گروه اجتماعي
«طبق نتايج شمارش آرا، «ليلا نظرپور» از استان خوزستان با ۲۴ راي، «امينالله سالاري» از استان كرمان با ۲۳ راي و «محسن مسعودي» با ۲۱ راي به عنوان نمايندگان فرهنگيان به هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان راه يافتند.» اين خبري بود كه ارديبهشت سال 97 و در اعلام نتايج انتخابات صندوق ذخيره فرهنگيان اعلام شد. سه نفر از بدنه فرهنگيان قرار بود به عضويت هيات امناي اين صندوق درآيند، صندوقي كه دو سال قبلترش هياهوي بسياري بر سر پروندههاي فساد مالي آن به پا شده بود و ديگر فراتر از جمع فرهنگيان، ذهن بسياري را در جامعه درگير كرد. آبهاي آن خبرها كه كمي از آسياب افتاد، سيد محمد بطحايي، وزير وقت آموزش و پرورش انتخاباتي برگزار كرد تا سه نفر از معلمان به عضويت صندوق ذخيره درآيند و بر روند تمام امور جاري در آن نظارت داشته باشند، اطلاعات بگيرند و تبديل به چشم و گوش تمام معلمان در هيات مديره شوند؛ يك نفر به عنوان بازرس و دو نفر به عنوان اعضاي اصلي. در همين مدت كوتاه اين سه عضو منتخب دو وزير و يك سرپرست آموزش و پرورش ديدهاند و بهرغم آن شروع پر شور و هيجان و انتخاباتي كه برگزار شد حالا به نظر ميرسد جايگاه آنها در هيات مديره لرزانتر از آن بود كه به نظر ميرسيد. ليلا نظرپور، منتخب اول فرهنگيان در اين هيات به «اعتماد» ميگويد روند جلسات متوقف شده و نامههاي او از سوي وزير بيپاسخ ماندهاند.
از زماني كه به عنوان منتخب معلمان در هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان شروع به كار كرديد چه روندي طي شده؟ چقدر در جلسات و تصميمگيريهاي صندوق دخيل بودهايد؟
سال 97 در زمان وزارت آقاي بطحايي انتخاباتي در سطح استانها برگزار كردند. استانهايي كه سهمالشركه بيشتري در صندوق ذخيره داشتند ميتوانستند كانديداي بيشتري داشته باشند مثلا فارس، كرمان يا همين خوزستان ما ميتوانستند پنج نفر كانديدا داشته باشند. به همين ترتيب به نسبت معلماني كه در هر استان عضو صندوق بودند خروجي داشتيم تا اينكه تعداد كانديداهاي كل كشور به 83 نفر رسيد. انتخابات سراسري طي سه روز و بين اين 83 نفر در اردوگاه شهيد باهنر تهران برگزار شد. آنجا بنده نفر اول اين انتخابات شدم، آقاي دكتر امينالله سالاري نفر دوم شدند و آقاي محسن مسعودي از استان فارس نفر سوم شدند. بعداز چند ماه تشريفات، شهريور ماه بود كه اولين جلسه كاري هيات امنا شروع شد. وزير با احتساب خودش ميتوانست 9 نفر براي عضويت در هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان معرفي كند، آن موقع بنا بر اختيارش سه جايگاه را با راي معلمان به ما داد. آن موقع صندوق ذخيره نوساناتي را از سر گذرانده بود و براي همين وزير تدبير كرد كه خود معلمان كه صاحبان اصلي صندوق هستند، به صورت آزمايشي سه نفر را به هيات امنا بفرستند. چون خيلي اعتراض شده بود؛ معلمان ميگفتند اين صندوق مال ما است و خيليها اصلا پولشان را بيرون كشيدند. اين تدبير انجام گرفت تا اعتماد فرهنگيان را دوباره به دست آورند و به اضافه ما سه عضو هم اخبار و اطلاعاتي كه در جلسات به دست ميآوريم را به اطلاع فرهنگيان برسانيم و يك آرامشي به آنها بدهيم. در زمان بطحايي پيش آمد كه در يك سال چهار بار هم جلسه رفتيم يعني بسته به موضوعاتي كه پيش ميآمد مثلا در مورد دادگاه افراد متخلف (پرونده صندوق ذخيره) يك جلسه تشكيل ميداديم. صندوق بايد به ما گزارش ميداد كه دادگاهها به كجا رسيده يا گزارش كارهايي كه در صندوق قرار بود انجام شود به اضافه ابقا يا عزل مديرعامل كه توسط هيات امنا انجام ميشود. آقاي بطحايي ما را در كم و كيف كار قرار ميداد و ما هم ميدانستيم در صندوق چه خبر است. اما الان واقعا ماندهايم كه به فرهنگيان چه بگوييم. در زمان ما سه نفر (دو وزير و يك سرپرست) عوض شدند و اين باعث شد كارها خيلي كند شود.
يعني روند جلسات شما از زماني كه آقاي بطحايي رفت دچار مشكل شد؟
بله تقريبا. آقاي حسيني كه سرپرست بود البته در همان مدت هفت ماه دو جلسه با ما داشت اما از زماني كه آقاي حاجي ميرزايي آمدند با وجود اينكه چند نوبت نامه زدهايم و درخواستهاي معلمان را به ايشان اطلاع دادهايم باز هم جلسات وقفهدار هستند.
اصلا از زماني كه ايشان آمده جلسهاي تشكيل شده؟
گزارش مالي سال گذشته را منعكس كردند كه به صورت وبيناري برگزار شد. هر سه منتخب در استانهاي خودشان بودند و خيلي سخت بود چون مشكل اتصال پيش آمده بود. ما تايپ ميكرديم و اجازه صحبت ميخواستيم اما گويا آن سمت وزير متوجه درخواست صحبت ما نشده بود تا وقت صحبت بدهد. اما زمان آقاي بطحايي جلسات تشكيل ميشد.
البته در دوره آقاي حاجي ميرزايي شرايط كرونا خيلي از جلسات را غيرحضوري كرد.
ببينيد خيلي وقتها كه كاري در مورد صندوق پيش ميآيد من از استان بايد بلند شوم و بروم تهران. اما دو هفته پيش كه براي كار صندوق به تهران سفر كردم مجبور شدم مرخصي بگيرم. خودتان هم ميدانيد وقتي آدم مرخصي بگيرد اگر در سفر هر حادثهاي پيش بيايد حين ماموريت حساب نميشود. ما هم از استان دور دست ميآييم و واقعا مشكلاتمان بايد ديده شود. قبلا ما از سوي آقاي بطحايي دستور مستقيم داشتيم و نامهاش را هم دارم.
الان در عمل نقش شما در هيات امناي صندوق ذخيره فرهنگيان چيست؟ با اين مشكلاتي كه ميگوييد در حال حاضر در جريان چه اطلاعاتي قرار ميگيريد؟
تقريبا ميشود گفت هيچ. مثلا ما ميشنويم كه وزير سخنراني ميكند و ميگويد فلان كار را انجام دادهايم (در زمينه صندوق) اما به نظرم اين كارها بايد مصوبه هيات امنا داشته باشد. اما ما اين اتفاق را نميبينيم. در حالي كه بايد اين حرفها را در جلسه با ما بگويند، بعضا از طريق رسانهها در جريان قرار ميگيريم.
با خود صندوق به صورت مستقيم در تماس هستيد؟
بله ما با مديرعامل مشكلي نداريم. اگر سوالي باشد معمولا با آقاي نيكدل تماس ميگيريم و ايشان هم معمولا خيلي خوب برايمان توضيح ميدهند. خودشان هم بارها گفتهاند كه اين صندوق مال معلمها است و ما بايد پاسخگوي شما به عنوان منتخبان آنها باشيم.
