سيزده بهدر خودش شبيه غروب جمعه است
كرونا همچنان جولان ميدهد و سيزدهبهدر امسال ورود به پاركها را ممنوع كرده. هشتگ «سيزدهبهدر» در دومين عيد كرونايي در توييتر فارسي داغ شده و كاربران درباره اين اتفاق نوشتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«سيزدهبهدر تنهايي»، «اصفهان كه دريا نداره، جنگلم كه نداره، زاينده رودم كه خشك و پاركها هم كه بسته و مرغ كه چند روزه گير نمياد و فردا من سر به بيابون ميزارم و همونجا سيزدهبهدر ميكنم»، «دلم بچگيمو خواست كه سيزدهبهدر چند تا خانواده باهم ميرفتيم پارك جنگلي چيتگر، بابا برامون تاب ميبست و تا حد مرگ بازي ميكرديم و خوش بوديم»، «سيزده را همه عالم بهدر امروز از شهر/من خود آن سيزدهم كز همه عالم بهدرم»، «از وقتي فهميدم سيزده به در جمعه ست دارم خدا رو شكر ميكنم كه قرار نيست از شنبه برم مدرسه»، «حتي اگه تو تعطيلات عيد هم سر كار رفته باشي، بازم فكر شنبه بعد سيزدهبهدر داغانت ميكنه»، «آيا آنان كه ويلا ندارند دل ندارند بروند سيزدهبهدر كه شما پارك جنگليها را ميبنديد؟!»، «هنوزم مثل وقتي دبستاني بودم هرچي به سيزده بدر نزديكتر ميشيم استرسم بيشتر ميشه»، «هنوز كسي نگفته سيزده بدر نژادپرستانه است؟»، «خيلي بدِ كه سيزدهبهدر همه دروغگو ميشنها»، «از در خونه داشتم ميرفتم بيرون ديدم يه سري بغل پيادهرو سيزدهبهدر ميكنن. يعني ميخوام بگم تابآوري اين ملت وراي تصوره!»، «پسر عمه هفت سالهام وقتي فهميد بعد سيزدهبهدر بايد بره مدرسه يه نگاه كرد، گفت اصلا شوخي خوبي نبود و چند دقيقه رفت تو اتاقش»، «در گوشهاي نشسته و به در و ديوار خيرهام باشد كه اين سيزده اينگونه به در شود»، «سيزده من كه با پيتزا به در شد»، «لطفا و خواهشن دست از سر اين روز سيزدهبهدر ما برداريد همه ميدانيم كه اين يكي از روزهاي عيد باستاني نوروز هستش. باور كنيد طبيعت احتياج به روز ندارد، همه روزهاي سال ميتواند روز طبيعت يا روز آشتي با طبيعت باشد به اين شرط كه من و شما در آن روز مواظب طبيعت باشيم و بهش احترام بذاريم»، «ولي من از بچگي سيزدهبهدر برام معادل استرس بود چون حس ميكردم بايد مثل بقيه خوشحال باشم و بهم خوش بگذره ولي هزار بار خونه موندن رو ترجيح ميدادم»، «صبح زود پاشو برو با فك و فاميل كه سيصد بار تو عيد ديديشون بشين يه جاي ناراحت، شلوغ و با امكانات كم. بعد خسته برگرد خونه و فردا هم مدرسه»، «آقا كي گفته آهنگو واكني تا حد گوش كر كني سيزده قشنگ به در ميشه؟»، «سيزده بهدر خودش شبيه غروب جمعه بود، حالا در نظر بگير بيفته جمعه، اجازه بيرون رفتن هم نداشته باشي، چه شود»، «حدس بزنين كي سيزده بهدر خونه مونده و داره براي امتحان ميخونه» و «هر سال سيزدهبهدر كه ميشد مادرم ميگفت؛ بيا بيرون با ما وگرنه نحسي سيزده ديگه كل سالتو ميگيره امروز بهش گفتم اين دوساله كه نميريم بيرون تكليف اين نحسي چي ميشه؟ گفت خب از بس يه عده هرسال نرفتن بيرون تا نحسي سيزده همه رو گرفت».