• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4845 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱ بهمن

غمي در استخوان مي‌گدازد

 كاربران توييتر فارسي در چهارمين سالگرد حادثه تلخ پلاسكو با داغ كردن هشتگ پلاسكو، يادي از عزيزان آتش‌نشان و غم اين رخداد كردند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست. 
«‏بعد از ۴سال؛ هنوز درد دارد. هنوز بغض دارد و هنوز بوي آتش به مشام مي‌رسد»، «‏فرشتگاني كه ۴ سال پيش، چنين روزي در حادثه ‎پلاسكو در آتش سوختند. كساني كه پاي عشق خود، از جان گذشتند را فراموش نمي‌كنيم»، «‏اون روزها فكر مي‌كرديم پلاسكو بزرگ‌ترين فاجعه بود، ولي بعدش تا دلت بخواهد فاجعه ديديم»، «‏هر وقت فيلمي عكسي از فرو ريختن ساختمان ‎پلاسكو مي‌بينم واقعا جگرم مي‌سوزه، حيف اون آتش‌نشان‌هاي عزيز ما كه پرپر شدن. خدا به خانواده‌هاشون صبر بده. يادشون گرامي»، «‏هيچ ‌وقت اون روزي كه پلاسكو آوار شد از يادم نمي‌رود، در بانك منتظر بودم كه نوبتم شود و كارهام رو انجام بدم. از تلويزيون ديدم دارند ميگند ‎پلاسكو آتيش گرفته و كلي ‎آتش‌نشان‌ها رفتند براي كمك كه يهو ساختمون آوار شد. همه با صداي بلند داد زدن و شوكه شدن. روح ‎قهرمانان پلاسكو شاد. قرين آرامش ابدي»، «‏ريزش ‎پلاسكو يكي از دردناك‌ترين اعلام‌هاي من بود. لحظه به لحظه آن روزها و ساعات اجراي زنده، حتي وقتي به مردم التماس كردم خيابان را تخليه كنند يادم هست. روح آتش‌نشان‌هاي ايثارگرمان شاد»، «‏غم ‎پلاسكو چهارساله شد. ولي اين مدت يه پاساژ هم ايمن‌سازي نشد»، «‏امروز مصادف است با سالروز ‎شهادت شهداي ‎پلاسكو. شهدايي كه براي حفظ مال هموطن خودشون جانشون رو تقديم كردن. درود و صلوات به روح همه شهدا»، «‏‎‏ولي غم پلاسكو خيلي سنگين بود»، «‏زنگ مي‌زنه مي‌گه چهارراه استانبول قيامت شده‌. پلاسكو سوخت!»، «‏آتش‌نشان‌ها دريادلاني هستند كه در هنگام بروز حوادث جان به كف و بي‌محابا، دل به آتش مي‌زنند و دل دريايي داشتن يعني همين»، «آتش‌نشان مفهوم ايثار خودش را، اين بار زير برجي از آتش، نشان داد»، «‏آوار ‎پلاسكو ريخت روي سر همه‌ ما. درسته دودش توي چشم مردم و خانواده‌هاي داغديده رفت، ولي نانش كماكان تو جيب مديراني رفته كه كلاه به كلاه مي‌كنن منابع رو و پز همدردي‌هاي دروغين را مي‌دهند»، «‏اين‌جور كه بورس داره مي‌ريزه، پلاسكو نريخت!»، «‏يادي كنيم از پلاسكو، از آتش‌نشان‌ها، از اميدي كه تو دلمون بود و همه با هم سوخت»، «‏‏نمي‌دانم چه مي‌خواهم بگويم. غمي در استخوانم مي‌گدازد»، «‏من هم يادم است. رفته بودم آرايشگاه كه يهو توي تلويزيون آرايشگاه ديديم پلاسكو ريخت پايين»، «‏چهارسال پيش تو همچين روزي، ۱۶ تا آتش‌نشان رفتن زير آتش و خاكستر. شدت تراژدي اينقدر بالا بود كه خيلي‌ها يادشون رفت بپرسن چرا؟ هيچ‌ كس هم نيومد توضيح بده واقعا چرا اون ساختمون فرو ريخت. از هر كسي هم پرسيدي يا پيچوندنت يا جواب سربالا شنيدي».

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون