مروري بر كتاب « صيد ماهي بزرگ»
شيرجه زدن به درون
فرزانه توني
«صيد ماهي بزرگ» آخرين اثر از فيلمساز مشهور جهان، ديويد لينچ است كه در سال ۲۰۰۷ در قالب يك كتاب با مضمون مراقبه، هوشياري و خلاقيت در نشر بيدگل به چاپ رسيده است. ديويد لينچ كه در اين كتاب از شكار و صيد ايدهها سخن ميگويد، در تمامي صفحات از ابتدا تا به پايان از چگونگي صيد ايده، شكل جديد دوربينها، انتخاب بازيگر و تا تدوين نهايي از آثارش كه به صورت فيلم سينمايي و سريال ساخته شده نيز سخن به ميان ميآورد. در اين كتاب، آنچه به طرز مشهودي، برابر ديدگان مخاطب قرار ميگيرد، تجربه سيوسه ساله ديويد لينچ از مراقبات تعاليبخش و آگاهي نابي است كه از اين طريق به دست آورده است. لينچ اعتقاد دارد ايدههايي كه براي فيلم، موسيقي يا نقاشي انتخاب ميكند، همچون ماهياي هستند كه شكار ميشوند و اين شكار ماهي كه همان شيرجه زدن به درون است، هر چه عميقتر باشد، ايدههاي نابتري را صيد خواهد كرد. در واقع اين كتاب همچون مكاشفهاي است براي انبوه طرفداران لينچ كه موجب درك و شناخت بيشتري از ديدگاه وي خواهد شد.
«درون هر انساني، اقيانوسي از هوشياري ناب و پرشور وجود دارد. وقتي با مراقبه «تعالي» مييابي، درواقع به درون آن اقيانوس هوشياري ناب، شيرجه ميزني. اگر هوشياريات به اندازه يك توپ گلف باشد، وقتي كتابي بخواني به اندازه توپ گلف آن را درك ميكني. وقتي از پنجره بيرون را نگاه كني، آگاهيات از بيرون، در حد توپ گلف خواهد بود. صبح كه بيدار ميشوي، بيداريات به اندازه توپ گلف است و در تمام روز شادي دروني تو به اندازه توپ گلف خواهد بود».
لينچ بسيار تحت تاثير كارگردانان معروفي چون فدريكو فليني، آلفرد هيچكاك، بيلي وايلدر و استنلي كوبريك بوده است. نخستين اثر سينمايي لينچ «كله پاككن» كه در قالب سورئال ساخته شده، به گفتهاش معنويترين اثر اوست. او در اين كتاب از سينما صحبت ميكند، از يك رسانه سحرآميز. از درون دنيايي كه قابهاي متفاوتي از قصههاي انتزاعي را به نمايش ميگذارد. قصهها و فيلمهايي كه نمايشي از تيرگي، رنج، تنش و خشم هستند. لينچ در پاسخ به مخاطبانش كه از او ميپرسند: با وجود تجربه تمامي اين مراقبات، چرا غالب فيلمهاي او خشونتبارند؟ ميگويد: فيلمها بازتاب همان دنيايي هستند كه اكنون وجود دارد و قصهها هميشه بايد با كشمكشي در درونشان ساخته شوند. لينچ برخلاف باور عاميانه درباره هنرمند كه رنج را منبع محركه خلاقيت ميدانند، معتقد است كه هنرمند بايد تمامي اين تنشها را درك كند و از آنها ايده بگيرد و خود را اسير و غرق اين رنجها نكند كه در اين صورت از خلاقيتش كم ميشود و براي آنكه بتواند از اين خشم و رنج دنيا تاب آورد، بايد مراقبه كند تا متعالي شود. شادي حقيقي در درون نهفته است.