«عمليات از رده به كلي سري لو رفته است» اين جمله آرام و نجواگونه محسن رضايي فرمانده وقت سپاه در ساعات پاياني سوم دي 1365 كه دقايقي پس از آغاز عمليات بزرگ كربلاي4 و در مقر قرارگاه مركزي خاتم گفته شد، پس از 34 سال، طنين بلندي در جامعه ايران و ذهنهاي پرسشگر مسائل ايران پيدا كرده است. عملياتي كه در منطقه عمومي بصره و از معبر منطقه ابوالخصيب قرار بود سرنوشت جنگ را رقم بزند، به تدريج و به ويژه در سالهاي اخير به يكي از پرسشها و ابهامات مهم جنگ و در بستر اجتماعي به جراحتي عميق بدل شده است. مراجعه به تاريخ گاهي براي عبرت و درسآموزي و گاهي نيز كند و كاو در گذشته براي دانستن چيزهايي است كه شايد بتوانند براي زخمي كهنه و استمرار يافته نقش مرهم داشته باشند. روايت كربلاي4، تكه روايتي از جنگ است كه شايد در زمره تلخترين قسمتهاي آن باشد.
چرا كربلاي 4 طراحي شد؟
از ابتداي جنگ، تهديد بصره هدف استراتژيك سياسي، نظامي و اقتصادي ايران بود. عملياتهاي رمضان، خيبر، بدر و والفجر8 كه در مناطق شرق بصره، هورالهويزه و فاو طراحي و اجرا شده بود، در واقع نظر به تهديد بصره داشت، چراكه بصره مهمترين شهر عراق پس از بغداد بود و حضور در يك منطقه نزديك به آن، رهاوردهاي زيادي به همراه داشت. عملياتهاي ناموفق رمضان و بدر، عمليات نيمهپيروز خيبر و حتي عمليات كاملا موفق والفجر8 هيچكدام نتوانسته بود به نحو موثري به اين هدف نزديك شود. نزديكي به بصره، امكان آتش مستقيم اين شهر مهم عراق و تسلط بر چاههاي نفتي كه امكان زمينگيري عراق از منظر اقتصادي را به دنبال داشت، فراهم ميكرد.
پس عمليات كربلاي4 اينبار از ناحيه جنوب شرق بصره و ابوالخصيب ميرفت تا كار نيمهتمام والفجر8 را تمام كند و عملا مانع از بازپسگيري فاو توسط ارتش عراق شده و مضافا با ايجاد رخنه در ميان دو سپاه سوم و هفتم ارتش عراق كه مستقر در بصره و ابوالخصيب تا فاو بودند، نيروي نظامي عراق را در هم شكسته و تجزيه كند.
سال 65 با شكلگيري انديشه و راهبرد پايان جنگ در تمامي سطوح كشور، بنا بود سال سرنوشت جنگ و پيروزي در عمليات تعيينكننده باشد. به همين منظور تمام كشور بسيج شد تا 500 گردان براي يورش در سه محور فراهم شود كه با توجه به مقدورات كشور، النهايه آنچه عملياتي شد تدارك 300 گردان نظامي براي حمله در يك محور اثرگذار بود. يكسال قبلتر محسن رضايي پس از عدم موفقيت در عملياتهاي رمضان و خيبر و بدر كار سختي داشت تا فرماندهان ارشد سپاه را قانع كند كه فاو با مساله عبور از «عرض» اروندرود هدف عمليات باشد؛ اصرار و پافشاري فرمانده سپاه بر مساله فاو و عبور از اروند تا حدي كه عملا او در ميان ياران اصلياش در اين نظر تنها ماند، با موفقيت روبهرو شد و اعتماد به محسن رضايي در ميان حلقه فرماندهان اوج گرفت. اسطوره اروندرود به عنوان مانعي عبورناپذير در هم شكست و با پيروزي مقتدرانه در شكستن خطوط دفاعي ارتش عراق توسط غواصان در والفجر8، مساله عبور از «طول» رودخانه كه پيچيدهتر بود و رسيدن به منطقهاي مستحكم و مجهز توسط عراق، با تاييد همه فرماندهان مواجه شد و قريب به 8 ماه برنامهريزي دقيق در انتخاب منطقه، طرح مانور و تاكتيك و پشتيباني و ... مكمل فضاي سياسي كشور بود كه سال 65 را سال سرنوشت جنگ و نگاهها را معطوف به عمليات سرنوشتساز كرده بود.
پيچيدهترين عمليات جنگ هشت ساله
عمليات كربلاي4 با هدف تصرف منطقه ابوالخصيب و مالا استقرار در كل اروندرود و تقويت بيش از پيش موقعيت ايران در خليج فارس در سوم دي 1365 انجام شد. عملياتي كه اگر پيروز ميشد با تصرف قطعي بر كل منطقه فاو، سرپل تصرف شده در والفجر8 را توسعه ميداد و بصره را به راحتي زير ديد و گلوله ايران در ميآورد. اين هدف بزرگ، موجب شد تا سازمان رزم عملكننده سپاه از عمليات والفجر8 كه خود عمليات بزرگي بود به دو برابر (حدود 300 گردان) افزايش پيدا كند. عمليات كربلاي4 از پيچيدهترين عملياتهاي جنگ است كه طرح مانور آن براي عبور از طول اروندرود و حضور و جنگيدن در زمين مسلح و مجهز ارتش عراق، بيش از چهار ماه و نيم طول كشيد (از ارديبهشت تا شهريور 65) تا فرمانده سپاه، فرماندهان قرارگاهها و يگانها را به يك وفاق برساند. همچنين تامل و توقف در مساله زمان عمليات پيچيدگي و دشواري كربلاي4 را عيان ميكند:
اجراي عمليات كربلاي 4 به شدت تابع جريان آب در اروندرود بود. در عمليات والفجر8 هم اين مساله وجود داشت اما آنجا فقط عبور عرضي از اروند مساله بود و در عمليات كربلاي 4 عبور، طولي بود و لازم بود آب در جريان باشد. پس براي طي كردن طول اروند بايد قوانيني كه در مكتوبات علمي موجود نبود، كشف ميشد. نيروهاي اطلاعاتي ايران كه در راس آن فرمانده اطلاعات قرارگاه مركزي، محمد باقري (فرمانده فعلي ستاد مشترك نيروهاي مسلح) حضور داشت پس از روزها و بلكه ماهها توانستند جريان آب را شناسايي كنند. تفاوتها هم اين بود كه چون حركت بايد طولي ميبود، جزر و مد كامل مشكل را حل نميكرد، بلكه بايد در مد جرياندار حركت انجام ميشد. دليل استفاده از مد نيز اين بود كه فلش حركت نيروها به سمت بصره بود.
اروندرود در طول هر شبانهروز چهار بار شاهد جزر و مد است كه سه ساعت از اين 24 ساعت مد جريان ظاهري ندارد (در عمق جريان وجود دارد) علاوه بر اين ريزهكاريها، چون نقطه حركت و شكستن خط عمليات در تنگه بين امالرصاص، جزيره ماهي و بوارين و آن تنگه باريك بود و نيروها ديده ميشدند، بايد عمليات در تاريكي مطلق و در نبود ماه انجام ميگرفت. عامل سومي كه بايد اضافه كرد، اين است نيروهاي ايران براي رسيدن به دشمن، شكستن و پاكسازي خط بايد به اندازهاي فرصت ميداشتند كه بتوانند از تاريكي شب استفاده كنند. جميع عوامل نيروهاي تصميمگيرنده را به اين نتيجه رساند كه در هر ماه شمسي تنها در 5 شب ميتوان عمليات اجرا كرد. با چند بار تعويق عمليات از شهريور و سپس آذر قرعه به پنج روز اول دي و النهايه روز سوم و ساعات پاياني مانده به نيمه شب به عنوان دقايق طلايي يورش انتخاب شد.
اسناد عمليات كربلاي4 (گزارش راوي قرارگاه خاتمالانبياء (ص) داود رنجبر/ ديماه 1365) روايتگر تمركز ويژه فرماندهي سپاه محسن رضايي بر ظرايف زمان آغاز عمليات است: «پارسال (عمليات والفجر 8) موضوعي داشتيم كه در آن زمان چيز جديدي به شمار ميآمد و آن ركود آب بود. آن موقع همه به دنبال اين بودند تا زمان ركود آب را به دست بياورند. اما الان سكون آب را نميخواهيم. شروع جزر و مد را هم نميخواهيم. در اينجا بحث جديدي به نام جريان مد وجود دارد؛ يعني وقتي جزر و مد شروع ميشود، آب تا ساعاتي تنها بالا ميآيد و حركت نميكند. اما در يك زمان مشخصي آب به راه ميافتد. ما به راه افتادن آب را ميخواهيم.»
حركت بر مدار غافلگيري دشمن
مولفه اساسي عملياتهاي ايران به ويژه پس از فتح خرمشهر استفاده از اصل «غافلگيري» بود. در عمليات والفجر8 و پيشتر در خيبر، بهطور موازي چند فلش حمله ديگري طراحي و اجرا شده بود تا دشمن در تشخيص اينكه ما كدام زمين را ميخواهيم مردد شده و قدرت تصميمگيري را از دست بدهد. مهمترين دليل بهرهگيري از اصل غافلگيري و آغاز عملياتها در شب، تغييرات عجيب ارتش عراق بود.
شهيد حسن باقري در توضيح اين تحول رزمي و سازماني عنوان ميكند كه پس از عمليات رمضان ارتش عراق270 گردان در قالب 90 تيپ جديد تاسيس ميكند و تمام دانشگاهها و عمده ادارات كشور را تعطيل ميكنند. در نتيجه شكل جنگ تغيير كرد و وقتي نيروهاي ايران با مشقت فراوان خط را ميشكستند، تازه با سازماني روبهرو ميشدند كه آماده و منسجم بود. ضمن اينكه به لحاظ عددي و تجهيزاتي، همه كشورها عراق را حمايت ميكردند. بدينترتيب طبيعي بود كه در اين جنگ نابرابر، ابتكارات ويژه و ايدههاي پيشبينيناپذير در همه سطوح (انتخاب زمان، مكان، مانور و...) تنها با بهرهگيري كامل از غافلگيري امكان راهگشايي داشته باشد. كربلاي4 در اين فضا و در اوج ابتناي آن بر غافلگيري طراحي شده بود.
عمليات سرنوشت لو رفت
رخدادهايي بيسابقه خبر از لو رفتن كربلاي 4 ميداد: بمباران شبانه عقبه عمليات توسط هواپيماهاي عراقي و فلر ريختن با هواپيما كه كل منطقه عمليات را مثل روز روشن ميكرد. ساعات منتهي به آغاز عمليات ساعاتي سخت است كه نيازمند تصميمي ماندگار در تاريخ بود. حلقه فرماندهي ارشد سپاه در جنگ كه با شهادت حسن باقري منحصر در محسن رضايي، علي شمخاني، رحيم صفوي و غلامعلي رشيد است تحركات دشمن در ساعات منتهي به عمليات را رصد ميكنند. از اين جمع رشيد ابهامي جديتر دارد و احتمال كشف تك را ميدهد اما سه نفر ديگر، ارتش عراق را نه هوشيار كه حساس ميدانند. آيا ميشد اجراي عملياتي كه «عمليات سال» و بلكه عمليات اصلي جنگ بود و تمام امكانات و مقدرات كشور پاي آن آمده بود را با احتمالي جدي از لو رفتن لغو كرد؟ نقش و حضور آيتالله هاشمي به عنوان فرمانده جنگ نيز در اين لحظه سرنوشتساز بسيار اهميت دارد. آقاي هاشمي به دليل حفظ اصول حفاظت جهت بازديد از يگان ارتش در بوشهر حضور داشت و البته با آغاز عمليات خودش را به مقر فرماندهي رساند.
محسن رضايي در رابطه با لو رفتن كربلاي4 ميگويد: «تا يك هفته قبل از عمليات بر اساس ارزيابي فرماندهي، غافلگيري 80 درصد بود. هر چه به شب عمليات نزديك ميشديم، كاهش مييافت. به حدي كه در شب عمليات به 50 درصد كاهش يافت. بنابراين تصميم گرفتيم طوري عمل كنيم كه اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عمليات شديم، عمليات را متوقف كنيم... در هر صورت در ساعت 22 و 8 دقيقه با خبرهاي فراواني كه رسيد، فرماندهي پي برد دشمن تك را كشف كرده است، اما اوضاع به سختي قابل اداره بود، در ساعت 22 و 30 دقيقه رمز عمليات اعلام شد و يگانها همه در محورها عمليات را آغاز كردند و اين در شرايطي بود كه اين بار دشمن عملياتش را آغاز كرده بود».
عقبنشيني ناگزير
نكته پر اهميت اين است كه چون نقطه رهايي عمليات در خشكي نبوده و غواصها پيش از آغاز عمليات به آب زدهاند در برخي محورها عملا پيش از 22 و 30 دقيقه عمليات آغاز شده بود. ضمن آنكه پيش از آغاز اساسا درگيري از سوي ارتش عراق شروع شده بود و جمله احمد كاظمي فرمانده لشكر 8 نجف اشرف كه به راحتي پشت بيسيم گفت: «چشمهاي دشمن باز است» خبر از لو رفتن قطعي عمليات ميداد. همچنين آمادگي لايهدار ارتش عراق در خطوطي كه بنا بود توسط ايران تثبيت بشود مساله مهم ديگر بود. امين شريعتي فرمانده لشكر 31 عاشورا در اين عمليات به اين مساله اشاره ميكند: «اينجا بهترين كاري كه فرماندهي انجام داد، اين بود كه عمليات را متوقف كرد، يعني ديد كه آنقدر عراقيها آماده هستند كه ما اگر بيايم امالرصاص را هم بگيريم، بوارين را هم بگيريم، كانال ماهي را هم بگيريم، عبور هم بكنيم، كار ما عمق ندارد. چون لايه به لايه نيروهايشان آماده و مستقر و پيشبيني كرده بودند. خيلي مهم بود كه عمليات متوقف شد. اين به نظر من از افتخارات جنگ ماست».
ساعت يك بامداد راديو بغداد اعلام كرد كه ايران در اين منطقه حمله كرده است و حدود ساعت 4 بامداد دستور عقبنشيني به نيروها از قرارگاه فرماندهي اعلام شد. در مجموع 60 گردان از 300 گرداني كه براي اين عمليات تدارك ديده شد، وارد عمل شد. فرمانده سپاه پس از اطمينان از اينكه ادامه عمليات و تهاجم در منطقه كربلاي4 موفقيت چنداني را در پي نخواهد داشت، اگرچه برخي يگانها توانسته بودند از اروندرود عبور كنند و تا حدي جلو بروند و خطوط اول دشمن را بشكنند و حتي قسمتي از منطقه ابوالخصيب را نيز تصرف كنند، ادامه عمليات را متوقف كرد. در محور فرعي شلمچه نيز يورش موفقيتآميز بود و آرايش سپاه سوم عراق به هم ريخت (نفوذپذيري اين دژ مستحكم عراق بعدها عمليات كربلاي5 را كليد زد) اما با توجه به هوشياري و آمادگي لايهدار ارتش عراق، به همه نيروها دستور عقبنشيني داده شد.
عمليات كربلاي4 با جهاني از اندوه و سرخوردگي ناشي از ماههاي مداوم تلاش و برنامهريزي و اميدواري تنها چند ساعت پس از آغاز و با شهادت بيش از هزار نفر، مفقودي 2 هزار نفر و مجروحيت 11 هزار نفر از رزمندگان به پايان رسيد.
چرا عمليات لو رفت؟
با مطالعه سير كلي جنگ به يك طرحواره رخدادي بر ميخوريم: پس از استقرار عراق در خاك ايران و اجراي چند عمليات ناموفق در دوره فرماندهي بنيصدر، پشتكار و برنامهريزي و اعتماد به ظرفيتهاي فكري و نظامي برآمده از انقلاب، سلسله عملياتهاي آزاديبخش را رقم زد كه دايره آن با شكست حصر آبادان آغاز و با آزادسازي خرمشهر كامل شد. پس از آن، اعتماد به نفس نيروهاي نظامي و به ويژه فرماندهي در نقطه اوج خود بود كه عدم الفتح بزرگ رمضان حادث شد و به دنبال آن زنجيرهاي از عملياتهايي كه به اهداف واقعي و تعيينكننده منتهي نميشد. پيروزي در فاو، از اين منظر نقطه عطف بود: فرماندهي سپاه با انتخاب منطقه و مانور حيرتانگيز خوش درخشيد و ... ماجراي بعد از پيروزي در بيتالمقدس مجدد اتفاق افتاد: اعتماد به نفس بالاي حلقه فرماندهي و آنچه شايد بتوان چيرگي اتكا به خود تلقي كرد. روايت كربلاي4 از اين منظر اهميت پيدا ميكند؛ پيروزي پس از شكست و شكست پس از اعتماد به نفس حاصل از پيروزي.
عدنان خيرالله وزير دفاع عراق يك هفته پس از اين عمليات ميگويد ما آماده بوديم و از تجارب فاو استفاده كرديم. خيرالله همچنين به صراحت از امريكاييها نيز به خاطر اطلاعاتي كه به عراق دادند، تشكر كرد. بايد توجه داشت كه از ابتداي سال 65 تبليغات گستردهاي براي انجام عمليات بزرگ در كشور صورت ميپذيرفت و البته دليل اصلي جذب رزمنده داوطلب بود. عراق بسيار حساس شده بود و با بهرهگيري از تجربه فاو، عبور از اروندرود را به عنوان راهكار اصلي ايران مدنظر داشت و در اوج اقدامات اطلاعاتي براي كشف تصميم ايران با همه ابعادش تلاش كرد. از سوي ديگر، امريكا نيز پس از لو رفتن ماجراي مك فارلين مشخصا به سوي عراق متمايل شده بود و اساسا پيروزي در يك عمليات سرنوشتساز براي ايران را بر نميتافت، بدينترتيب تحركات نظامي ايران با هواپيماهاي آواكس امريكايي مستقر در عربستان به عراق انتقال داده شد. همچنين انتقال اطلاعات سري اين عمليات با رخنه اطلاعاتي عراق نيز احتمال قابل توجه ديگري است. شهيد احمد سوداگر از فرماندهان اطلاعاتي جنگ در اين باره گفته بود: «من در حين عمليات كربلاي5، كالكي را از يكي از سنگرهاي دشمن در جزيره بوارين پيدا كردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم كه اين كالك، نقشه عمليات خودمان و مربوط به طرح عملياتي كربلاي4 است كه به زبان عربي نوشته شده است. در آن هنگام يكي از كالكهاي خودمان نيز همراهم بود و آن را در كنار كالك پيدا شده گذاشتم و ديدم بسيار شبيه به هم هستند. در آن كالك نام همه لشكرها و يگانهاي عملكننده سپاه در عمليات كربلاي4 را نوشته بودند».
مختصر ميتوان گفت نشت اطلاعاتي جامع در ابعاد مختلف عمليات كربلاي4 از يكسو، آمادگي و ورزيدگي ارتش عراق با تحولات فزاينده سازمان رزمشان از سوي ديگر و نهايتا آشكار شدن تاكتيكهاي نظامي ايران عوامل موثر در اين شكست به حساب ميآيد.
كربلاي 4، ماضي استمراري
آنچه از اسناد تاكنون منتشر شده گوياي اين مطلب است كه برآيند نظر فرماندهان و تصميمگيران حساسيت فزاينده ارتش عراق تا لحظه آغاز عمليات بوده است و زماني كه لو رفتن عمليات عيان شد، «سطح» لو رفتن مشخص نبود. پس از آن ميزان آمادگي عراق و احتمال پيروزي عمليات محل ترديد بود. در ماههاي پيش از اين عمليات، عراق كه منتظر حركت تهاجمي ايران بود، بمباران مناطق مسكوني و اقتصادي را به شكل ديوانهواري در تهران، تبريز، اصفهان، اهواز، باختران و... از سر گرفته بود. نفس عمل نكردن با احتمال لو رفتن عمليات نميتوانست راهكاري براي دفع ضرر باشد.
همچنين توجه به اين نكته تاريخي نيز ضروري است: مساله لو رفتن عمليات هيچگاه دور از ذهن نبود. در عمليات فتح المبين زمان و بلكه مكان عمليات لو رفته بود، اما غافلگيري در مانور و تاكتيك موجب پيروزي در عمليات و آزادي مناطق وسيعي از سرزمين شد. اگر در فتح المبين عمليات نميكرديم، چه اطميناني براي آزادسازي 2400 كيلومتر مربع از سرزمينمان و متعاقب آن همواري مسير آزادي خرمشهر وجود ميداشت؟ پس يك سطح بحث تفكيك لو رفتن عمليات به زمان و زمين و مانور است كه غافلگيري در هركدام از اين عناصر ميتواند سرنوشت يك عمليات را تعيين كند. همچنين در طريقالقدس و بعدها در والفجر8 گمان لو رفتن و هوشياري دشمن در عمليات هميشه وجود داشته است. سطح ديگر بحث تفاوت «هوشياري» و «حساسيت» است. هوشياري به معناي كشف كامل تك و حساسيت گماني بوده است كه در دشمن بوده و اي بسا با اقداماتي براي پوشش ضعف خود اقدام به قدرتنمايي در پيشبيني حمله دارد، حال آنكه نيت اصلي بازدارندگي از آغاز عمليات بوده است. بدينترتيب بسياري از اقدامات دشمن در حالت دفاعي، نشانگر حساسيت است: مانند منور انداختن يا تيربار بستن به سطح آب.
لحظه تاريخي استمراريافته كربلاي 4 دقايق منتهي به زمان اعلام رمز عمليات است. درنگ در اين لحظه با بازسازي تمام مولفههاي اين آنِ تاريخي، ميتواند تصوير ما از حادثه را شفاف كند: فرماندهان در اين لحظه سرنوشتساز و با اوجگيري احتمال لو رفتن، تصميم به آغاز عمليات و ارزيابي مقابله ارتش عراق گرفتند؛ تصميمي كه امروز با گذشت چند دهه از آن مورد پرسش قرار گرفته است و تنها توجه به اين نكته كه تمام امكانات كشور براي عمليات تعيينكننده بسيج شده بود، بزرگي و عافيتسوزي اين تصميم را نشان ميدهد.
اما درنگ دوم: لحظه سرنوشتساز دستور قاطع عقبنشيني در ساعات پس از حمله بود. جلوگيري از تلفات بيشتر (چهارپنجم از نيروهاي آماده براي اين عمليات اساسا دست نخورده باقي ماندند) و برنامهريزي براي ضربهاي ديگر در زمره دلايل اصلي دستور سريع عقبنشيني بود. به همين دليل عمليات سخت و تعيينكننده كربلاي5 تنها دو هفته پس از شكست در كربلاي4 از اهميتي برخوردار است كه نميتوان آن شكست را بدون اين پيروزي مورد تحليل قرار داد.
يك روي جنگ پيروزي و روي ديگر آن شكست است. جنگ هشت ساله نيز همچنان كه فتح المبين، بيتالمقدس و والفجر8 دارد، رمضان و بدر و كربلاي 4 را نيز به خود ديده است. جنگي بزرگ كه صحنه پيروزيها و شكستهاي بزرگ بوده است. در سالهاي اخير، تاريخ جنگ ايران و عراق فراتر از يك حوزه تخصصي و مطالعاتي رخ عيان كرده و ابهامات و پرسشهاي آن در بستر اجتماعي پررنگ و مسالهساز شده است. خرداد 94 تشييع جنازه غواصاني كه دستبسته معرفي شده بودند، ماجراي كربلاي 4 را از پستوي تاريخ نه چندان دور احضار كرد و اين پرسش: اگر عمليات لو رفته بود، چرا شروع كرديد؟ دي ماه 97 توييت جنجالي محسن رضايي فرمانده وقت سپاه كه كربلاي 4 را عمليات فريب براي عمليات كربلاي 5 معرفي كرده بود باز هم اين پرونده پر رنج قديمي را گشود. رضايي البته مدتي بعد توضيحاتي پيرامون اين سخن ارايه كرد.
به هرحال نمیتوان از این مطلب غافل شد که با درک تمام دشواری موجود در لحظات تصمیم، اگر فرماندهی عملیات میدانسته که تک لو رفته و 60 گردان را به خط زده قابل دفاع نیست و اگر نمیدانسته باید در رابطه با این قصور صحبت شود. نه خلاصه کردن دستاوردهای جنگ و ابتکارات فرماندهان در کربلای4 منصفانه است و نه توجیهاتی مشابه آنچه فرمانده وقت سپاه بیان کردند گویای تمام واقعیت است. دشواری سخن گفتن و بررسی مستقل تاریخ جنگ در این دوگانه نمود پیدا میکند که عدهای مهیا هستند تا تمام کارنامه پرافتخار دفاع را با پیدا کردن نقاط تاریک جنگ زیر سوال ببرند و عدهای در مقابل هیچگونه نقد و پرسشگری در رابطه با عملکردشان را بر نمیتابند. در این دوگانه، حقیقت است که آسیب میبیند و البته با رنجوری تمام راه خود را در تاریخ پیدا خواهد کرد.
محسن رخصتطلب از راويان و تاريخنگاران صحنه نبرد به وجود 2385 نوار ضبط شده به عنوان سند بيواسطه اين عمليات اشاره ميكند كه حدود هزار نوار از اين تعداد به قرارگاه مركزي اختصاص دارد. تنظيم صد دفترچه راوي كه مشحون از جزييات اين عمليات است و 16 گزارش دقيق نظامي كه در همان سالها تنظيم و نگارش شده از ديگر اسناد مستقيم كربلاي 4 به حساب ميآيند. تاريخنگاري و تفسير ما از واقعه ديروز، بدون در نظر داشتن اقتضائات زماني و مكاني، بدون اعتنا به اسناد به جاي مانده قطعا راه به جايي نخواهد برد. اتخاذ رويكردهاي تبليغاتي و هيجاني از سوي نهادهاي رسمي و مسوول و سخنان عجيبي كه برخي موارد فرماندهان جنگ ايراد ميكنند در بسياري موارد موجب بالا رفتن ابهامات و پرسشها در نسل جديد شده است. امروز کفِ خواستههایی که در رابطه با روایت رسمی و روایت تصمیمگیران صحنه نبرد در کربلای4 وجود دارد، بیان دقیق و واقعی این مطلب است که عملیات در چه سطحی و از چه طریقی لو رفته و مختصات تصمیم به آغاز عملیات چه بوده است.داوري نسلهاي پس از جنگ، نسبت به عقلانيت، شهامت و جسارتي كه منتهي به حفظ مرزهاي ايران شد يك سرمايه اجتماعي عظيم است كه ميتواند در بزنگاههاي حساس ياريرسان ايران باشد. بر همه اضلاع چند وجهي بازخواني جنگ تحميلي، اعم از فرماندهان سابق، نهادهاي رسمي، رسانهها، محققان و جستوجوگران تاريخ جنگ و ... فرض است كه با اين سرمايه ملي كه از هزارتوي تاريخ ايران سر بر آورد و كشور را حفظ كرد و اينك به اعماق مانوس خود رجوع كرده است؛ خردمندانه و دردمندانه مواجهه كنند. ما به اين سرمايه براي روزهايي سخت نياز داريم.
رخدادهايي بيسابقه خبر از لو رفتن كربلاي 4 ميداد: بمباران شبانه عقبه عمليات توسط هواپيماهاي عراقي و فلر ريختن با هواپيما كه كل منطقه عمليات را مثل روز روشن ميكرد. ساعات منتهي به آغاز عمليات ساعاتي سخت است كه نيازمند تصميمي ماندگار در تاريخ بود. حلقه فرماندهي ارشد سپاه در جنگ كه با شهادت حسن باقري منحصر در محسن رضايي، علي شمخاني، رحيم صفوي و غلامعلي رشيد است تحركات دشمن در ساعات منتهي به عمليات را رصد ميكنند. از اين جمع رشيد ابهامي جديتر دارد و احتمال كشف تك را ميدهد
آنچه از اسناد تاكنون منتشر شده گوياي اين مطلب است كه برآيند نظر فرماندهان و تصميمگيران حساسيت فزاينده ارتش عراق تا لحظه آغاز عمليات بوده است و زماني كه لو رفتن عمليات عيان شد، «سطح» لو رفتن مشخص نبود. پس از آن ميزان آمادگي عراق و احتمال پيروزي عمليات محل ترديد بود. در ماههاي پيش از اين عمليات، عراق كه منتظر حركت تهاجمي ايران بود، بمباران مناطق مسكوني و اقتصادي را به شكل ديوانهواري در تهران، تبريز، اصفهان، اهواز، باختران و... از سر گرفته بود. نفس عمل نكردن با احتمال لو رفتن عمليات نميتوانست راهكاري براي دفع ضرر باشد