زماني كه موضوع تخلف در صندوق پيش آمد و ماجراهاي بانك آينده و مديرعامل پيشين صندوق مطرح شد تا مدتها موجي به وجود آمده بود كه حتي غيرفرهنگيان هم آن را پيگيري ميكردند اما حالا ديگر مدتها است صندوق چندان در خبرها نيست. خود فرهنگيان چقدر پيگير مطالباتشان هستند و چقدر همچنان ميخواهند در جريان جزييات امروز قرار بگيرند؟
يكي از دلايلي كه من دارم مصاحبه ميكنم اين است كه فرهنگيان از من خواستهاند. چون فكر ميكنند كار اينگونه پيش نميرود. مثلا همين انتخابات ما (انتخاب سه عضو با راي فرهنگيان) بايد وارد اساسنامه ميشد تا در دورهاي بعد به مشكل نخورد. بيشترين نقدي كه الان از سوي آنها مطرح است مربوط به موضوع ارزش افزوده است. قبل از ورود منتخبان اين بند حذف شده است و ما اصلا اين موضوع را از طريق معلماني كه پيگير بودند متوجه شديم. گفتند برويد اساسنامه را با اساسنامه سالهاي قبل مقايسه كنيد و ببينيد ارزش مالكانه حذف شده كه ديديم صحت دارد. صندوق تقريبا از سال 74 پا گرفته و بعد از اين همه سال معلمان انتظار دارند سود مناسبي بگيرند. باز يكي ديگر از دوستان معلم ما سود را حساب كردند گفتند كه الان دارند سود 16 درصد ميدهند در حالي كه بانك با 5 سال خواباندن پول مشتري دارد 24 درصد سود ميدهد. شما 30 سال عمر يك معلم را حساب كنيد كه پولش را هم گرفتهايد و خواباندهايد و سود 16 درصد ميدهيد؟
همه اينها باعث دلسردي نشده؟ باعث نميشود كلا از عضويت صندوق صرف نظر كنند؟
نه. از طرفي معلمان خوشحال هستند كه منتخبانشان حضور دارند. براي همين ما را آگاه ميكنند. حرفهايشان را به ما ميزنند و جزييات را به اطلاع ما ميرسانند. از اين طرف هم ما آنها را آرام ميكنيم و تشويقشان ميكنيم كه از صندوق انصراف ندهند چون صندوق پشتوانه معلمان است. اما خب آنها هم انتظار دارند كه دست كم هر 6 ماه يك بار جلسات هيات امنا برگزار و اطلاعرساني شود. معلمان خواستار اصلاح اساسنامه هستند كه تبديل به سهامدار شوند نه اينكه فقط سهمالشركه داشته باشند. همه اينها از ما خواسته شده و ما هم چون جلسه نداشتهايم به صورت مكتوب اينها را به وزارتخانه فرستادهايم.
الان اصليترين خواستهاي كه از وزير آموزش و پرورش داريد چيست؟ غير از موضوع برگزاري جلسات با منتخبين به نظر ميرسد مجموعهاي دارد با پول كساني كار ميكند كه عملا نقشي در تصميمگيريها ندارند.
يك بحث مهم روند پير شدن جمعيت و موجهاي بازنشستگي فرهنگيان است، كه اين امر يك تهديد بزرگ پيش روي همه صندوقهاي بازنشستگي از جمله صندوق ذخيره فرهنگيان است. لذا بايد تعجيل داشت كه هر چه سريعتر مسير هموار شود، بهترين كار هم اين است كه بازنشستگان سهامدار شوند و بر اساس قانون تجارت مديريت داراييهاي خودشان را خودشان به عهده بگيرند، سهم هر فرد از كل داراييهاي صندوق بايد حساب شود و به او در قبال سهام پرداخت شود تا بتواند با صرفه و صلاح خودش تصميم بگيرد. تنوع نيازها و اولويتهاي مالي در ميان فرهنگيان زياد است، مثلا يك فرهنگي بازنشسته درگير مسائل اقتصادي مربوط به آتيه فرزندانش است و يا ديگري درگير مشكلات درماني و بهداشتي، برخي هم مشكلات ناشي از زندگي در شهرهاي بزرگ را دارند كه هزينههاشان از درآمدها بهشدت جلو زده. پس نميتوان نسخهاي را كه براي يك بازنشسته فرهنگي در شهر بيرجند خراسان جنوبي خوب است براي بازنشسته فرهنگي تهران به كار برد. مثلا وام 100 ميليوني در بيرجند شايد كمك حال يك فرهنگي بيرجند باشد و با آن بتواند يك پنجم خريد يك آپارتمان در شهر خودش را تامين كند اما با 100 ميليون در تهران حتي نميتوان يك سوم قيمت رهن يك آپارتمان را پرداخت كرد. راهحل اين نيست كه براي همه مشكلات فرهنگيان فكر كرد راهحل اين است كه اموالشان را به خودشان بدهيم كه خودشان براي مال و اموال خودشان تصميمگيري كنند. همه فرهنگيان بازنشسته عاقل و بالغ هستند و نياز به وكيل و قيم ندارند حال آنكه اساسنامه صندوق ذخيره به ديد طفل يتيم به فرهنگيان نگاه كرده و عملا كفالت آنها را به عهده وزير گذاشته است.
به علاوه ما درخواست وجود شفافيت در كارهاي صندوق را داريم. معلمان ما بايد از تمام مصوبات هيات امنا آگاهي داشته باشند. الان آقاي حاجي ميرزايي نويد خيلي خوبي در مورد صندوق ميدهند اما ما اينها را در مصوبات هيات امنا نداشتيم. همين ارزش مالكانه را گفتهاند كه انجام ميشود اما تا چه حدي پيش رفته؟
وعدههايي كه وزير ميدهد اگر تبديل به مصوبه هيات امنا نشود با يك وزير ديگر ممكن است نقش بر آب شود؟
بله. دقيقا همين طور است يعني ايشان هر فرمايشي بكنند بايد تبديل به مصوبه شود و وارد اساسنامه شود. همانطور كه ارزش مالكانه از اساسنامه حذف شد و حالا فرهنگي دستش به جايي بند نيست، براي تغيير وضعيت هم بايد هر موردي وارد اساسنامه شود تا فرهنگيان نفعش را ببرند.
با توجه به اين تجربهاي كه درهيات امنا داشتيد و همين حرفهايي كه زديد به نظرتان چقدر آموزش و پرورش تنها بنا داشته نمايشي از حضور معلمان در هيات امناي صندوق داشته باشد؟ چقدر ميخواهند اين نقش شما به عنوان منتخب معلمان واقعي باشد؟
نه، نميشود گفت نمايشي است. زماني كه ما انتخاب شديم آقاي بطحايي وزير بود و خيلي سر انتخابات حساس بود. انتخابات با صداقت پيش رفت. بعد هم به ما اختيار تام داده بود. يك بار در جلسهاي به ما گفت هر اطلاعاتي كه بخواهيد تا حقوق كاركنان صندوق بايد در اختيارتان قرار بگيرد. اما وقتي يك نفر جايگاهي ندارد سخت است كه اين حالت را حفظ كند. از وقتي كرونا آمده همهچيز دچار مشكل شده. با اين همه ما در همين مدت هم براي پيگيري كار معلمان بارها به تهران رفتهايم. معلمان آنچه خواستهاند را به ما گفتهاند من هم دو سه نامه به وزير زدهام اما هنوز پاسخي داده نشده.
به هيچ يك از سه نامهتان جواب ندادهاند؟
نه به هيچ كدام.
زماني كه ما انتخاب شديم آقاي بطحايي وزير بود و خيلي سر انتخابات حساس بود. انتخابات با صداقت پيش رفت. بعد هم به ما اختيار تام داده بود. يك بار در جلسهاي به ما گفت هر اطلاعاتي كه بخواهيد تا حقوق كاركنان صندوق بايد در اختيارتان قرار بگيرد.