توقعات بيجاي طالبان
در آستانه فرارسيدن ضربالاجل خروج كامل نظاميانشان، به سادگي با برقراري چند نشست صلح را در افغانستان حاكم كنند. موضوع افغانستان يك موضوع چند لايه، پيچيده، غامض، كهنه و چندجانبه است كه هيچ طرفي نميتواند به تنهايي و به سرعت آن را حل كند. پيشبيني من اين است كه عليرغم ناموفق ماندن تلاشهاي امريكا براي ايجاد يك توافق صلح، بر اساس برنامهاي كه دولت امريكا داده است تا شهريورماه سال جاري خروج نظاميان امريكايي از خاك افغانستان عملي خواهد شد، هر چند كه تعدادي از نيروهاي امريكايي تا چند صد نفر در سفارت امريكا باقي خواهند ماند تا در مواقع ضروري از آنها استفاده شود. اما پيشنهادها و ساز و كارهايي مانند نشست استانبول، راهكارهايي نيستند كه به سرعت جواب بدهند، بلكه زمان طولانيتري براي به نتيجه رسيدن نياز دارند.
مسلم است كه جنگ راهحل مسائل افغانستان نيست و تنها راه پيش رو فرآيند سياسي و گفتوگوهاي همهشمول با محوريت افغانها است. طرفهاي خارجي بايد درك كنند كه تعيينكننده مذاكرات بيناافغاني نيستند، بلكه تسهيلكننده هستند. امريكاييها هنوز به اين نقطه نرسيدهاند و هنوز تصور ميكنند كه ميتوانند به تنهايي اين موضوع را حل كنند. به اعتقاد من با گذر زمان، عليرغم گذشت بيست سال از آغاز جنگ افغانستان، امريكاييها نهايتا به اين نتيجه خواهند رسيد كه به تنهايي نميتوانند مشكلات افغانستان را حل كنند، لذا تلاش ميكنند نقش طرفهاي ديگر، سازمان ملل متحد و كشورهاي منطقه را بيش از گذشته افزايش ميدهند و در واقع بهطور مستقيم درگير موضوع افغانستان نميمانند و سياست كنترل از راه دور را براي افغانستان در نظر ميگيرند. به اعتقاد من نهايتا سياست امريكا به اين سمت ميرود كه منافع خودشان را در افغانستان و پيرامون آن از جمله مسائل مرتبط با روسيه و چين و ايران، به جاي مداخله مستقيم، از طريق كنترل از راه دور، تامين كنند. به نظر ميرسد كه با برگزاري اجلاس جديد افغانستان در استانبول، امريكا نقش جديدي براي تركيه در افغانستان در نظر گرفته است. تركيه از نظر تاريخي جزو كشورهايي است كه تعامل و روابطي قديمي با افغانستان داشته است. تركيه در زمان اماناللهخان، در حوزه آموزش نيروهاي نظامي افغانستان مشاركت داشت و روابط نظامي و امنيتي با كابل داشت. اما واقعيت اين است كه وضعيت تركيه با كشورهاي پيرامون افغانستان، مانند ايران، پاكستان، تاجيكستان و ازبكستان وضعيت متفاوتي دارد. كشورهاي همسايه عملا به لحاظ امنيتي و سياسي درگير مسائل افغانستان هستند و به دليل داشتن مرز خاكي با اين كشور، از وضعيت جاري در افغانستان متاثر ميشوند. در برابر تركيه با فاصله با افغانستان ارتباط دارد. در تهران اين اعتقاد وجود دارد كه همه كشورها، چه در منطقه و چه همسايگان افغانستان بايد در حفظ آرامش و ثبات در افغانستان سهم داشتهباشند و كمك كنند. يكي از مهمترين ايدههايي كه امروزه در مورد آينده افغانستان وجود دارد، اين است كه افغانستان بايد به عنوان يك كشور بيطرف مورد پذيرش همه كشورهاي منطقه و قدرتهاي بينالمللي قرار بگيرد و تضمين دادهشود كه اين بيطرفي از سوي قدرتهاي منطقهاي و جهاني مورد احترام قرار ميگيرد. در چنين حالتي است كه حل مشكل افغانستان راحتتر ميشود. اما نميتوان انتظار داشت كه تركيه بتواند جاي كشورهاي همسايه افغانستان را در حل مسائل اين كشور بگيرد. تركيه در حد خودش ميتواند در اين زمينه كمك كند تا صلح و ثبات در افغانستان برقرار شود. در اين مدت تركيه قدمهاي خوبي برداشته و در گذشته هم نقش سازنده بازي كرده است، اما واقعيت اين است كه تنها در اندازه ظرفيت خودش ميتواند عمل كند و بيش از ظرفيت خودش نميتواند نقشي بازي كند.