متن و زمينه مذاكرات وين
بتوانند تعهدات خود را به طور كامل اجرا كنند.
يكي از احتمالهايي كه وجود دارد اين است كه دوطرف بتوانند به الگويي مشابه آنچه پيش از امضاي برجام طرفين در ژنو به آن دست يافتند، برسند. تجربه توافق موقت ژنو اجازه ميداد كه توافقي روي كليات انجام شود و طرفين اعلام كنند كه بخش اصلي راه را رفتهاند و براي جزييات و هماهنگيهاي بيشتر زمان بيشتري را دو طرف به هم بدهند.
مجموع اين مواضع و اعلاميههايي كه از سوي طرفين در روزهاي اخير منتشر شده است را بايد در چارچوب چانهزنيهاي ديپلماتيك ارزيابي كرد. واقعيت اين است كه با استناد به متن موضعگيريهاي علني، نميتوان ارزيابي واقعي از جريان مذاكرات داشت. كارشناسان، تحليلگران و خبرنگاران، مستقيما به ميز مذاكرات در وين دسترسي ندارند. چه ايران و چه امريكا و چه طرفهاي مقابل در برجام، تيمهايي را از طرف وزارت خارجه و دستگاه سياست خارجي خود به مذاكرات اعزام كردهاند كه آنها در وين دعواي حقوقي، چانهزني، مذاكره و گفتوگوي فني انجام ميدهند. پشت سر اين مذاكرات مقامهاي ارشد و نهادهاي بالادستي كشورها هستند كه به نوعي بازي سطح دوم ديپلماتيك را پيش ميبرند. بايد مذاكرات جاري را به دو لايه تقسيم كرد: لايه نخست تكست يا متن مذاكرات كه در وين اتفاق ميافتد، لايه دوم كانتكست يا زمينه مذاكرات است كه عناصر مختلفي دارد. كانتكست مذاكرات بسيار وسيعتر و ملموستر از آن چيزي است كه در متن مذاكرات رخ ميدهد. اين كانتكست و زمينه را ميتوان در اظهارات، موضعگيريها و رويدادهايي گهگاه ظاهرا نامرتبط مشاهده كرد. براي مثال افشاي فايل صوتي محمدجواد ظريف، وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران، بخشي از كانتكست مذاكرات است. ممكن است اظهارات وزير خارجه در اين فايل صوتي در متن مذاكرات مستقيما تاثيري نداشته باشد، اما در زمينه و كانتكست مذاكرات است كه اتفاق ميافتد. مواضع و اظهارات وزير خارجه امريكا نيز كه در مورد مذاكرات وين و ايران بيان شده است، بخشي از كانتكست مذاكرات محسوب ميشود. يعني اينكه شايد مستقيما بازتابدهنده متن مذاكرات نباشد، اما نشاندهنده محيط عملياتي است كه مذاكرات در چارچوب آن در حال پيشرفت است. تحليل و ارزيابي اينكه اين اظهارات با چه نيت و هدفي بيان ميشوند، اگر مستقيما از متن مذاكرات با خبر نباشيم، به سادگي امكانپذير نيست. وقتي وزير خارجه ايالات متحده امريكا از عزم جدي امريكا براي بازگشت به برجام ميگويد و همزمان عزم ايران را مورد ترديد قرار ميدهد، معلوم نيست كه آيا اين اظهارات واقعا بيانگر عزم جدي امريكا براي بازگشت به تعهداتش است يا زمينهسازي براي شكست مذاكرات و انداختن تقصير به گردن ايران.
احياي برجام، مسووليت بسيار پيچيدهاي است و مثل يك جاده خاكي در ميان ميدان جنگ ميماند كه مذاكرهكنندگان در آن زير آتش مخالفان داخلي و خارجي چه در ايران و چه در امريكا حركت ميكنند. در امريكا عوامل لابيگر كه عمدتا از دولتهاي مخالف برجام در منطقه آسياي غربي و حاشيه خليجفارس حمايت ميشوند و در داخل ايران هم مخالفان برجام كه نفوذ و قدرت زيادي دارند، به هر طريق از به شكست كشيده شدن اين مذاكرات استقبال ميكنند. چه شكلگيري و چه اجرا و چه احياي آن، مخالفان جدي در ايران و خارج از ايران دارد. به گمان من، اين تضارب آرا، مجادله، مناظره و مباحث مخالف و انتقادهايي كه در مورد احياي برجام بيان ميشود، چيز بدي نيست و يك فرصت براي كشور است. بايد توجه داشت كه نيروهاي مخالف برجام در ايران، حين مذاكرات احياي برجام، به هر صورت از همه ابزارهاي چه رسانهاي و چه غيررسانهاي خودشان كمال استفاده را ميكنند تا اجندا يا دستوركار سياسي خودشان را پيش ببرند و به خواستههاي سياسي خودشان نزديك شوند. به ويژه بايد توجه داشت كه قوه مجريه جمهوري اسلامي ايران در ماههاي پاياني دوره خودش قرار دارد و جبهه رقيب اين اعتقاد را تبليغ ميكند كه دولتي كه به پايان كار خودش رسيده است و نميتواند ديگر از كارت مذاكرات براي بازيهاي سياسي و مبارزات انتخاباتي استفاده كند، طبيعي است كه انتقادات خود را تندتر ميكند. به اعتقاد من انتشار خبرهاي منفي، انتقادهاي تند و تيز و فضاسازي نامطلوب درخصوص مذاكرات وين از سوي مخالفان برجام در ايران، كاملا طبيعي و قابل پيشبيني است.
اما واقعيت اين است كه به هر تقدير با آنچه امروز از مذاكرات وين به صورت جسته و گريخته ميتوان دريافت كرد، اين است كه امريكاييها تا به امروز به اينجا رسيدهاند كه آمادگي دارند تحريمهاي موضوعي و بخشي كه حوزههاي مختلف اقتصاد ايران را هدف قرار دادهاند، تعليق كنند اما تحريمهايي كه با برچسبهاي حقوق بشري و ضدتروريسم مجددا اعمال شده است، اكنون موضوع مذاكرات است. تصور من اين است كه فهرست افراد تحريم توسط امريكا و تحريم مجموعههاي نظامي كشور مانند سپاه پاسداران، موضوع چانهزنيهاي نهايي در وين خواهد بود. اعتقاد من اين است كه براساس متن برجام تمام تحريمهايي كه به نوعي مانع از عاديسازي روابط اقتصادي و تجاري ايران با جهان خارج ميشود بايد برداشته شود. استدلال طرف مقابل ممكن است اين باشد كه يك نهاد نظامي مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ارتباطي با عاديسازي روابط خارجي ندارد، در حالي كه واقعا اينگونه نيست و مجموعههاي سپاه درهم تنيده با زيرساخت اقتصادي كشور هستند و اگر امريكا واقعا عزم بازگشت به تعهداتش در برجام دارد، موظف است كه تحريمهايي را كه به بهانه مبارزه با تروريسم عليه سپاه وضع كرده است، لغو كند.