• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4922 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۱۹ ارديبهشت

بررسي فيلم «موريتانيايي» به كارگرداني «كوين‌مك‌دونالد» 2021

كورسوي عدالت

رضا بهكام

 

فوريه 2021 شاهد ترخيص يكي از جنجالي‌ترين فيلم‌هاي مستندمحور براساس شخصيت «محمد ولد الصلاحي» زنداني سياسي و مسلمان كه سال‌ها در اسارت بند انفرادي بازداشتگاه مخوف گوانتانامو به سر برده، بوديم. فيلم را مي‌توان شامل آرايه‌هاي وزين در عناصر سبكي چون تدوين و فيلمبرداري و در حوزه عناصر روايي مبتني بر شخصيت‌ها، افكت‌هاي درام و وحدت ژانر و ساختار فيلمنامه دانست.
«كوين مك دونالد» مستندساز اسكاتلندي كه عمده شهرتش به واسطه مستند «روزي در سپتامبر» 1999 كه موفق به كسب جايزه اسكار براي آن شده است در مقام كارگردان اثر به خلق درامي مستندمحور و تاريخي روي آورده كه از منظر وجوهات انتقادي، سياسي و بازشناسايي جوهره انساني شخصيت‌هاي تحت سلطه استعمار قابل اعتناست. او كه بيش از بيست فيلم سينمايي و مستند را در كارنامه خود ذخيره دارد شايد بتوان به جرات اثر اخيرش را درخشان‌ترين آنها برشمرد. 
همكاري چندباره فيلمساز با «جاستين رايت» زلاندنويي براي تدوين فيلمش به سبب مونتاژي خوب و ريتم‌‌ساز متناسب با بار دراماتيكي اثر از برجسته‌ترين قسمت‌هاي ساخت‌يافته عناصر سبكي اوست. استفاده از برش‌هاي نما و نماي معكوس در معرفي شخصيت‌هاي اصلي و مكمل و بهره‌گيري از انطباق موازي براي پيوند سكانس‌هاي نهايي در شكل‌گيري نقطه اوج اثر، شايان ذكر است. ضرباهنگي كه در تدوين براساس گونه‌هاي منفك درام در قالب طرح فلاش‌بك‌هاي كاراكتر اصلي در يك طرف و ريتم تند ساخت‌يافته بر پايه اكشن‌هاي بدني از سوي مخالف مدت زمان 130 دقيقه‌اي فيلم را با توجه به حجم داده‌ورزي بالا و لوكيشن‌هاي متعدد به سمت اثري خوش‌ساخت پيش مي‌برد.پيش از آن نيز مي‌توان به راش‌هاي خوب و متنوع «آلوين كوچلر» اشاره كرد كه با ثبت ميزانسن‌هاي منضبط فيلمساز در فرآيند دكوپاژ در غالب نماهاي كلوزآپ و مديوم از شخصيت اصلي و لانگ براي نشانه‌سازي از لوكيشن‌هاي فيلم، دست تدوينگر را براي محصولي بهينه‌شده باز گذاشته است. وحدت ميزانسن‌هاي متنوعي كه در آن حركت دوربين، انتخاب لنز و ارتفاع دوربين اهميت فراواني پيدا مي‌كند. دوربين در انداره نماهاي مديوم و كلوزآپ و گاهي اكستريم كلوزآپ به ترسيم رنج‌ها و مصايب روحي و جسمي پروتاگونيست داستان مي‌پردازد.
انتخاب «طاهر رحيم» بازيگر فرانسوي- الجزايري‌تبار براي نقش «محمد صلاحي» از دو منظر قابل اتكاست، در وهله اول فرانسوي زبان بودنش كه به جهت ارتباط برقرار كردنش با هم‌بندي «241» فرانسوي‌اش در محوطه حياط بازداشتگاه كه او را «مارسي» مي‌ناميد و دوم فاكتور «مسلمان» بودن و تسلطش به زبان عربي و فرهنگ بومي و اقليمي خطه آفريقا، شأني مضاعف به اين انتخاب مي‌بخشد. بازي درخشان او و «جودي فاستر» كهنه‌كار در نقش «نانسي هالندر» وكيل متهم تا جايي پيش رفت كه هر دوي آنها را كانديداي جايزه گلدن‌گلوب امسال گردانيد تا در‌نهايت اين «فاستر» باشد كه گوي زرين اين رقابت را از آن خود كند. استفاده حداكثري فيلمساز از ظرفيت‌هاي بالاي اين دو بازيگر از سويي و «بنديكت كمبربچ» تئاترين برجسته انگليسي از سويي ديگر سه راس مثلث تضادگونه كشمكش‌ها را در ساختار فيلمنامه به عمقي متناسب با داستان مستند و زندگينامه كاراكتر واقعي فيلم پيوند مي‌زند. فيلمنامه براساس شاكله كتاب 
