صداي ملي يك ملت
سيروس الوند
در قديم جامعه ما با موسيقي سنتي و اصيل ايراني بيگانگي داشت هم به خاطر عدم شناخت مردم و هم به دليل اينكه خواننده مطرحي نبود موسيقي را به ميان مردم سوق دهد. همچنين قرائت اشعار كلاسيك از غزلهاي حافظ و مولانا و فردوسي براي عامه مردم سخت بود. موسيقي سنتي اصيل ايراني با حضور و صداي استاد بنان بسيار جلوه كرد اما مخاطب عام نداشت، براي اولينبار توسط اكبر گلپايگاني به ميان مردم رفت، گلپايگاني همراه با ايرج خواجه اميري به مطرح شدن موسيقي و فراهم آمدن زمينه پذيرش گسترش اين هنر ياري رساندند. در اين شرايط بود كه صداي جادويي گوشنواز و دلنشين محمدرضا شجريان از سرزمين طوس از زادگاه فردوسي طنينانداز شد و و رفته رفته مخاطبان خودش را در سراسر مملكت پيدا كرد و تا آنجا پيش رفت تا تبديل شد به صداي ملي يك ملت.
شجريان در انتخاب اشعارش به كسي باج نميداد و موسيقياش فاخر بود از آنجايي كه او موسيقيشناس بود و به ادبيات هم تسلط زيادي داشت همين باعث جذابيت كارهايش ميشد رفته رفته او با تحولات اجتماعي هم همراه شد و همانطور كه اشاره كردم به صداي مردم تبديل و همين باعث محبوبيت ويژه او در ميان مردم شد. ما در تاريخ هنر سابقه نداريم كه كسي هم به لحاظ هنري در قله افتخار قرار بگيرد و هم سالهاي متمادي مقابل زور و اجحاف بايستد و كنار مردم قرار بگيرد. به گفته خود مردم شجريان صداي مردم بود و همچنان با مردم هست و در دل آنها خانه دارد . به گمانم از ديروز كه شجريان فوت كرد دوباره بين مردم زنده شد همه جا اسم او هست و بعيد ميدانم ديگر كسي بتواند جانشين او شود. البته به همايون ارادت ويژه دارم اما اينجا مساله فقط صدا نيست، بلكه آن تشخص اجتماعي است كه در شجريان بود و مجموعه تمام قضايايي كه در اين سالها كنار هم قرار گرفت و شجريان را به فرد ويژه كشورمان تبديل كرد.
شجريان با تئاتر و سينما هم بيگانه نبود به ياد دارم در يكي از اجراهاي قديمي اكبر زنجانپور به پشت صحنه آمد و با تكتك بازيگران و دستاندركاران نمايش روبوسي كرد و خسته نباشيد گفت. علاقه او به زندهياد علي حاتمي و همكارياش با دو فيلم «سوتهدلان» و «دلشدگان» خصوصا دومي كه قصهاش مربوط به پر كردن اولين صفحه گرامافون در خارج از ايران است، نشان از علاقه شجريان به سينماي ملي و فاخر اين ديار دارد. ما هنرمندان زيادي در عرض زمان داريم، شجريان هنرمند ويژهاي در طول زمان بود و هست.
كارگردان سينما