گفتوگوي «اعتماد» با اسماعيل گراميمقدم سخنگوي حزب اعتماد ملي درباره فهرست 14 كانديداي پيشنهادي اصلاحطلبان
كانديدايي ميخواهيم كه هم تاييدصلاحيت شود، هم مقبول ملت باشد
آقاي گراميمقدم، همزمان با انتشار فهرست پيشنهادي 14 گزينه اصلاحطلبان براي انتخابات رياستجمهوري، شنيده شده كه حزب اعتماد ملي در نهايت گزينههاي حزبي خود را به «جبهه اصلاحات ايران» معرفي نكرده؛ علت چيست؟
حزب اعتماد ملي با توجه به اينكه از ابتدا با سازوكار معرفي نامزدها بر اساس آراي دوسوم اعضاي جبهه اصلاحات مخالف بود، در نتيجه از همان ابتداي كار، شوراي مركزي حزب اعتماد ملي تصميم گرفت كه كانديداي حزبي براي انتخابات رياستجمهوري به جبهه اصلاحات ايران معرفي نكند. علت اين مخالفت حزب هم به اين بازميگشت كه اين سازوكار معرفي كانديدا بر اساس دوسوم آرا را از اساس مغاير دموكراسي ميدانيم. بهعلاوه معتقديم كه كانديداها ابتدا بايد از فيلتر شوراي نگهبان عبور كنند و بعد در رقابتي ميان نامزدها تكليف روشن شود و درواقع بر اساس نظرسنجي درباره آنان تصميم گرفته شود. به همين خاطر حزب اعتماد ملي از معرفي كانديدا به «جبهه اصلاحات ايران» خودداري كرد؛ چراكه نميخواستيم موجب اختلاف شويم.
تحليل شما از فهرست 14 نفره «جبهه اصلاحات ايران» چيست؟ يكي از سوالات مهم افكار عمومي اين است كه چرا وقتي گزينهاي همچون ظريف به دفعات گفته كه قصد كانديداتوري ندارد، صدر فهرست قرار ميگيرد؟
بهواقع سوال بنده هم همين است كه چطور كسي را كه نميخواهد كانديدا شود، پيشنهاد ميكنيم كه كانديداي ما در انتخابات باشد! نميتوانيم به كانديداها بگوييم كه به اجبار در انتخابات نامنويسي كنند. چون بههرحال ممكن است كه برخي از اين افراد كه ما آنان را در فهرست قرار دادهايم، درنهايت در انتخابات نامنويسي نكنند. در نتيجه نميتوانيم روي آنها حساب باز كنيم. از طرف ديگر بايد در نظر داشت كه ممكن است برخي از اين افراد كه اتفاقا حضورشان با استقبال هم مواجه ميشود، موفق به عبور از سد نظارت استصوابي شوراي نگهبان نشوند كه اين اتفاق باعث دلسردي مردم و حاميان ميشود و به نوعي به بحث مشاركت در انتخابات آسيب ميرساند. بر اين اساس حزب اعتماد ملي با اين مكانيزم مخالف بود. البته ما بسيار تلاش كرديم كه اين شيوه اصلاح شود، ولي نشد. بههرحال ما به آراي ديگران احترام گذاشتيم ولي از معرفي كانديدا به اين شيوه خودداري كرديم و شوراي مركزي اين روش را قبول نداشت؛ چراكه آن را مخل مشاركت ميدانست.
پرسش ديگر اين است كه به هرحال بعيد نيست آقاي ظريف يا هر يك از گزينههايي كه يا اعلام كانديداتوري نكرده يا گفتهاند كه بناي كانديداتوري ندارند، در دقيقه 90 بهخاطر همين فشارها و درخواستها براي كانديداتوري نامنويسي كند؛ در اين صورت چگونه ميتوان بدون برنامه مدون و دقيق يكباره پا به ميدان انتخابات رياستجمهوري گذاشت؟ اين تناقض به نظر شما به ضرر جريان اصلاحات نيست؟
اين تناقضها درست است. به نظر ميرسد برخي افراد براي انتخابات هنوز تصميم نگرفتهاند و اين يعني آنان فعلا برنامهاي براي اداره امور و رياستجمهوري ندارند. ولي بههرحال برآوردها نشان ميدهد آقاي ظريف راي اول را ميان اصلاحطلبان دارد. ولي اينكه چقدر خودش تصميم ميگيرد كه وارد صحنه شود و از طرف ديگر اينكه تصميم نهايي شوراي نگهبان درباره ايشان چيست، اينها موارد مهمي است كه ميتواند همه امور را تحتالشعاع قرار داده و تغيير دهد.
درباره ديگر گزينههايي كه نامشان در فهرست 14 نفره آمده نيز بحث و نظرهاي مختلفي وجود دارد. از جمله درباره آقاي جهانگيري كه برخي ميگويند بهخاطر عملكرد دولت جايگاه مناسبي نزد افكار عمومي ندارد. يا در مورد آقاي تاجزاده برخي معتقدند كه احتمال رد صلاحيت ايشان بالاست.
ما در شوراي مركزي حزب اعتماد ملي معيارهايي را براي كانديداهاي انتخابات رياستجمهوري تصويب كرديم؛ ازجمله آنكه افراد حسن شهرت داشته باشند، از شبهات و مشكلات مالي به دور باشند. به پاكدستي شهرت داشته باشند. در عين حال هم اين احتمال زياد درباره آنان وجود داشته باشد كه بتوانند از فيلتر شوراي نگهبان رد شده و تأييد صلاحيت بگيرند. درنهايت هم در بين مردم مقبوليت داشته باشند و بتوانند راي بالايي به دست بياورند. با اين حال به نظر من همه شخصيتها محترم هستند. اما بارها گفتهام اينكه منِ گراميمقدم سابقه محكوميت و زندان دارم، روشن است و اگر در انتخابات نامنويسي كنم، رد صلاحيت ميشوم؛ بنابراين اين اتفاق ميتواند به اعتماد مردم آسيب بزند و درنتيجه بايد بگويم كه شخصا اين روشها و حركتها را نميپسندم. از طرف ديگر ميتوانم بگويم كه ما در اصلاحات تقريبا 3 گرايش داريم. يك ديدگاه اينگونه به نظر ميرسد كه دنبال كانديدايي هستند كه ردصلاحيت شود و بعد كه ردصلاحيت شد اصلا در انتخابات از هيچ كسي حمايت نكنند. يك عده با اين برنامهريزي به نامزدها نگاه ميكنند. دسته دومي هم هستند كه اساسا چه نامزدي تأييد شود و چه نامزدي تأييد نشود، ميگويند ما در انتخابات فهرست كانديداي خود را معرفي ميكنيم. هركسي باشد و حتي اگر اين فهرست شامل نيروهاي اعتدالي باشد. دسته سوم كه حزب اعتماد ملي هم در آن تعريف ميشود، معتقد است ما نامزدهايي را پيشنهاد ميدهيم كه احتمال عبور از شوراي نگهبان را داشته باشند و داراي مقبوليت مردمي نيز باشند. ميگوييم ما از اين افراد حمايت ميكنيم. اين 3 گرايش در اصلاحطلبان وجود دارد و به همين دليل ميگويم كه نمادهاي هر 3 تفكر در اين فهرست منتشر شده حاضر هستند.
با اين حال شنيدم كه همچنان برخي تلاش ميكنند كه اين سازوكار دوسوم در جبهه اصلاحات حذف شود؛ چراكه روش دوسوم باعث ميشود كه يكسري از افراد كه داراي مقبوليت هستند از ميدان حذف شوند و به نوعي موجبات دلخوري اين افراد با جبهه اصلاحات را فراهم ميكند.