• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4868 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۹ بهمن

مرگ محمد حسنين هيكل

مرتضي ميرحسيني

معمولا محمد حسنين هيكل را با دوره طولاني سردبيري‌اش در روزنامه الاهرام مصر مي‌شناسيم. آن زمان الاهرام هم صداي رسمي رژيم جمال عبدالناصر بود و هم گزارش‌هاي تحقيق بسيار جالبي منتشر مي‌كرد. خود هيكل توام با گرايش‌هاي ناسيوناليستي، به سوسياليسم هم تعلق خاطر داشت، اما به خانواده‌اي ثروتمند از بازرگانان قاهره پيوند مي‌خورد و حتي در سال‌هاي نخست جواني‌اش مدتي شغل تجارت را تجربه كرده بود. از زمان جنگ دوم جهاني به روزنامه‌نگاري روي آورد و پيش و پس از آن سال‌ها، بسياري از كشورهاي دنيا و تقريبا همه كشورهاي همسايه و نزديك به مصر را از نزديك به چشم ديد. در ميان سياستمداران بيشتر از همه به جمال عبدالناصر نزديك بود و حتي دوره‌اي 
نه چندان طولاني در دولت او وزير هم شد. به انور سادات هم در تصاحب قدرت كمك كرد، اما چون انحرافات او مثلا آشتي با اسراييل - «اين دشمن اصلي» - را ناديده نمي‌گرفت به دردسر افتاد و حتي مدتي زنداني شد. با حسني مبارك هم گرم نگرفت، زيرا گرايش‌هاي ناسيوناليستي‌اش با غرب‌گرايي فزاينده مصر در زمان حكومت مبارك جور درنمي‌آمد. رسانه‌ها و محافل وابسته به مبارك – كه به قول خودشان مدافع «سياست واقع‌گرايانه» رييس‌جمهور بودند – نيز به هيكل مي‌تاختند و به او انگ‌هايي مثل بنيادگرايي و تحجر مي‌زدند (هيكل هم چند سال بعد در كتاب «مبارك و دوران او» آنان را احمق و فاسد توصيف كرد). بعد از الاهرام – كه او آنجا را به زور حكومت انور سادات ترك كرده بود – با چند رسانه ديگر همكاري پراكنده‌اي داشت تا اينكه به دوحه در قطر رفت و همكاري ثابت و منظمي را با شبكه خبري الجزيره شروع كرد. زمان حمله صدام به كويت و بعد مداخله امريكا در اين ماجرا با اين رسانه همكاري داشت. آن زمان مواضع ناسيوناليستي خودش را تعديل كرد و در تحليل‌ها و اظهارنظرهايش به اسلام‌گرايان نزديك شد. زيرا از صدام – كه مي‌خواست ميان اعراب جاي ناصر را بگيرد و نماد و نماينده ناسيوناليسم عربي باشد – دل خوشي نداشت و اصلا دلش نمي‌خواست حامي او شناخته شود (هيكل درباره انور سادات و حسني مبارك همچنين عقيده‌اي داشت و حكومت آنان را تقليد مضحكي از حكومت ناصر مي‌ديد). البته با اخوان‌المسلمين هم كه سال‌هاي طولاني مهم‌ترين اپوزيسيون مصر بودند همدلي نشان نمي‌داد و نه همه كه اغلب سران و چهره‌هاي اين گروه را به افراط و عقب‌ماندگي مي‌شناخت. حتما همه حرف‌هايش دقيق نبود و همه پيش‌بيني‌هايش درست از آب درنيامد، اما بي‌شك روزنامه‌نگار و تحليلگر معتبري بود، زيرا هم مردي سرد و گرم چشيده بود و هم به جاي دست‌وپا زدن در اخبار مرتبط با دعواهاي سياسي روز و درگير كردن ذهنش به شعارها و ادعاهاي سياستمداران و احزاب، به روندها و فرآيندها دقت مي‌كرد. چند كتاب تاريخي هم نوشت كه اگر اشتباه نكنم 2 تا از آنها درباره ايران است: بازگشت آيت‌الله؛ انقلاب ايران از مصدق تا خميني (1981)‌ و ايران؛ داستان ناگفته (1982). يك بار ازدواج كرد و ثمره ازدواج 3 فرزند (هر 3 پسر) بود. سال‌هاي آخر از ناراحتي كليه رنج مي‌برد و درنهايت هم همين مشكل و البته كهولت سن او را از پا انداخت. او در 92 سالگي، سال 2003 در چنين روزي در زادگاهش از دنيا رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون