پروانه سلحشوري از نقش تعيينكننده شبكههاي اجتماعي در انتخابات 1400 به «اعتماد» ميگويد
جلوگيري از تاثيرگذاري توييتر و تلگرام فقط با قطع اينترنت ممكن است
خانم سلحشوري! فضاي مجازي چند سالي است كه همگام با رسانههاي رسمي كشور وارد رقابت شده؛ بهطوريكه امروز بسياري از افراد جامعه و شهروندان خوراك خبري خود را از اين فضا تامين ميكنند. شما تا چه حد با اين نقشآفريني شبكههاي اجتماعي در ايران موافقيد و آن را چطور تفسير ميكنيد؟
همانطور كه شما هم در صحبتهايتان اشاره كرديد، فضاي مجازي حداقل در ايران توانسته نه تنها با صدا و سيماي رسمي كشور برابري كند، بلكه از ساير رسانههاي رسمي نيز در پارهاي از موارد پيشي بگيرد. نمونه اين مساله را ميتوانيد در شبكههاي اجتماعي فيلتر شده در ايران ببينيد. شبكههاي اجتماعي كه دسترسي بدون فيلترشكن به آن ناممكن است اما مخاطبان خاص خود را دارد و همين مخاطبان هستند كه در بسياري از موارد بيش از رسانهها و نهادهاي رسمي اقدام به انتشار اخبار ميكنند. شما ميبينيد كه واتسآپ يك پيامرسان است و در آن بيشتر تبادلهاي فاميلي و ارتباطي و تاحدود كمي خبري صورت ميگيرد ولي از طرف ديگر شاهد شبكه اجتماعي اينستاگرام هستيد كه با استقبال گسترده ايرانيها مواجه شده و عملا به فضايي براي كسب و كار تبديل شده ولي بازهم تاحدي بار خبري خود را حفظ كرده است. نميدانم چقدر با اين موضوع موافق هستيد اما من به شخصه توييتر و تلگرام را از اين دو شبكه اجتماعي و ساير اين شبكهها جدا ميكنم؛ چراكه بار سياسي و خبري آنها به مراتب بيشتر است. اخبار و موضوعات سياسي در اين دو شبكه اجتماعي با سرعت بيشتري دست به دست ميشود. به ويژه در توييتر كه با يك هشتگ و در يك بازه زماني كوتاه ميتوان درباره يك خبر خاص بزرگنمايي كرد و اتفاقا نتيجه هم گرفت.
بدينترتيب شما نوع برخورد مقامات رسمي جمهوري اسلامي با شبكههاي اجتماعي را چطور ارزيابي ميكنيد؟
مقامات رسمي و كساني كه در كشور مسووليت دارند، به اهميت اين موضوع پي بردهاند و متاسفانه شايد به همين دليل هم هست كه دو شبكه اجتماعي تلگرام و توييتر بهرغم تاثيرگذاري و برخورداري از مخاطبان بسيار، فيلتر شدهاند. اين در حالي است كه اين دو شبكه اجتماعي شايد از باقي شبكهها سالمتر هم باشند. البته من زياد در اينستاگرام نيستم اما در فضاي توييتر و تلگرام بيشتر فعاليت ميكنم و به نظرم ميرسد كه در آنجا جو غالب سياسيتر، آگاهيبخشتر و البته روشنگرانهتر است. نكته قابل تامل اينكه تلگرام و توييتر فيلتر هستند ولي مسوولان حضور پررنگي در اين شبكهها دارند و روزانه يا توييت ميكنند يا پست ميگذارند. پيش از اين به واسطه فيلتر بودن اين شبكهها ما تلاش ميكرديم به قانون احترام بگذاريم ولي ديديم همه در توييتر حضور دارند و ما هم در اين شبكه حساب كاربري باز كرديم و مشغول فعاليت شديم.
اتفاقا نكته همينجاست. برخي كانديداهاي اصولگرا و چهرههايي با پيشينه نظامي همچون آقايان سعيد محمد و حسين دهقان، پيش از آنكه بحث حضورشان در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح باشد، اصلا در اين فضا حضور نداشتند اما پس از اينكه به عنوان كانديداهاي احتمالي رياستجمهوري مطرح شدند، بلافاصله در توييتر حساب كاربري ايجاد كرده و مشغول فعاليت شدند.
بله، حتي اگر اشتباه نكنم آقاي دهقان از طريق فضاي توييتر حضورشان را در انتخابات را اعلام كردند. يعني در واقع توييتر تبديل به يك رسانه رسمي براي اعلام مواضع سياسي افراد شده و از سوي مسوولاني كه در ردههاي مختلفي هستند يا ميخواهند حضور سياسي پررنگتري داشته باشند، به رسميت شناخته شده است.
با اين اوصاف فكر ميكنيد فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي نقشي پررنگتر از سال 96 در انتخابات ۱۴۰۰ ايفا خواهند كرد؟
قطعا نقش تعيينكنندهاي خواهند داشت. از نظر من تاثيرگذاري اين دو شبكه اجتماعي، توييتر و تلگرام در انتخابات امسال به مراتب بيشتر از گذشته خواهد بود. اگرچه در سطح خرد و جريانهاي مويرگي كه ممكن است در بين مردم وجود داشته باشد، واتسآپ و اينستاگرام نفوذ بيشتري دارند اما در سطح سياسي و كلانتر، قطعا نقش اين دو شبكه اجتماعي گسترده است و ميتوانند تعيينكنندهتر باشند. به نظر ميرسد كه كاري هم در مخالفت بيشتر با اين دو شبكه جتماعي نميتوانند بكنند؛ چراكه هر دو فيلتر هستند و شرايطي كه الان بر آنها حاكم است، در آينده هم حاكم خواهد بود. اين روزها زمزمههايي مبني بر فيلترينگ اينستاگرام هم به گوش ميرسد كه من بعيد ميدانم چنين اتفاقي بيفتد. البته شايد اطلاعات من در اين رابطه كافي نباشد اما به نظر من موضوعات ساده اجتماعي مطروحه در اينستاگرام در كنار بيان مطالبي درباره يك زندگي روزمره مردمي يا فضاي كسب و كار موجود در اين شبكه اجتماعي در كنار كساني كه به نوعي خود را در اينستاگرام مطرح كردهاند و فالوئرهاي زيادي را دارند، به فضاي سياسي موجود در اين شبكه اجتماعي غالب است بنابراين بعيد است كه فيلتر شود. البته من خودم خيلي در اين حوزه فعال نيستم.
به نظر ميرسد در اينستاگرام بيشتر به قول شما فضاي كسبوكار و سبكهاي مختلف زندگي و مسائلي از اين دست باب است. البته چند وقتي است كه فعاليت سياسي كاربران اينستاگرام هم بيشتر شده اما همچنان گروه اول در اين شبكه اجتماعي ميداندارند و وضعيت در اين شبكه اجتماعي به هيچ عنوان با آنچه در توييتر ميگذرد، قابل مقايسه نيست.
دقيقا؛ بنابراين من به همين علت بعيد ميدانم كه بخواهند اينستاگرام را فيلتر كنند؛ چراكه بالاخره مشغوليت خاص خود را براي مردم دارد و هر چه آن مشغوليتها بيشتر باشد، مردم كمتر درگير امور جدي سياسي ميشوند. شايد به شوخي و جوك و اينجور چيزها هنوز جريان داشته باشد اما امر جدي كه منجر به يك كنش سياسي شود، بعيد ميدانم از طريق اينستاگرام شكل بگيرد اما اين قابليت هم در تلگرام و هم در توييتر وجود دارد. امكان جلوگيري از آن فقط در صورتي است كه بخواهند اينترنت را قطع كنند. اگر اين كار را بكنند شايد بتوانند جلوي تاثيرگزاري توييتر و تلگرام را بگيرند.
فكر ميكنيد ممكن است اين اتفاق بيفتد؟ مثلا اگر برخلاف تصور گروهي خاص، اصلاحطلبان موفق شوند كانديداي موردنظرشان را براي انتخابات معرفي كنند و از سد شوراي نگهبان نيز عبور دهند، ممكن است براي جلوگيري از تاثيرگذاري، دسترسي به اين شبكههاي اجتماعي را قطع كنند؟
نه، بعيد ميدانم. اتفاقا هر گزينهاي - البته اين «هر گزينهاي» را با اطلاق كامل نميآورم- اما به نظر من اصلاحطلبان به جز رهبرانشان گزينه درخوري ندارند كه بخواهند معرفي كنند. اگر فضايي هم دراختيار اصلاحطلبان قرار بگيرد، به نظر من شانس چنداني نخواهند داشت؛ چراكه «به نظر ميرسد» بخشي از جامعه كه معمولا به اصلاحطلبان راي ميدانند، در حال حاضر گزينهشان راي به اصلاحطلبي نيست. بدنهاي كه به اصلاحطلبان راي ميداد، براي خود شعور و آگاهي عميق سياسي قائل است. از قيممآبي و اينكه به آنها بگويند چه زماني پاي صندوق بياييد و چه زماني نياييد و به چه كسي راي دهيد و به چه كسي راي ندهيد، خوششان نميآيد. تجربه اعتمادشان هم متاسفانه به تلخي منجر شد. بنابراين شخصا بعيد ميدانم اين نوبت راي آنها اصلاحطلبان باشند. متاسفانه اصلاحطلبان نيز به جاي اينكه تلاش كنند كه به مردم نزديك شوند، ارتباطشان با مردم كاملا قطع شده است. كاري كه اصولگراياني مثل آقاي رييسي خوب انجام ميدهند و حتي آقاي احمدينژاد هم به بهترين نحو در حال پيگيري آن است. درست است كه اين اقدامات را ميتوان «پوپوليستي» توصيف كرد اما به هر حال جواب ميگيرند. آنها ميخواهند مردم را پاي صندوق راي بكشانند و راي بگيرند و انتخاب شوند كه با اين روش موفق ميشوند. اصلاحطلبان اما علاوهبر اينكه ارتباطشان با مردم قطع شده، حتي دوست ندارند نداهاي دلسوزانهاي را هم كه بعضا عدهاي سر ميدهند، بشنوند.