ما و انتخابات امريكا
ابوالفضل نجيب
انتخابات پيش روي امريكا شايد تاثيرگذارترين انتخابات رياستجمهوري در امريكا در رابطه با ايران باشد؛ از منظري شايد به همان اندازه كه سياست كجدار و مريز ايران در رابطه با تعيين تكليف و آزادي گروگانهاي امريكايي در آستانه انتخابات آن سال، كه بزرگترين تاثير را در روند مبارزاتي كارتر و ريگان بود، برجاي گذاشت. در آن دوره سياستگذاران وقت ترجيحشان بازي با زمان براي انتقامجويي از كارتر بود. اين روزها در ايران شايد چشمها به همان اندازه انتقامجويانه به حذف ترامپ از كاخ سفيد دوخته شده. اينكه اين ترجيح چه اندازه منطقي و در عالم سياسي واقعگرايانه، شايد همان اندازه كه براي برخي واقعگرايانه براي ديگران متوهمانه باشد. آنچه ميتوان مبناي واقعگرايي و توهمگرايي قرار داد، دلالتها و نشانههاي موجود در جريان رقابت ترامپ و بايدن است. براي آنها كه به عالم سياست سواي صفحات رسانهاي و تبليغاتي التفات دارند. بيشك وعدههاي بايدن به بازگشت امريكا به برجام چندان صادقانه و واقعگرايانه نيست. كذب بودن اين وعدهها يا حداقل مشروط بودن اين بازگشت را ميتوان در اظهارات و لحن كالاما هريس معاون بايدن در مناظره با مايك هريس معاون ترامپ رديابي كرد. اگر چه ممكن است در صورت ظاهر حملات كلامي خانم هريس و لحن سرزنشآلود و طلبكارانه بابت خروج ترامپ از برجام خوشايند تلقي و تعبير شود، اما فراموش نكنيم اظهارات چند لايه و قابل تامل و تاويل و تفسير خانم هريس پيشاپيش و در خوشبينانهترين فرض بر دو گزاره اساسي يكي تهديد بالقوه اتمي ايران و ديگري نشاندن دوباره ايران بر ميز مذاكره تاكيد دارد. واقعي بودن اين فرض بديهي كه اتفاقا نشانهها و اظهارات خانم هريس گواه برخورد از موضع بالاي تيم بايدن را يادآور و هشدار ميدهد، ميتوان در همان مناظره دنبال كرد. اگر چه خانم هريس در صورت ظاهر همه كاسه كوزههاي مشكل امريكا با ايران را بر سر ترامپ شكست، اما فراموش نكنيم در همان حال از ايران هستهاي به عنوان خطر بالقوه ياد كرد. او ترامپ را از اين بابت متهم كرد كه سياستهاي غلط او در قبال ايران باعث تشديد فعاليتهاي هستهاي و نزديك شدن از گذشته به ساخت سلاح هستهاي و در نهايت تبديل ايران به بزرگترين زرادخانه اتمي شده است.
خانم هريس همچنين در دلايل مخالفت با ترور سردار سليماني اضافه كرد، ترور او باعث حمله ايران به پايگاههاي امريكا در عراق و متحمل شدن ضربه مغزي سربازان و گيج شدن امريكا شد. آنها كه در كمال خوشبيني به انتقامجويي از ترامپ و حذف او از كاخ سفيد نگاه ميكنند، بايد چشماندازه وعدههاي تبليغاتي بايدن را در همسويي با اين اظهارات تاويلپذير معاون او ارزيابي كنند. اظهارات هريس حداقل بر اين نكته تاكيد دارد كه جناح دموكرات امريكا همچون جمهوريخواهان، به ايران و همچنان به عنوان يك تهديد اتمي نگاه ميكنند. بايد بپذيرند كه سياستهاي كلان امريكا در تنظيم رابطه با ايران حتي بهزعم خوشبيني برخي اما در استراتژي يكسويه است. در اين صورت بايد در عالم واقعبيني سياسي بپذيريم دموكراتها و بايدن به هيچ روي براي خنثي كردن تهديدي كه بر آن اجماع و تاكيد دارند، راه رفته ترامپ را باز نخواهند گشت. در اين وضعيت بايد قبول كنيم شروط پيش مذاكره فرضي بايدن با ايران در خوشبينانهترين حالت كم از شروط ترامپ نخواهد بود. القاي اين خوشبيني به جامعه كه توام با وعده تغيير وضعيت به مردم داده ميشود، تبعات خود را به همراه خواهد داشت. اين خوشبيني متوهمانه مدتهاست از طريق رسانه ملي و برخي طيفها دنبال و تشديد ميشود. ريشه اصلي اين فرض خوشبينانه هم همچنان و بيش از هر چيز ارضاي حس انتقامجويي و ماجراجويانه است. اين روند بخواهيم و نخواهيم به بازتوليد بحرانهاي داخلي و خارجي تازه و افزوده شدن بر دردهاي گذشته منجر خواهد شد.