دانشگاه و آموزش و پرورش
محمد داوري
«ستاد همكاريهاي حوزه و آموزش و پرورش»؛ اين عنوان ستادي است كه اين روزها دوباره خبرساز شده است و بيشتر شنيده ميشود، ستادي كه رييس آن مدير حوزههاي علميه است و يك دبير هم دارد كه او هم حوزوي است، اين ستاد از سال89 تشكيل شده و در ساختار اوليه آن مقرر شده بود 6 نفر از حوزه و 6 نفر از آموزش و پرورش ستاد 12 نفرهاي را تشكيل بدهند كه همكاري متقابل اين دو نهاد را تسهيل كنند. روي سخن اين نوشته به چرايي و چگونگي تشكيل اين نهاد نيست و غرض اين نوشته هم نقد و بررسي عملكرد اين ستاد نيست و در اين نوشته به موضوع روز كه دوباره اين ستاد را به خاطر اعتراض به معادلسازي مدارك حوزه با دانشگاه و استخدام حوزويان به عنوان معلم خبرساز كرده است هم نيست، بلكه به اين بهانه پرسشم اين است كه آيا ستاد همكاري دانشگاه و آموزش و پرورش هم داريم يا نه؟ غرض از اين پرسش هم اين نيست كه ستاد همكاري حوزه و آموزش و پرورش چرا تشكيل شده، بلكه منظور اين است كه چقدر خوب است كه براي همكاري با ساير نهادها و دستگاهها نيز ستادي مشابه تشكيل شود تا نهاد تعليم و تربيت بهطور عام و دستگاه آموزش و پرورش بهطور خاص از ظرفيتها و توانمنديهاي ساير نهادها و دستگاهها بهرهمند شوند. اين پيشنهاد در شرايطي كه هم مديران و مسوولان آموزش و پرورش و مسوولان ارشد دولت و هم كارشناسان اين حوزه بر ناكارآمدي اين دستگاه اتفاق نظر دارند بيش از هميشه ضروري به نظر ميرسد و اگر قرار باشد در تشكيل ستادهاي همكاري ميان آموزش و پرورش و ساير نهادها اولويتي قائل باشيم، ترديدي نيست كه مهمترين و نزديكترين و همسنخترين نهاد و دستگاه آموزش عالي است و ترديدي نيست كه پيوند «دانشگاه» و «مدرسه» مباركترين پيوندها خواهد بود. لذا براي جامعه معلمي و جامعه دانشگاهي اين خبر بسيار خوش و اقدامي اميدواركننده خواهد بود كه اگر بشنوند ستاد همكاري دانشگاه و آموزش و پرورش تشكيل شده است تا دانشجويي در استمرار دانشآموزي معنادار و شكاف سرمايهسوز مدرسه و دانشگاه و فاصله فرصتسوز معلم و استاد كاسته شود.