«Guantánamo Diary» يا «خاطرات روزانه گوانتانامو» به قلم «محمد صلاحي» شكل گرفته است تا به بيان چهارده سالدوره اسارت مرگبار او در بازداشتگاه مخوف گوانتانامو در خليجي به همين نام بپردازد؛ خليجي كه از مهم‌ترين پايگاه‌هاي نظامي ايالات متحده در خاك كوباست. ردپاي يك ايراني در تيم فيلمنامه‌نويسان اثر جاي بسي افتخار است، «سهراب نوشيرواني» نويسنده‌اي كه پيش‌تر در مجموعه تلويزيوني و جنايي «Informer» با «جاني كمپل» انگليسي در سال 2018 سابقه همكاري داشته است در اين مجال نيز به گروه نويسندگان فيلم «موريتانيايي» پيوسته تا تيم نويسندگي، جزييات بالاي فيلمنامه در بخش اطلاعات تخصصي را به انسجام و دقتي دوچندان برسانند.
استفاده از ديالوگ‌هاي زيرمتن‌دار براي شخصيت‌هاي اصلي و سه راس مثلث تنش‌آفرين داستان مستند‌محور «موريتانيايي» خبر از لايه‌هاي معنايي در پيرنگ دروني فيلم دارد تا درونمايه حق‌كشي اثر را برتابد.
پرداخت شخصيت‌هاي «محمد» متهم پرونده، «نانسي» وكيل متهم و «استوارت كوچ» دادستان دولت در پرونده مطرح شده از نكاتي ‌است كه در امر فيلمنامه به ظرافت‌هاي آن توجه شده است. متهمي با رفتارهاي بومي و شخصيت مذهبي كه در ارتزاق غذاي حلال در آن شرايط سخت و مكنونات ديني‌اش پافشاري مي‌كند و نور ايمان و پرتو اسلام لحظه‌اي در اين مسير سخت از او جدا نمي‌شود، مي‌توان براي خصيصه مطرح‌شده به سكانس آشنايي اوليه او و «نانسي» و دستيارش «تِري» براي قبول وكالت في‌مابين در بازداشتگاه در پرده اول فيلم اشاره كرد كه «تِري» با درايت «نانسي» براي محمد فيله مرغ حلال از فروشگاه تهيه مي‌كند تا باب آشنايي‌شان با حس اعتماد همراه شود و محمد با بوييدن پاكت در بسته غذا در حضور آنان و قبول آن به مسلمان بودن واقعي‌اش صحه مي‌گذارد. براي كاراكتر «نانسي هالندر» نيز مي‌توان به سخت‌كوشي، دانايي و ريزبيني‌اش در سكانس مواجهه او با اتاق انبوه اسناد پرونده مذكور اشاره كرد كه او ساعت‌ها براي مطالعه اوراق كثير پرونده وقت صرف كرده و براي دستيابي به اسناد غيرسانسور شده توسط وزارت اطلاعات امريكا (سيا) مبارزه مي‌كند. «نانسي» براساس هوش و ذكاوتش درمي‌يابد كه با فضاي سانسوري شديد بهترين راه مكاتبه با محمد از طريق نامه‌هايي براساس خاطرات روزانه‌اش است، او قلم زيبا و عريان متهمش را مي‌ستايد و از هنر نوشتنش براي درك عمق پرونده و اثبات اعترافات اجباري از متهم توسط دستگاه قضايي و دولت براي برائت او استفاده مي‌كند. روح حقيقت‌طلب، ملي‌گرايي و انتقام‌جويي «سرهنگ كوچ» نيز در سكانس‌هاي رويارويي و مباحثه او با شخص نفوذي وزارتخانه در مقام مطلع و پافشاري او براي پيدا كردن راه نفوذ براي دسترسي به اسناد فوق محرمانه پنتاگون در سكانس مهماني در كنار استخر آشكارا بر ظرايف شخصيت‌پردازي كاراكترهاي مكمل فيلمنامه تاكيد مي‌كند؛ كاراكترهاي مكملي كه در پيمايش پلات دروني روايت و تحول شخصيت‌ها دست به دست هم داده تا با تغييري آلترناتيو براساس كورسويي از عدالت به انحراف كشيده‌شده توسط دستگاه‌هاي دولتي به برتري در دادگاه نهايي براي آزادي متهم دست يابند. 
