• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4876 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۰ اسفند

آيا با كناره‌گيري سيد ابراهيم رييسي و محمدباقر قاليباف از انتخابات رياست‌جمهوري اصولگرايان سراغ سعيد جليلي مي‌روند؟

عصر پايداري

سيدحسين نقوي‌حسيني، رييس ستاد سعيد جليلي در انتخابات رياست‌جمهوري سال 92 و نماينده نزديك به جبهه پايداري مجالس هشتم، نهم و دهم كه به‌خصوص چندسال پاياني دوران نمايندگي‌اش كه در قامت سخنگوي فراكسيون نمايندگان ولايي، از چهره‌هاي شاخص جريان پايداري در پارلمان بود، از چندماه پيش و در شرايطي كه اغلب سياسيون با كلي‌گويي درباره انتخابات، از صحبت درباره مصاديق كانديداتوري و ديگر مباحث انضمامي‌تر انتخاباتي پرهيز مي‌كردند، به‌نسبت صريح‌تر از سايرين از شرايطي صحبت مي‌كرد كه درصورت كانديداتوري رييسي، نه قاليباف، نه جليلي و نه ديگر گزينه‌هاي احتمالي اصولگرا شانسي براي رقابت كه ندارند هيچ، اساسا در ميدان رقابت باقي نمانده و دسته‌جمعي به‌نفع رييسي كنار مي‌روند. اما اگر رييسي آن‌طور كه آن زمان محتمل بود، وارد گود نشده و اعلام كانديداتوري نكند، آن‌وقت برخلاف ديدگاه برخي اصولگرايان، قاليباف شانس اول و آخر اصولگرايان نخواهد بود و تازه آن زمان است كه رقابت انتخاباتي درون‌جرياني براي رييس اين روزهاي مجلس و كانديداي احتمالي انتخابات رياست‌جمهوري آينده آغاز مي‌شود. نقوي‌حسيني معتقد بود كه در اين صورت، سعيد جليلي اگر نه بيشتر از قاليباف، دست‌كم به اندازه او شانس دارد تا مورد اجماع اصولگرايان قرار گرفته و به عنوان كانديداي نهايي محافظه‌كاران به مصاف كانديداي اصلاح‌طلبان و ديگر كانديداهاي احتمالي برود. 
نقوي‌حسيني البته دست‌كم تا همين اواخر بر اين اعتقاد و ديدگاه پافشاري كرده و همچنان معتقد است در صورت عدم كانديداتوري رييسي، اين قاليباف نيست كه بي‌دردسر در قامت كانديداي نهايي جناح راست وارد ميدان رقابت انتخابات رياست‌جمهوري سيزدهم خواهد شد و در اين مسير، به جز ده‌ها كانديدا و رقيبِ همفكر و ناهمفكر، رقيبي جدي به‌نام سعيد جليلي را نيز پيش‌روي خود دارد و دست‌كم طيف تندروي جريان اصولگرا همچون انتخابات مجلس يازدهم پشت سر او نمي‌ايستند؛ چراكه در آن صورت، مي‌توانند سعيد جليلي را به‌جاي سيدابراهيم رييسي به ميدان رقابت با اصولگرايان بفرستند. آن‌چه اما حالا كمي تغيير كرده، آن‌هم در حدود 24 ساعت، چيزي فراتر از كناره‌گيري احتمالي رييسي است. چه آنكه حالا ظاهرا زمزمه‌هايي از كناره‌گيري محمدباقر قاليباف از كانديداتوري نيز به گوش مي‌رسد. چنان‌كه ابتدا محسن پيرهادي، نماينده عضو هيات‌رييسه مجلس و البته از جمله چهره‌هاي بسيار نزديك قاليباف در توييتي از كناره‌گيري قاليباف از انتخابات رياست‌جمهوري پيش‌رو خبر داد و نوشت كه «آقاي قاليباف در پاسخ به درخواست برخي نمايندگان براي نامزدي در انتخابات ۱۴۰۰ مي‎گويد كه با توجه به شرايط حساس كشور و مشكلات اساسي مردم، مهم‎ترين موضوع پيروزي جبهه انقلاب و تشكيل دولتي كارآمد به منظور حل مشكلات مردم است. آقاي قاليباف تاكيد دارند كه تمركزشان بر وظايف مجلس است و بناي كانديداتوري در انتخابات را ندارند و همه نيروهاي انقلاب موظفند تلاش كنند هرچه سريع‌تر با وحدت، تمام ظرفيت‌هاي خود را متمركز بر موفقيت گزينه واحد كنند» و در ادامه حميدرضا ترقي، ازجمله اعضاي ارشد حزب موتلفه اسلامي نيز سعي كرد با اشاره به حل مشكلات بنيادين «شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب و شوراي وحدت اصولگرايان» كه به‌ گفته ترقي «در حال مذاكره و رسيدن به وحدت در انتخاب نامزد واحد هستند»، از اين مهم خبر دهد كه كناره‌گيري قاليباف، مشخصا در راستاي حمايت از كانديداتوري رييسي بوده است؛ اقدامي كه قاليباف يك نوبت در جريان انتخابات رياست‌جمهوري 96 نيز انجام داد و نزديكانش از قضا به همين دليل، معتقد بودند كه اين‌بار قرار به فداكاري و كناره‌گيري قاليباف نيست و ديگران بايد به نفع او كنار بروند. ترقي اما در حالي گفته «چندروز پيش با طرح اين موضوع كه محمدباقر قاليباف اعلام كرده بود كه به نفع سيدابراهيم رييسي كنار مي‌رود» كه پيرهادي نيز در ادامه توييت خود و در تشريح برداشت خود از آن‌چه به‌گفته او، ميان «برخي نمايندگان» و رييس مجلس گذشته، نوشته است: «برداشت و استنباط من از سخنان آقاي قاليباف اين است كه با افزايش احتمال حضور آيت‎الله رييسي، آقاي قاليباف تصميم به عدم كانديداتوري گرفته و آمادگي كمك به ايشان را دارد.» اين خبر اما وقتي كنار خبري تازه‌تر يعني بالاگرفتن احتمال انصراف رييسي از كانديداتوري قرار گيرد، داستاني متفاوت را همراه خواهد داشت. 
بنابر پيگيري‌هاي خبرنگار «اعتماد» طي روزهاي گذشته و درحالي كه خبرهايي درخصوص درخواست تعدادي از نمايندگان مجالس خبرگان رهبري و شوراي اسلامي براي كانديداتوري رييسي با مخالف او مواجه شد، استمزاج رييس قوه قضاييه از برخي روحانيون و مراجع عظام نيز او را به اين نتيجه رسانده كه حضورش در قوه قضاييه بيش از كانديداتوري در انتخابات رياست‌جمهوري، مثمرثمر خواهد بود و اين يعني، اگر زماني در صورت عدم كانديداتوري رييسي، جليلي همپاي قاليباف از شانس حضور در انتخابات به عنوان گزينه اصلي محافظه‌كاران برخوردار بود، حالا اين شانس دست‌كم اندكي افزايش يافته و جليلي حالا در شرايطي كه قاليباف و رييسي، هر كدام به‌نحوي اندكي از كانديداتوري دور شده‌اند، مي‌تواند بي‌دردسر گزينه اصلي اصولگرايان باشد. 
البته نه معادلات انتخاباتي اصولگرايان به اين سادگي است و تعداد كانديداهاي جناح راست به همين تعداد دو، سه نفر، محدود؛ نه همه اصولگرايان همچون سعيدجليلي و نقوي‌حسيني به شطرنج انتخابات پيش‌رو مي‌نگرند و تفكر اصولگرايي محدوداست به تفكري از جنس پايداري. چراكه حتي اگر به‌واقع نه رييسي و نه قاليباف عزم كانديداتوري نداشته باشند، سعيد جليلي كه در آن صورت به احتمال قريب به يقين كانديداي اصلي جريان پايداري خواهد بود، بايد خود را ابتدا براي رقابت با يك دوجين كانديداي اصولگرا از طيف سنتي و اعتدالي تا چهره‌هاي جوان‌تر و گزينه‌هايي با پيشينه نظامي آماده كند و البته در عين حال مهياي رقابت با كانديداي نهايي اصلاح‌طلبان شود. 
اما اگر اين احتمالات را كنار بگذاريم و بار ديگر با همان چند جمله‌اي كه طي 24 ساعت اخير به‌نقل از محسن پيرهادي و حميدرضا ترقي روي خروجي رسانه‌ها رفته، تمركز كنيم، مي‌بينيم برخلاف آن «وحدت و همراهي» كه هر كدام به‌نحوي سعي در القاي آن دارند، هنوز اوضاع اصولگرايان از حيث دستيابي به ائتلاف و وحدت، همچون گذشته پيچيده است و كلافِ اتحاد محافظه‌كاران، سردرگم! چراكه پيرهادي اگرچه به‌تاكيد، انگيزه قاليباف از اين كناره‌گيري زودهنگام را كمك به رييسي عنوان كرده اما اگر به اين مهم توجه كنيم كه اين خبر درست زماني منتشر شده كه زمزمه‌هايي از احتمال عدم ورود رييسي به انتخابات نيز به گوش مي‌رسد.
با اين حال اما اگر برفرض اين احتمال اندك به واقعيت بپيوندد و در انتخابات پيش‌رو هيچ‌يك از روساي قواي مقننه و قضاييه كانديداي انتخابات رياست‌جمهوري و انتخاب رييس قوه مجريه آينده جمهوري اسلامي نباشند، آن‌گاه چهره‌اي چون سعيد جليلي و جرياني چون جريان پايداري اگرچه كنار چندين و چند رقيب اما به‌مراتب بيش از آن‌چه حالا تصور مي‌شود، قدرت خواهد يافت. البته آن زمان هم همچون اكنون بايد از علي لاريجاني را كه همزمان با حمايت طيفي از اصولگرايان، از حمايت برخي اصلاح‌طلبان برخوردار است تا گزينه‌هايي با پيشينه نظامي همچون سعيد محمد و رستم قاسمي و البته بسياري ديگر از گزينه‌هاي احتمالي اصولگرا را كنار بزند تا بالاخره رييس‌جمهوري اسلامي ايران باشد اما آن‌چه مسلم است در غياب رييسي و قاليباف، از شانسي به‌مراتب بيشتر براي آن برخوردار خواهد بود كه بتواند گزينه اصلي جريان اصولگرا باشد. آن‌هم وقتي كه شوراي وحدت كه صراحتا از رييسي حمايت كرده و شوراي ائتلاف كه در خفا به‌نفع قاليباف فعاليت مي‌كند، در ظاهر امر سردمدار كار تشكيلاتي اصولگرايان در انتخابات پيش‌رو هستند. زماني كه بايد گفت بيش از 50 حزب و دسته اصولگرايي كه زير بيرق جامعه روحانيت در شوراي وحدت گردهم آمدند و نيز چندين و چند چهره شاخص و حزب و گروه اصولگرا كه نه در اين چند ماه اخير، بلكه از مدت‌ها پيش از انتخابات مجلس يازدهم، با محوريت چهره‌هايي چون غلامعلي حدادعادل و مهدي چمران پيروز انتخابات اسفندماه 98 شده و براي انتخابات خردادماه 1400 نيز خيز برداشته‌اند، ناكام مي‌مانند تا طيفي به مقصود مطلوب خود برسد كه همواره به «بازي خراب‌كن» جناح راست معروف بوده و بسياري از اصولگرايان -حتي به‌صورت صريح و در سطح رسانه‌ها- عليه‌شان اظهارنظر مي‌كنند؛ دوراني كه شايد بتوان از آن به «عصر پايداري» تعبير كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون