يك توييت و چند نشانه
اصولگرايان
در دو راهي قاليباف و رييسي
فصل انتخابات كه باشد گاهي يك توييت هم در ترسيم چشماندازي دقيق و واقعيتر از فضاي سياسي كشور، به كار ميآيد. خاصه در ايران كه آقايان كانديدا تا دقيقه نود منتظر مينشينند كه هم خيالشان از حضور رقباي درون و برون جرياني راحت شود و هم به قدر كافي به آنان اصرار و پيشنهاد كانديداتوري شده باشد كه اعتباري مضاعف رقم بخورد. همين است كه توييت محسن پيرهادي درباره عدم كانديداتوري قاليباف در انتخابات 1400 اينقدر مورد توجه قرار گرفت و با واكنشهاي مختلفي همراه بود. اين فعال سياسي اصولگرا و نزديك به قاليباف نوشته بود: «دكتر قاليباف در پاسخ به توصيهها براي نامزدي در انتخابات 1400 گفت «بر مجلس تمركز داشته و بناي كانديداتوري ندارند. نيروهاي انقلاب تلاش كنند ظرفيت خود را متمركز بر موفقيت گزينه واحد كنند.» برداشت من اين است كه با افزايش احتمال حضور آيتالله رييسي، دكتر قاليباف آمادگي كمك به او را دارند. خبر او مبني بر عدم كانديداتوري قاليباف با واكنشهاي بسياري همراه بود. مثلا برخي با واسطه اعلام شدن اين خبر را مبناي باورناپذيري او قرار دادند. به عنوان مثال حميد رسايي نوشت: «تا وقتي اطرافيان يا كسان ديگري از طرف يك كانديداي انتخابات رياستجمهوري، عدم كانديداتوري او را اعلام ميكنند، اين يعني احتمال كانديداتوري اين فرد به قوت خود باقي بلكه احتمالش بيشتر شده است. كسي كه كانديدا نيست، خودش اعلام ميكند.»
برخي هم اين اظهارنظر چهره نزديك به قاليباف را بازي رسانهاي و عليه رييسي تلقي كردند، مثلا كانال تلگرامي اصلاحات نيوز نوشت: «محسن پيرهادي از اعضاي شوراي شهر كه در دوره قاليباف دربست دراختيار او قرار داشت، برخلاف تكذيبيههايي كه رييس دستگاه قضا و اطرافيانش انجام ميدهد، تعمدا از حضور آقاي رييسي در انتخابات پرده برداشت و گفت: «قاليباف گفت بناي كانديداتوري در انتخابات 1400 را ندارد. برداشت من اين است كه با افزايش احتمال حضور آيتالله ريسي دكتر قاليباف آمادگي كمك به او را دارد.» اين درحالي است كه اتفاقا دو خبر در مورد عدم كانديداتوري رييسي در انتخابات منتشر شده بود كه نشان ميداد رييسي ديدار با برخي از اعضاي خبرگان رهبري براي كانديداتوري را رد كرده است.»
برخي ديگر از سياسيون و فعالان رسانهاي بهخصوص مخالفان قاليباف نيز اگرچه باورشان نشده بود كه خبر پيرهادي دقيق و درست باشد، از آن استقبال كردند. مثلا محمد مهاجري، در صفحه توييتر خود نوشت: «هر چند اين گفته يكي از نزديكان آقاي قاليباف مبني بر اينكه او در انتخابات 1400 نامزد نميشود، تقريبا محال است اما بر فرض كه درست باشد، تنها تصميم درست او در 16 سال گذشته است.»
گذشته از اينها اما توييت پيرهادي توانست نكاتي را روشن كند كه به طور قطع تحليل انتخابات آتي را سادهتر خواهد كرد. اول از همه اينكه اشاره او به كانديدا نشدن قاليباف در صورت كانديداتوري ابراهيم رييسي روشن كرد كه يكي از اين دو رييس قوه قطعا در انتخابات پيشرو كانديدا خواهد شد.
بديهي است كه ورود هر يك از اين دو گزينه به رقابتهاي انتخاباتي پيشرو بازي و معادلات را زير و رو خواهد كرد. قاليباف يا رييسي؛ هر كدامشان كه كانديدا شوند -طبق گفته پيرهادي به صورت همزمان كانديدا نخواهند بود- گزينه اصلي اصولگرايان هستند و اين يعني از ميدان به در شدن خيلي از كانديداهاي درجه دوم كه تا اكنون رسما اعلام كانديداتوري كرده يا نكردهاند.
نكته دومي كه از توييت پيرهادي ميتوان برداشت كرد اين است كه احتمال شگفتي در انتخابات 1400 نزديك به صفر است. طبق گفته او اگر ابراهيم رييسي كانديدا شود، قاليباف به او كمك كرده و از آنجايي كه از شوراي وحدت گرفته تا نمايندگان نزديك به پايداري در مجلس و برخي اعضاي خبرگان و... از او حمايت كردهاند؛ كار تمام است. اگر هم رييسي همانطور كه خودش پيشتر گفته ماموريت در دستگاه قضا را جدي گرفته و به فكر رياستجمهوري نيفتد كه قاليباف وارد ميدان شده و گزينه اصلي اصولگرايان ميشود. به اين ترتيب فرصتي باقي نميماند تا يك گزينه ناشناخته براي مردم يا چهره سياسي كم سابقه از هر كدام از جريانهاي سياسي اصولگرا برآمده و يك راست هم به پاستور برسد. به عبارت ديگر، پيروز اين رقابتها يا گزينه اصلي اصلاحطلبان است يا گزينه اصولگرايان كه تا اين لحظه نميدانيم رييسي است يا قاليباف.
سومين نكتهاي كه بعد از توييت پيرهادي درباره كانديدا نشدن قاليباف ميتوان به آن پرداخت اين است كه حرف از دو گزينهاي است كه هر دو تا اين لحظه از عدم كانديداتوري گفتهاند! فرق عدم كانديداتوري قاليباف و رييسي اما در آنجا است كه قاليباف نه تنها خودش صراحتا از كانديدا نشدن نگفته است، بلكه از مجموع رفتارهاي پيرامون او از سفرهاي استاني و خارجي گرفته تا بازديدها ميتوان اينطور برداشت كرد كه هر گام او يك كاربست رسانهاي دارد و نشانهاي از حضور انتخاباتي او است. آقاي قاضيالقضات اما چندبار به صراحت بيان كرده كه عزم رياستجمهوري نداشته و رسيدگي و ساماندهي به دستگاه قضا را در اولويت قرار داده است. به عبارت دقيقتر، هر چه نيامدنهاي قاليباف رسانهاي است، نيامدنهاي رييسي واقعي و احتمالا مبتني بر معذوراتي است كه براي كانديداتوري او وجود دارد.
نكته چهارم و آخري كه بعد از توييت پيرهادي به ذهن ميرسد اما اين است كه كثرت نشانهها از كانديداتوري قاليباف در انتخابات آتي مانع از باورپذيري توييت پيرهادي شده و واكنشهاي گسترده در فضاي مجازي نيز، مصداق اين مدعا است. حال اگر كانديداتوري قاليباف را جدي بگيريم و آنچه پيرهادي نوشته را صرفا برداشت ذهني يكي از نزديكان آقاي رييس مجلس تلقي كنيم؛ نتيجه آن است كه حاميان كانديداتوري رييسي در استفاده از فرمول اجماع فقها براي رفع موانع كانديداتوري او موفق نبوده و احتمالا نخواهند بود؛ لذا جريان اصولگرا به سوي قاليباف ميل كرده و بايد منتظر باشيم كه هر چه به انتخابات نزديك ميشويم با صراحت بيشتري از اين امر صحبت شود.