• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4864 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۵ بهمن

آموزش مجازي كنار گوسفندها

جواد ماهر

با كلاس دهمي‌هاي رشته كامپيوتر درباره آموزش مجازي همكلام مي‌شوم. پنج نفرند. هر پنج نفر متعلق به خانواده روستايي‌اند. كشاورزي و گاو و گوسفند دارند. مي‌خواهم بدانم ميانه‌شان با آموزش مجازي چگونه است. يك نفر مي‌گويد: «خوب نمي‌فهمم. بايد معلم باشد.» مي‌پرسم: «تدريس‌هاي مختلف را گوش مي‌كني؟» مي‌گويد: «نه.» يك نفر ديگر مي‌گويد: «من تدريس‌هاي مختلف را در شاد مي‌بينم.» مي‌گويم: «و اگر يك تدريس را نفهمي يكي ديگر گوش مي‌كني؟» مي‌گويد: «بله، آقا.» يك نفر با خنده مي‌گويد: «پدر من حالا مسافرت زياد مي‌رود. گوسفندها را مي‌سپرد به من و مي‌رود. من با گله گوسفند هر جا باشم، مي‌توانم با گوشي درس بخوانم. ولي بعضي چيزها را نمي‌فهمم. بايد معلم باشد.» دانش‌آموز ديگري را كه شيطنت در چشم‌هايش موج مي‌زند، دعوت به اظهارنظر مي‌كنم. مي‌گويد: «آقا، ما در مدرسه هيچي نمي‌فهميديم، چون همه معلم‌ها ما را از كلاس بيرون مي‌كردند. مي‌گفتند گم شو بيرون. معلم رياضي، معلم فارسي.» مي‌خندم. مي‌پرسم: «حالا چي؟» مي‌گويد: «حالا آنلاين كه هستيم، ديگر كسي نمي‌تواند ما را بيرون كند.» با بچه‌ها زير سقف كلاس حرف مي‌زنيم. حرف زدن واقعي. حرف‌مان گل مي‌كند. بچه‌ها بزرگ شده‌اند. تغيير كرده‌اند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون