تركيب مرگبار گرما و ماسك
هنوز فروردين تمام نشده كه گرماي هوا همه را كلافه كرده، كاربران توييتر فارسي در همين رابطه هشتگ «گرما» را داغ كردند و در اين باره نوشتند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«ببخشيد ولي من فكر ميكنم شوخي ميكنين كه فصل گرما رو دوس دارين»، «كاش ميشد به تابستون بگي عزيزم بذار بهار كه حرفش تموم شد بعد تو شروع كن، تو حرف هم نپريد بچهها»، «اصلا چه عجلهايه، حالا گرما رو بذاريم يه دو ماه ديگه شروع كنيم»، «من ميگم دارم تلف ميشم از گرما، اونا ميگن هوا سرد شده چند شبه»، «گرما و دمكردگي بيسابقه هوا. مسافران چپيده توي بيآرتيها و متروها. خيابانهاي شلوغ و همه مشاغل مشغول به كار، اين موج كرونا همه ما را با خود ميبرد»، «شايد باورتون نشه ولي چون هوا گرم شده دلم ميخواد گريه كنم»، «تركيب ماسك و گرما اگر تيم فوتبال بود، ميشد ليورپول»، «يكي از تفاوتهاي اصلي موج عظيم چهارم با موجهاي قبلي، درماندگي و بيتفاوتي كادردرمانه. ديگه رسما بريدن و كم آوردن. داريم به فصل گرما همراه با گان و ماسك نزديك ميشيم. وعدهها هم فشار رو چندين برابر كرده»، «زمستون بود از بخار كردن شيشه عينك غر داشتيم يادمون رفته بود تركيب گرما و ماسك چه چيز مرگباريه»، «يادم نمياد هيچوقت از اين موقع كولر روشن كرده باشيم، تابستون از گرما هلاك ميشيم»، «نه طاقت خونه موندن دارم، نه توان بيرون رفتن تو گرما و كرونا رو دارم، اگه برزخ نيست پس چيه؟!»، «از شروع فصل گرما تبديل به عصبيترين آدم روي زمين ميشم»، «من دلم لك زده براي اون خستگي بعد از شنا كردن ممتدِ طولاني توي استخر. دقيقا وقتي توي اوج گرما با موهاي خيس مياي خونه و ميگيري ميخوابي. يه استخر چي بود كه لذت اون هم از ما دريغ شد»، «چته چته؟ هنوز فروردينهها»، «اون همه گرما رو تحمل نكرده بودم كه امسال رو بدون برف بگذرونم»، «تركيب ماسك و عينك و گرما از خود ويروس كشندهتره»، «دارم از گرما ميميرم، روم نميشه كولر روشن كنم، فروردينه»، «دوباره گرما به اون حدي رسيده كه نيم ساعت ظهر ماشينو توي خيابون پارك كني، نميتوني به فرمون از شدت گرما دست بزني»، «ميدونم گرما چه رابطهاي با ميل من به خياطي داره، تا هوا گرم ميشه به سرم ميزنه برم پارچه ور دارم يه چيز بدوزم»، «اين تعطيليها و محدوديتها منو ياد پارسال انداخت، مردم تو قرنطينه جوگير شده بودن نون ميپختن از بيرون نون نميخريدن و فكر ميكرديم گرما بياد كرونا تموم ميشه»، «درحالي كه من دارم از گرما بال بال ميزنم، مامانم ميگه به به، چه هواي خوبي»، «تا الان كولر زدن در فروردين ماه برام قفل بود كه اونم امسال به لطف گرما unlock شد»، «داخل شركت آنقدر سرده مجبورم پالتو بپوشم. بيرون كه ميرم از شدت گرما سردرد ميگيرم»، «يعني اين هوا صبر نكرد حداقل تا ارديبهشت يه روي خوش نشونمون بده، از گرما دارم خفه ميشم»، «ببينيد دوستان روح هر كس يه ظرفيتي داره، مثلا تركيب دوتا ماسك، گرما، ترافيك همت و آهنگ جينيگيلي مستون باعث ميشه روح من ترك بخوره»، «مارا شبا از گرما نميبرد خواب»، «هوا جوريه داري خفه ميشي از گرما ولي نه ميتوني كولر روشن كني نه ميتوني از پتو دل بكني»، «از اين گرما كلافهام، الان تصور قطب جنوب توي برف ميچسبه»، «به هواي گرم نزديك ميشيم و منم به استقبال افسردگيه حاصل از گرما و تابستون ميرم» و «هوا به حدي از گرما رسيده كه بالشتم رو هي ميچرخونم تا سرم رو قسمت خنكش باشه.»