قتل گريبايدوف
نمايشنامهنويس مغرور روسي
محمود فاضلي
يكي از مهمترين تحولات سياست خارجي ايران با روسيه، بعد از دوره دوم جنگهاي ايران و روس و امضاي قرارداد تركمنچاي، در زمان سلطنت فتحعليشاه و دوره دوم صدارت عبداللهخان امينالدوله، سفر الكساندر گريبايدوف به عنوان سفير روسيه به ايران و قتل او در تهران است. او كه در زمينههاي ادبي و هنري فعاليتهاي چشمگيري داشت و به زبانهاي فرانسوي، آلماني، ايتاليايي و انگليسي كاملا مسلط بود، روحياتش چندان با نظاميگري سازگاري نداشت. به واسطه جنگ ميان روسيه و ارتش ناپلئون بناپارت فرانسوي از ادامه تحصيل بازماند و مجبور شد به ارتش پيوسته و به جنگ با فرانسويان بپردازد. در سال 1817 در سلك كارمندان وزارت خارجه درآمد و سپس به سمت منشي هيات نمايندگي سياسي مامور ايران برگزيده شد.
گريبايدوف قبلا در سال 1819 مامور بازگرداندن 158 نفر از اسرا و فراريان روسيه از ايران شده بود كه بار ديگر با داشتن مقام بالاتري به اين كشور آمده، سعي داشت بار ديگر باقيمانده مهاجرين، فراريان و اسرا را به روسيه بازگرداند. گريبايدوف در سوم فوريه سال 1819 وارد ايران شد. در سپتامبر آن سال به همراهي عدهاي از اتباع روسيه كه از زمان جنگ اول ايران و روسيه در ايران مانده بودند به گرجستان بازگشت.
گريبايدوف، مجددا در اوايل فوريه سال 1820به ايران سفر كرد و در بازگشت به تفليس به عنوان كاردار هيات نمايندگي سياسي روسيه انتخاب شد. پس از خاتمه اين ماموريت و مراجعت به تفليس، در فوريه 1823 به مسكو و سن پطرزبورگ بازگشت. در شانزدهم ژانويه 1826 جنگ دوم ميان ايران و روسيه آغاز شد و گريبايدوف ماموريت يافت در ستاد فرماندهي قفقاز به سمت منشي ژنرال پاسكيويچ، فرمانده نيروهاي روسيه، انجام وظيفه كند.
با خاتمه جنگ ايران و روسيه، معاهده تركمانچاي كه متن روسي آن به قلم گريبايدوف بود، در حضور آصفالدوله و وزير خارجه ايران به امضا رسيد. به موجب فصل شانزدهم عهدنامه، او ماموريت يافت كه عهدنامه را براي تصديق امپراتور به سن پطرزبورگ ببرد كه در آنجا ماموريت جديدي كه طرح آن از پيش آماده شده بود به او ابلاغ شد و آن چنين بود كه ضمن انجام ماموريت براي اجراي مفاد توافق شده در عهدنامه، غرامت جنگي را نيز دريافت كند. او از قبول اين ماموريت سخت بيمناك بود، او در 20 دسامبر به سوي تهران حركت كرد و در 12 ژانويه 1829 اعتبار نامه خود را تسليم فتحعليشاه كرد. او بلافاصله پس از انجام تشريفات، رفتاري را پيش گرفت كه نه تنها شاه و درباريان، بلكه مردم را ناراضي ميكرد. نمايشنامهنويس روس فردي مغرور و نزد ايرانيان منفور بود.
مسالهاي كه موجب قتل گريبايدوف شد و سرانجام نيز سبب بروز غائله عوام تهران شد، موضوع زنان ارمني و گرجي بود كه مسلمان شده و به حكم شرع اسلام در خانه بعضي رجال ايراني به سر ميبردند و گريبايدوف به عنوان اينكه اسرا روسي هستند به استناد مفاد ماده سيزدهم عهدنامه تركمانچاي، با همراهي و هدايت «آقايعقوب ارمني»، يكي از خواجهسرايان فتحعليشاه كه خانوادههاي ايراني را خوب ميشناخت به تفتيش خانه رجال و مطالبه زنان گرجي و ارمني (بهويژه زنان خانه آصفالدوله) پرداخت. گريبايدوف با اطلاعاتي كه ميرزا يعقوب ارمني از حرمسرا و زنان گرجي داد، استرداد زنان گرجي و ارمني را پيگيري ميكرد. او دستور داد به زور وارد خانه آصفالدوله، برادر زن فتحعليشاه و دايي عباس ميرزا شده و دو زن گرجي را كه مدتها به قيد زناشويي در ايران به سر ميبردند به سفارت ببرند.
اين رفتار كه مخالف سنن و رسوم ايرانيان و بر خلاف قوانين شرع اسلام بود، موجب تحريك احساسات عمومي شد و مردم تهران به رهبري ميرزا مسيح مجتهد به سفارت روسيه حمله بردند و در زد و خوردي كه ميان آنها و اتباع سفارت روس روي داد كليه اعضاي هيات سفارت بهجز دبير اول سفارت بود، به قتل رسيدند. با اعزام «خسروميرزا» فرزند عباس ميرزا به مسكو و نامهاي از شاه قاجار مبني بر عذرخواهي براي امپراتور، كار به مصالحه كشيد و ميرزا مسيح به تقاضاي دولت روس به عتبات تبعيد شد.
رابرت گرانت واتسن در كتاب «تاريخ قاجار» مينويسد: «وقتي خبر هيجان عمومي به دربار قاجار رسيد، شاه به وزير خارجه دستور داد از نماينده روس تقاضا كند اوضاع را به گونهاي ترتيب دهد كه خشم مردم فروكش كند. گريبايدوف قبول كرد كه در روز بعد ترتيب كار داده شود. ولي اين تاخير تاثير شومي در سرنوشت او داشت زيرا يازده فوريه 1829 ميلادي اهالي با خشم و هيجان به سمت اقامتگاه سفير روس هجوم بردند تا به دست خود قانون را اجرا كنند و زنان مورد بحث را آزاد كرده و يعقوبخان خواجه را دستگير كنند.»
اي. او. سيمونيچ (وزيرمختار بعد از گريبايدوف) در خاطراتش نوشت: «گريبايدوف خطاي بزرگي مرتكب شد زيرا دستور داد زنان را به مقر خويش كه سكنه آن تمام مرد بودند بياورند. تعصب مذهبي مردان تهران از يك سو و شرارتي كه كارگزاران سفارت داشتند از طرف ديگر بر وخامت اوضاع افزود. به گفته مالتسوف دبير اول و تنها بازمانده سفارت روسيه بود به دست يك پهلوان كشتيگير با ضربات چاقو كشته شد. هنگام مرگ گريبايدوف صداي «الله اكبر» مردم خشمگين شنيده ميشد. انتشار خبر مرگ او بار ديگر بيم را بر دل حكومت ايران انداخت. فتحعليشاه به توصيه عباس ميرزا نامه عذرخواهي را همراه جنازه گريبايدوف و هياتي به سرپرستي خسروميرزا با همراهي ميرزا تقيخان فراهاني (اميركبير) به دربار تزار فرستاد. هياتي كه نه تنها توانستند تزار را راضي كنند كه قتل گريبايدوف تقصير ايرانيها نبوده و او به خاطر اصرارش بر بازگرداندن زنان شوهردار، قرباني شده كه توانستند بخش مهمي از غرامت جنگ را هم ببخشند.