انباشت مسائل در سايه روزمرّگي
محمود نقديپور
ايران اكنون با مسائل و مشكلات حل نشده زيادي روبهرو است؛ از اقتصاد تا مسائل اجتماعي، فرهنگي و زيست محيطي. اين مسائل و معضلات نه تنها حل نميشوند بلكه به صورت نگرانكنندهاي در حال انباشت هستند. در چنين شرايطي، انباشت مسائل در كوتاهمدت تبديل به بحران و در بلندمدت ممكن است منازعهزا باشند. در واقع، وقتي مسائل حل نشوند، در يك سير طبيعي تبديل به بحران و منازعه اجتماعي ميشوند. يكي از مهمترين عوامل اين مشكلات و بحرانهاي انباشتي، فقدان نظام مسائل و مديريت چالشها در كشور است. اما آنچه ماجرا را تشديد و تعميق ميكند، مسالهاي تحت عنوان «روزمرّگي مديريتي-اجرايي» است. واقعيت اين است اگر نظام حل مسائل نداريم بدين جهت است كه ساختار مديريتي و اجرايي كشور فرسوده است و به تبع آن كارگزار نيز دچار روزمرّگي شده است. مديران ارشد اجرايي كشور به دليل همين روزمرّگي، نه راهحلي براي مشكلات كشور دارند و نه خود را ملزم به حل آنها ميدانند. اين مسالهاي است كه دكتر محسن رضايي اخيرا به آن اشاره كرده و اظهار داشت: در دهه اول انقلاب، هميشه گذشته و آينده كشور را با هم ميديديم و با يك رويكرد تركيبي حركت ميكرديم لذا به روزمرّگي نميافتاديم كه نمونه آن را در يادداشتهاي شهيد حسن باقري (درخصوص ۱۳ بهمن ۱۳۶۰) كه به سخنان جلسه فرماندهان تيپها با فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دكتر محسن رضايي؛ انتشار يافته مشاهده ميكنيم. اما امروز كشور دچار روزمرّگي شده است و سند گوياي آن جمعيت زياد حاشيهنشينهاي شهرها كه بين ۱۱ تا ۱۸ ميليون نفر برآورد ميشوند، است كه مديريت اجرايي كشور دچار روزمرّگي شده است. مشكلات محيطزيست مربوط به روزمرّگي است. مشكل آب در بسياري از استانها مربوط به روزمرّگي مديريت اجرايي است. اگر حكمروايي كشور براساس روزمرّگي باشد، هميشه با انبوهي از مسائل روبهرو هستيم كه درنهايت باعث نااميدي مردم از انقلاب خواهد شد. به طور كلي، روزمرّگي اجرايي و مديريتي در كشور بدين معناست كه مديران كشور نه از گذشته عبرت ميگيرند و نه چشماندازي براي آينده دارند. به همين جهت است كه نه تنها راهحلي براي مشكلات كشور ندارند بلكه به انباشت بحرانها نيز كمك ميكنند... انباشت بحرانهايي كه درنهايت نااميدي مردم از انقلاب را به دنبال خواهد داشت.