يادداشتي بر كتاب «چارلي و بانو»
سورئاليسم كامياب، رئاليسم و شبه ناتوراليسم ناكام
عليرضا مجابي
مجموعه داستان چارلي و بانو نوشته قباد حيدر شامل 28 داستان كوتاه توسط نشر داستان و در دو بخش منتشر شده است. بخش اول داستانهايي با رويكرد زباني خاص كه از سورئاليسم شاعرانه مولف بهره فراوان برده و كلاژي از كلام، تصوير و ابداعات ذهني خاص اوست كه در داستان «چشمان بيپلك، من يك فروشندهام، چارلي و بانو، آدمهاي خياباني و ...» محصولي قابل توجه و قابل تعمق آفريده است و نشانهشناسي شاعرانه او را در نثري مبتكرانه و منحصربهفرد به نمايش گذاشته است.
در بخش دوم ولي داستانها رويكردي رئاليستي و شبه ناتوراليستي پيدا كرده و بيشتر عكس و مواد خام جهت پردازش داستان است تا خود داستان. در اغلب داستانهاي اين بخش راوي زن داناي كل است و از آسيب اجتماعي فراگير عليه جنسيت زنانه و سقوط منزلت زن در حد كالاي جنسي روايتهاي متعدد دارد كه جاي پرداخت بسيار داشته ولي قاب مينيمال وگروتسكوار داستانها در حد طرح و عكس باقي مانده است و عاري از هر گونه كنش داستاني و اين حاصل آزمون و خطاي نويسنده در نگارش داستان كوتاه است. فرار از نزديك شدن بر آدمهاي داستان و برجسته كردن عنصر ماهوي شخصيت آنها به هر دليلي صورت گرفته باشد، مانع از نمايش جزييات شخصيت شده و تنها كاريكاتوري شماتيك در محدوده داستان لطيفهاي از آنها باقي گذاشته است. شروع و پايان آدمهايي با دور تند كه حرف تازهاي براي گفتن ندارند و جز تسليم در برابر سرنوشت و تن دادن به گزينههاي محدود فرهنگ غالب دغدغهاي در سر نميپرورانند. آدمهايي محصور در چنگال سرنوشت و كليشههاي از قبل تعيين شده كه اگر عشق و تقدير ياريشان نكند، دست به خودكشي زده و انفعال كامل خود را به نمايش خواهند گذاشت.
زبان مولف در ابداع موتيفهاي شاعرانه و صناعات كلامي و تصويري در پارهاي از داستانها ستودني و به خصوص در «چشمان بيپلك» درخشان و ماندگار است؛ حتي اگر مالامال از نشانههاي ابزورد و پوچي حاصل از مرگ و زندگي باشد. قباد حيدر جسارت دست زدن به تجربههاي نو را دارد و اگر اين تجربه را در ظرف و قالب زباني خاص خود به كار بگيرد و به سرانجام برساند، كارش در اين زمينه مثالزدني است. مثل داستان «من يك فروشندهام» و «امروز دهم جوزا» كه نمايش ابزوردي شسته رفته است و امكان نمايش عميقتري از لحظات و آدمهاي داستان را پيش روي خواننده گشوده است؛ ولي در اغلب داستانها به خصوص در بخش دوم كتاب اين تمركز زباني و تكنيكي را به عمد يا از سر سهو به كار نبرده است و خواسته تعداد بيشتري داستان گردآوري كرده به چاپ برساند. غافل از اينكه به قيمت فدا شدن كيفيت در مقابل كميت انجام شده است. انگيزه نويسنده هر چه باشد، تلاش او ستودني است و بدون شك راه خود را در داستاننويسي پيدا خواهد كرد.