اصلاحطلبان و انتخابات
ميرعلي نگارنده
عرض تسليت به مناسبت شهادت حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا(س)
با توجه به نزديك شدن به انتخابات رياستجمهوري در ايران و همچنين انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا زمزمههاي مختلف از تشكيل ستادهاي انتخاباتي از هر سو از جناحهاي سياسي به گوش ميرسد، هرچند حركتها فعلا به صورت بطئي و آرام است و هنوز شور و حرارت انتخاباتي آغاز نشده كه تا حدي باتوجه به فاصله چند ماهه تا تاريخ انتخابات، تا حدي طبيعي است! قطعا جريان اصلاحطلبي هم درخصوص شركت كردن فعال در انتخابات يا حتي شركت نكردن، باتوجه به طيف گسترده اصلاحطلبان هنوز به اجماع و جمعبندي نهايي نرسيده است از جمله تشكلهايي كه قبل از مجلس سوم (بيش از سه دهه) تحت عنوان نيروهاي خط امام استان تهران و بعد هم موسوم به نيروهاي فعال انتخاباتي استان تهران و درنهايت به عنوان شوراي فعالين انتخاباتي استان تهران (شوراي شفا) به عنوان يك سازمان راي موثر و فعال و مرتبط با لايههاي مختلف اجتماعي در پهنه در تهران و شهرستانهاي تهران نقش موثري در مشاركت مردم در انتخابات و شكلگيري ستادهاي انتخاباتي داشته و دارد. تمام احزاب و سازمانهاي سياسي و شخصيتها و بزرگان اصلاحطلب كشور به خوبي با اين سازمان (شوراي شفا) راي و تواناييهاي آن در بسيج و سازماندهي مردم براي مشاركت در انتخابات آشنا هستند و شخصيتهاي محوري آن را به صورت فردي و جمعي ميشناسند. لذا بنده كه از ابتداي شكلگيري اين مجموعه در خدمت اين مجموعه عظيم بودهام و مدتي نقش سخنگوي اين سازمان راي گسترده را به عهده داشتهام بر خود لازم ديدم در آستانه آغاز فعاليتهاي انتخابات نكاتي را به اطلاع عموم علاقهمندان به موضوع انتخابات و سرنوشت آينده كشور به عرض برسانم:
1- با توجه به اينكه امروزه با توجه به دلزدگي مردم از اوضاع سياسي و اقتصادي كشور و برخوردهاي حذفي كه اوج آن را در انتخابات دوره يازدهم مجلس شوراي اسلامي ديديم كه منجر به وجود آمدن مجلسي ضعيف و به لحاظ كارشناسي ناكارآمد و شكل گرفته با مشاركت بسيار پايين مردم به خصوص در كلانشهرها، از جمله در پايتخت (تهران) شد كه ميتوان با ضرس قاطع اعلام كرد كه اين مجلس به هيچوجه افكار و ديدگاههاي متنوع سياسي و جريانهاي مختلف مردم ايران را نمايندگي نميكند و فاقد تواناييهاي لازم در حل معضلات بسيار پيچيده كشور است. بنابراين مردم وقتي ميبينند حضور يا عدم حضورشان در انتخابات، با اعمال اين روشهاي حذفي و گزينشي، عليالسويه است و در سرنوشت سياسي و اقتصادي و افزايش سطح رفاه و آسايش و حل مشكلات و معضلات كشور آنها تاثيري ندارد، طبيعي است كه نسبت به حضور در صحنه انتخابات بيتفاوت شده و علاقه آنان به مشاركت در انتخابات به شدت كاهش پيدا ميكند، ايجاد انگيزه لازم براي افزايش مشاركت مردم، يك پروژه خلقالساعه نيست بلكه يك امر پيوسته و طولاني مدت است كه، لازمه آن نياز به برنامهريزي اساسي براي جلب اعتماد عمومي و احترام به آرا و عقايد گوناگون و متنوع مردم ايران است. از طرف ديگر، از آنجا كه مردم دولت فعلي را محصول اجماع و حمايت اصلاحطلبان ميداند، لذا جريان اصلاحات، تخريب و تضعيف دولت را از سوي هر جريان سياسي يا نهادهاي ديگر خلاف قواعد سياسي ميداند. بخشي از ناكارآمدي و عدم توفيق دولت در حل مشكلات روزافزون اقتصادي و اجتماعي، ناشي از سوءتدبير و فساد و غيرشفاف بودن خود اعضاي دولت است. خصوصا شخص اول دولت (رييسجمهور) را در شرايط پيش آمده اقتصادي مقصر ميشمارند لذا به نوعي سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان به عنوان پشتوانه و سوخت حركت اين دولت نيز آسيب جدي ديده است و نيازمند به ترميم و بازسازي اساسي است، بنابراين ما به عنوان يك مجموعه اصلاحطلب ريشهدار، نبايد به شعارهايي چون «اصلاحطلب اصولگرا ديگه تموم ماجرا» بيتفاوت باشيم! و سادهانگارانه باور كنيم كه ميتوانيم دوباره انتخاباتي همچون گذشته با حضور چشمگير مردم داشته باشيم و عقبه عظيم اصلاحات و تشكلهاي وسيع مردمي اصلاحطلبانه هم به دنبال ما چون گذشته حركت خواهند كرد.