حريم خصوصي
كا منسكي
رعايت حريم خصوصي يك جنبهاش عدم انتشار اطلاعات و تصاوير شخصي افراد و قرار ندادن آنها در دسترس و معرض ديد عموم است. اما يك جنبه ديگر هم دارد كه كماهميتتر نيست و آن مزاحمتهايي است كه زندگي شخصي افراد براي ديگران ايجاد ميكند. زندگي كساني كه فكر ميكنند به كار و بار خود مشغولند و آزارشان به هيچكس نميرسد. حدود 15 سال پيش را به خاطر داريد كه تازه موبايل فراگير شده بود و ما مجبور بوديم در اتوبوس و تاكسي مكالمات شخصي ديگران را گوش كنيم؟ حالا آن صداهاي بلند، آن حرفهاي شخصي، فحش و بد و بيراه يا قربان صدقه رفتنها، همه به شبكههاي اجتماعي كوچ كرده و ما صفحهاي نيست كه باز كنيم و خالي از اين حرفها باشد. حريم خصوصي ما به شدت از طرف حرفهايي كه ما هيچ علاقهاي به شنيدن يا خواندنشان نداريم مورد تعرض قرار گرفته است.گاهي وقتها شده كه ميخواهيم سكوتي برقرار باشد و نهايتا نواي موسيقي در فضا بپيچد اما بغل دستيمان اين موضوع برايش مهم نيست و به هر ترفندي شده تلاش ميكند سر صحبت را باز كند. البته مزاحمتهايي كه ديگران براي ما ايجاد ميكنند و ما براي ديگران ايجاد ميكنيم به همين جا محدود نميشود. يكي پشت سر هم، نه يك بار و دو بار بلكه روزي سه بار با سامانههاي مختلف پيامك ارسال ميكند و ما را به شركت در انتخابات صنفي فلان سازمان و راي دادن به خودش دعوت ميكند.كمي بعد به اين بسنده نميكند، زنگ ميزند و ميبينيم كه كار را سپرده به اپراتور تلفن گويا تا رزومه كارياش را برايمان مرور كند. آن ديگري ويديوهاي تبليغ كسب وكارش را پشت سر هم براي ما ميفرستد. بندگان خدا دارند براي كارشان تلاش ميكنند و در واقع دارند زندگيشان را ميكنند، اما آيا همين زندگي شخصي ديگران نيست كه هر روز بيشتر از قبل حريم خصوصي ما را نقض كرده است؟ داستان از اين هم پيچيدهتر است. زندگي ما نه فقط به وسيله اطرافيانمان بلكه به صورت سازماندهي شده به وسيله صداها و تصاويري كه هيچكس نميپرسد «آيا از شنيدن و ديدنشان رضايت داريد يا خير؟» احاطه شده است. تبليغات شكنجهكننده تلويزيوني مصداق بارز همين آزار و اذيت سازماندهي شده است. از هر طرف كه ميرويم در جاده فرهنگ و سياست و اقتصاد به رانندههايي برميخوريم كه راه خودشان را ميروند وكاري هم به كاركسي ندارند فقط حواسشان نيست كه دارند با سرعت 60 كيلومتر در ساعت در لاين سبقت حركت ميكنند و يك صف طولاني از آدمهاي بختبرگشته پشت سرشان درست شده است. اين نوع نقض حريم خصوصي از همه آن قبليها بدتر است. بعضي حرفها، رفتارها، قوانين و سياستگذاريها درست مثل كاري است كه راننده بيتوجه به جماعت معطل مانده، انجام ميدهد. روزي نيست كه مقام و مسوولي درحرف و عمل مثل راننده بيملاحظه با ما رفتار نكند. هر چند رانندهها و مسوولان كندرو و بيملاحظه از رانندهها و مسوولاني كه انگار سر ميبرند و با لايي كشيدن به حريم خصوصي ما تعرض ميكنند، قابلتحملترند. درگذشته اگر كسي موقع مكالمه تلفني صدايش بالا ميرفت يا حرفهاي خصوصي و عاشقانهاش را بلند بلند فرياد ميزد نهايتا با يك تذكر قضيهاش رفع ميشد اما چه كنيم با اين حجم انبوه از نقض حريم خصوصي كه حتي از پس تذكر دادن به همه آنها هم برنخواهيم آمد، چه برسد به استيفاي حقوق زير پا گذاشته شدهمان.