رنج و مشقت بدني اُسراي در بند محكومين، بدون ايمان به هسته مذهبي خود (اسلام) ميسر نمي‌شود و در سكانسي كه شك در وجود هم‌سلولي فرانسوي محمد رسوخ مي‌كند، مرگ خودخواسته او را در كوير وحشت تنهايي و مرگبار جزيره رقم مي‌زند. محمد با متصل شدن به نور الهي و ايماني محكم و نفوذناپذير در سايه دين اسلام و پرتو قرآن و نماز از مسير جهنمي گوانتانامو پس از سال‌ها مرارت رهايي مي‌يابد تا نقش دين را در نجات انسان تنها در دره عميق مرگ، بار ديگر براي مخاطب به تصوير بكشد. رنجي حقيقي كه پس از تحمل شكنجه‌هاي فراوان به آزادي او از چنگال اژدهاي سياست و قدرت مخوف شيطاني استعمار امريكايي ختم مي‌شود. 
اگرچه راي دادگاه فدرال بر برائت محمد، او را به خوشحالي زايد‌الوصفي در سلول انفرادي‌اش مي‌رساند اما متعاقبا و در اقدامي يكطرفه و محافظه‌كارانه دولت باراك اوباما، او را هفت سال ديگر در آنجا نگه مي‌دارد و آزادي فيزيكي او در سال 2016 و در آخرين روزهاي دولت اوباما صورت مي‌گيرد. تيتراژ نهايي نيز با كپشن‌هاي متعدد متني از وقايع و تركيب آن با مستندات آرشيوي از شخصيت اصلي پاياني دراماتيزه‌شده را براي مخاطب به ارمغان مي‌آورد تا همواره بتوان صنعت سينما را به عنوان يك ركن مهم در بروز فلسفه عدل، حق و حق‌كشي در سايه امپرياليسم و استكبار جهاني در‌نظر گرفت.
گام اصلي در گذار از حق طبيعي به حقوق بشر در دوران جديد، در دوره خردگرايي و روشنگري اروپا برداشته شد. «ژان ژاك روسو» يكي از فيلسوفان اين دوره گفته بود: «انسان آزاد ‌زاده شده است و همه جا در زنجير است». فلسفه روشنگري، با اعتماد به نيروي خرد انساني، مي‌خواست بشريت را از زنجير قيموميت كليسا و اقتدارگرايي وارهاند. هدف روشنگري، افسون‌زدايي از جهان، برچيدن اسطوره و سرنگوني پندار به ياري دانش بود. فلسفه روشنگري با تلاش‌هاي فكري و عرق‌ريزان روحي انديشمندان بزرگ خود توانست شالوده‌هاي نظري حقوق بشر در دوران جديد را مستحكم سازد. در فلسفه روشنگري، خرد انساني به مثابه تنها سنجيدار تعيين حق طبيعي مطرح شد، اما استيلاي دولت‌ها در راستاي مطامع سياسي و منفعت‌طلبي، بسياري از فرآيندهاي ايده‌آليستي فلاسفه غرب را زير سوال برده است تا جايي كه انديشمندان ايراني معاصر چون استاد مرتضي مطهري به نقد صريح دستگاه‌هاي اجرايي در غرب تاخته و آنها را بوق‌هايي براي كر كردن انسان‌هاي عصر حاضر قلمداد مي‌كنند.
فيلم در كنه ذاتي خود به نقد سياست‌هاي خارجي دولت وقت (بوش پسر و اوباما) در ايالات متحده در محدوده سال‌هاي 2002 تا 2016 مي‌پردازد و در‌صدد است تا با نمايش سكانس‌هايي مبني بر خشونت و نقض آشكار حقوق بشر و سردرگمي براي عدم شناسايي مجرمين، دستگاه‌هاي قضايي و اطلاعاتي را به ضعف و ناكارآمدي در زمان شكل‌گيري بحران متهم كند؛ اتهامي كه در اين محل با سوژه قرار دادن فاجعه ملّي يازده سپتامبر 2001 به تشديد موضوعيت مطروحه دست مي‌زند، فاجعه‌اي در سطح كلان در روزي روشن كه براي آرام كردن اذهان عمومي جامعه امريكايي به دنبال سوزني در انبار كاه است. بهانه ارتباط موبايل ماهواره‌اي ناموفق از سوي «بن‌لادن» به روي شماره همراه «محمد صلاحي» كه پسر عموي يكي از مظنونين در پرونده‌هاي طالبان در كشور افغانستان است حادثه محركه‌اي‌ است كه دولت توپ را در زمين مردم انداخته و رييس‌جمهور وقت براساس سياست‌هاي خارجي استعماري خود با تجميع قدرت در بال اجرايي دستگاه قضايي‌اش در نقش آنتاگونيست روايت با متهم كردن كشورهاي مسلمان بر پايه بهانه‌هاي استدلالي موجود به دنبال اهداف استعماري و منفعت‌طلبي خود در خاورميانه بحران‌زده باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون