سارا معصومي
افغانستان، كابل، دشت برچي؛ عقربههاي ساعت اندكي از 16 و 15 دقيقه فاصله گرفتهاند، دختران دانشآموز كتاب به دست از مكتب سيدالشهدا خارج ميشوند. نخستين دسته دختران كه از كنار چند خودرو رد ميشوند، انفجار مهيبي منطقه «قلعهنو» را ميلرزاند.
دود، آسمان حوزه سيزدهم كابل را سياه ميكند، رگههاي باريكي از خون راه خود را به خاك خشك خيابان مقابل مدرسه باز كردهاند، صداي نالههايي آرام از ميان سياهي ناشي از انفجار به گوش ميرسد، دانشآموزان دختر، زنان و مردان عابر دوان دوان خود را به نزديكي محل انفجار ميرسانند تا شايد بتوانند زخميها را نجات دهند، درست در همين دقيقه انفجار دوم رخ ميدهد. باز هم از خودرويي ظاهرا بمبگذاري و پاركشده در نزديكترين مكان به مكتبخانه. بدن بيجان آنها كه براي كمك شتافته بودند روي بدن قربانيان حمله نخست ميافتد. دود ديگر سراسر آسمان كابل را سياه كرده كه انفجار سوم اتفاق ميافتد تا كار ناتمام تروريستها را تمام كرده باشد.
بيست و هفتمين روز از ماه رمضان است، اما دشت برچي كم از ظهر عاشورا ندارد. صورت نحيف دختران دانشآموزي كه ديگر نفس نميكشند روي دايرهاي از خون آرام گرفته، تكه پارچههايي كه تا چند دقيقه پيش يا روسري بر سر يا پيراهني گلدار بر تن دختران نوجوان هزاره بودند سراسر خيابان را پوشاندهاند. كابل سالهاست كه به صداي آمبولانس در وقت و بيوقت عادت كرده اما اينبار چند ساعت مانده به پخش صداي اذان از مناره مساجد و نويد پايان يك روز روزهداري، اين صداي آمبولانسهاي بيشمار است كه از يك حمله تروريستي ديگر خبر ميدهد.
مردم منتظر رسيدن آمبولانسها نميمانند، زن و مرد در ميان بدنهاي بيجان به دنبال بارقهاي از اميد ميگردند، به دنبال فرزند پدر و مادري چشمانتظار كه شايد هنوز نفس بكشد.
نيروهاي امنيتي همزمان با نيروهاي امداد خود را به محل حمله ميرسانند. مردم خشمگين بدنهاي بيجان و نيمهجان دختران را دست به دست به نيروهاي امداد ميرسانند، اما همين دستان به سدي در برابر نيروهاي امنيتي تبديل شده و اجازه بررسي محل حادثه توسط آنها را نميدهند. مردم خشمگين به سمت خودروي نيروهاي امنيتي حمله كرده و شيشه برخي خودروها را ميشكنند.
خبرنگاران و عكاسان خود را به دشت برچي رساندهاند، به صحنه يك جنگ نابرابر. يك سو بمب جاسازي شده و سوي ديگر دختران دانشآموز. يكسو اسلحه و سوي ديگر قلم.
دوربينهاي عكاسان فلاش ميزند: كفشهاي لنگه به لنگه، كيفهاي رنگي از آبي تا صورتي، كتابهايي نقش بر زمين. پس از انتقال مجروحان به صف آمبولانسها، مردان دست به دست هم ميدهند، حالا نوبت به جمعآوري كيف، كفش و كتابها رسيده كه به موازات دو ديوار مكتبخانه كنار هم چيده ميشوند.
دوربين شبكه طلوعنيوز به ميان مردم ميرود: پسري جوان در حالي كه به پهناي صورت اشك ميريزد، ميگويد: دولتي وجود ندارد، تا به حال كسي از دولت در ميان هزارهها (شيعيان) حاضر نشده است.
دوربين بلافاصله بر صورت مرد جوان ديگري زوم ميكند كه كتابي پاره شده را در دست دارد و ميگويد: به كدام دين، كدام آيين، كدام مذهب هستيد كه با طفلان بيگناه چنين كرديد؟
دوربين طلوعنيوز روي پاهاي لباسهاي خونين مرداني زوم ميكند كه بدن بيجان قربانيان را منتقل كردهاند. مردي صفحه نخست كتاب يكي از دانشآموزان را به فيلمبردار نشان ميدهد كه روي آن دعاي افطار نوشته شده است: «خدايا برايت روزه گرفتهام و بر روزهات افطار ميكنم و بر تو توكل ميكنم اي بخشنده، گناهان مرا ببخش.»
روي كاغذ ديگري دانشآموزان ليستي از ارقامي كه بايد به عنوان فطريه همزمان با پايان ماه رمضان پرداخت كنند، تهيه كردهاند.
خبرنگار با نشان دادن اين تصويرها ميگويد: «دعاي افطار و ليست فطريه در رمضاني كه براي اين دختران به پايان نرسيد.»
«به چه كسي شكايت كنيم؟ به حكومت؟ به سازمان ملل؟ مردم بيكس هستند، مردم بيچاره و مظلوم هستند.» اين سخنان مرد جواني است كه كتابهاي آغشته به خون را دانه به دانه روي هم ميچيند.
پسر جواني كه به آرامي گريه ميكند، ميگويد: شما خون مظلومترينهاي جامعه ما را به زمين ريختيد. در اينجا خاك خشكي پيدا نميشود كه بر سر شهداي خود بريزيم. (اشاره به خيس شدن خاك از خون قربانيان)
جوان ديگري ميگويد: عاملان اين حملات را نميتوان انسان ناميد. فردي كه پدر، مادر، خواهر يا برادر دارد، نميتواند با عزيز ديگري چنين كاري بكند. چگونه تصور نميكنند كه اين دست از پيكر قطع شده و روي زمين افتاده ميتوانست دست فرزند او باشد؟
غروب شنبه در دشت برچي دولت و مخالفان او به يك اندازه مخاطب دشنامها و انتقادهاي مردم قرار دارند. يكي از شاهدان عيني ميگويد: ما از دولت هيچ انتظاري و خواستهاي نداريم، چراكه دولت بيكفايت است.
خبرنگار طلوعنيوز در ادامه گزارش ميداني از دشت پرچي به اين واقعيت اشاره ميكند كه غرب كابل در يكسال اخير آماج حملات متفاوتي بوده است. از حمله به دانشگاه تا هدف قرار دادن شهروندان عادي در يك مراسم عروسي، از حمله به زايشگاه دشت برچي تا حمله به مركز آموزشي كوثر.
چند محله آنطرفتر در بيمارستاني كه مجروحان و قربانيان به آنجا منتقل شدند، غوغا برپاست. پدران و مادراني كه با پاي پياده خود را به شفاخانه رساندهاند به پهناي صورت اشك ميريزند. اجساد دانشآموزان به صف شدهاند، اما نه در حياط مدرسه بلكه در كف بيمارستاني كه به محل وداع آنها با خانوادههايشان تبديل شده است. مادران يك دست بر دهان گرفته و با دست ديگر پارچههاي سفيد را كنار ميزنند، مادري از ميان رگههاي خون، صورت دخترش را ميشناسد، فرياد ميزند، صورتش را بر صورت دخترك ميچسباند و ناله سر ميدهد. برادري پيكر لرزان مادري ديگر را از بدن بيجان دخترش دور ميكند. پدري براي شناسايي پيكر دخترش به سردخانه ميرود و تصويرش در حالي كه با دو دست بر سر ميكوبد به تصوير جديدي از درد در افغانستان تبديل ميشود.
مجروحان نيز حال و روز بهتري ندارند. سالن اورژانس كوچكتر از آن است كه اين تعداد مجروح در آنجا داده شوند. مادران و پدراني كه فرزندان خود را در ميان مجروحان يافتهاند، خوشبختتر از كساني هستند كه بايد در سالن كناري پارچههاي سفيد را كنار زده و با فرزندي وداع كنند كه با هزار خون دل راهي مكتب كردند اما جسدش را تحويل گرفتند.
زهره، دختر نوجواني كه پاهايش در اين حمله آسيب ديده در حالي كه موهاي مشكي خود را مقابل دوربين ميپوشاند، ميگويد: فقط امنيت ميخواستيم كه درس بخوانيم نه بيشتر. اما من تسليم نميشوم. من درد ميكشم اما دوباره از همين جا كه افتادم بلند ميشوم.
همكلاسي زهره در تختي كنار او دراز كشيده، هنوز پرستاران خون خشك شده بر صورتش را پاك نكردهاند اما پيشاني و سرش با باندهاي سفيد پوشانده شده. به سختي مقابل دوربين ميگويد: اين اولين و دومين بار نيست كه دشت برچي هدف حملات تروريستي قرار ميگيرد.
در حالي كه براساس آخرين آمار اعلامشده از سوي دولت افغانستان تعداد قربانيان اين حملات تروريستي به 65 نفر و مجروحان به بيش از 150 نفر رسيده است، بيمارستانهاي كابل روز گذشته شاهد حضور جواناني بود به منظور جبران كمبود خون كه ساعتها در صف اهدا خون ايستادند.
انگشت اتهام به سمت طالبان
حملات در دشت برچي درست در روزهايي هزارههاي افغانستان را براي چندمين بار هدف قرار داد كه افغانستان بهرغم برخورداري از دولت و نيروهاي امنيتي و ارتش با بيثباتي كمسابقهاي از 2001 تاكنون دست و پنجه نرم ميكند. جو بايدن رييسجمهور ايالات متحده اخيرا اعلام كرده كه نيروهاي امريكايي تا ماه سپتامبر خاك افغانستان را ترك خواهند كرد و ساير كشورهاي حاضر در افغانستان در 21 سال گذشته نيز به تبعيت از امريكا از همين الگو پيروي ميكنند. در چنين شرايطي شكاف ميان دولت و طالبان نه تنها كاهش پيدا نكرده بلكه اين گروه شبه نظامي بر ميزان حملات در ميدان ميافزايد تا دست خود را در مذاكرات تقسيم قدرت پرتر كرده باشد. در حالي كه مذاكرات براي تعيين تكليف سياسي افغانستان پس از خروج نيروهاي ناتو در چند سال اخير در مسكو، دوحه، تهران، اسلامآباد و... ادامه داشته، امريكاييها از نقشآفريني بيشتر سازمان ملل در اين پرونده و همچنين ميزباني تركيه از مذاكرات جديد سخن ميگويند. روندهاي سياسي كه به نظر نميرسد تاثيري بر كاهش حملات ميداني طالبان داشته باشد. در حالي كه طالبان حملات با محكوم كردن حملات دشت برچي از انجام اين حملات برائت جست اما نگاهي به فضاي رسانهاي داخل افغانستان در 24 ساعت گذشته نشان ميدهد كه بسياري از مردم طالبان را مستقيم يا غيرمستقيم در اين حملات دخيل ميدانند.
اسدالله سعادتي، معاون سياسي شوراي عالي مصالحه ملي از جمله چهرههاي سياسي است كه معتقد است طالبان ولو غيرمستقيم در شكلگيري اين حملات كه برخي آن را به داعش نسبت ميدهند، دست دارد.
سعادتي در اين باره به طلوعنيوز ميگويد: «گروههاي تروريستي با حملات عليه دانشآموزان، مراكز آموزشي و انسانهاي بيگناه اين پيام را به مردم افغانستان ميدهند كه زبان صلح را نميفهمند و تصميم گرفتهاند عليه ارزشهاي ملي، ديني و اسلامي ما جنگ كنند. طالبان اين جنايت را انكار و محكوم كردهاند اما اين محكوم كردن كافي نيست. اگر طالبان در اين امر صادق است بايد در اعلاميههاي رسمي حملاتي از اين جنس يعني حمله عليه مردم، كودكان، مكتب و دانشآموزان را خلاف اسلام و جنايت اعلام كند. اينكه طالب مباشر اين حملات باشد يا نباشد در اين واقعيت كه اين وضعيت نتيجه اقدامهاي طالبان است فرقي ايجاد نميكند. طالبان از سالهاي نخست گروههاي تروريستي را در افغانستان جا داد و با ترويج خشونت، كشتار، انفجار و انتحار در مراكز جمعي فضايي را به وجود آورده كه حتي اگر گروههاي ديگري هم اين عملياتهاي تروريستي را انجام بدهند، انگشت اتهام به طرف طالب دراز ميشود.»
محكوميت حملات طالبان
ظريف: عرصه را بر داعشيهاي بيوطن
تنگ كنيد
محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه روز گذشته در پي اقدام تروريستي روز گذشته در دبيرستان دخترانهاي در كابل در توييترش به زبان فارسي و انگليسي نوشت: داغدار دختركان معصوم و روزهداري هستيم كه مظلومانه قرباني تكفيريهاي داعشي شدند؛ تكفيريهايي كه نشان دادند با اسلام و انسانيت بيگانهاند. زمان آن رسيده كه تمامي آنهايي كه دل در گرو اسلام و افغانستان دارند، به برادركشي پايان داده و يكپارچه عرصه را بر داعشيان بيوطن تنگ كنند.
پيش از پيام توييتري محمدجواد ظريف، وزير خارجه در محكوميت جنايت روز شنبه در كابل، محمدابراهیم طاهریان نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان با تسلیت دولت و ملت ایران به دولت و ملت مسلمان افغاستان، جنایت وحشیانه و حمله تروریستی به مدرسه دخترانه ای در کابل را شدیدا محکوم کرد.
وی که شامگاه شنبه در نشستی با حضور علما شیعه و سنی ولایت هرات و فرهنگیان در محل سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات سخنرانی می کرد این حادثه را بسیار اندوهناک و تاسف آور توصیف کرد. طاهریان ابراز امیدواری کرد در اسرع وقت شاهد پایان جنگ و درگیری در افغانستان باشیم تا امت اسلامی و ملت افغانستان در ماه رمضان شاهد چنین حوادث و مصیبت هایی نباشند.طاهریان اضافه کرد : راهکار صلح و امنیت افغانستان، در داخل این کشور و با تفاهم همه گروههای افغان امکان پذیر است و جمهوری اسلامی ایران همواره تلاش کرده با ایجاد یک اجماع ملی در افغانستان به برقراری تفاهم، حفظ دستاورد ها و توسعه ثبات کمک کند.
وزارت خارجه ايالات متحده امريكا با انتشار بيانيهاي، اين حمله را محكوم كرده و خواستار توقف بيدرنگ خشونتها و هدفگيري «بيمعني» غيرنظاميان و بيگناهان شد. در بيانيه وزارت خارجه امريكا در اين باره آمده است: «ما به حمايت و همراهي مردم افغانستان ادامه ميدهيم. مردماني كه خواهان حفظ دستاوردهاي دو دهه گذشته در اين كشور هستند.»
انتونيو گوتريش، دبيركل سازمان ملل متحد اين رويداد را «شديدا» محكوم كرده است: «كساني كه مسوول اين جنايت فجيع هستند بايد وادار به پاسخگويي شوند.»
سفارت انگلستان در افغانستان نيز با انتشار پيامي گفته است كه هدف قرار دادن دانشآموزان در مكتب غيرقابل تصور و درك است: «ما خواهان توقف فوري اين خشونتها پيش از اينكه كودكان بيشتر جانهايشان را از دست بدهند، هستيم.»
وزارت خارجه پاكستان هم اين حمله را محكوم كرده است: «ما در كنار مردم و دولت افغانستان در جنگ آنان در برابر هراسافكنان ميايستيم و به همكاري خود با افغانستان در راستاي صلح، پيشرفت و آرامش ادامه ميدهيم.»
در خبرنامه اتحاديه اروپا در اين باره نيز آمده است: «هدف قرار دادن غيرنظاميان بهشمول كودكان دختر در مكتب سيدالشهدا در منطقه دشت برچي در كابل بهوسيله يك حمله بمبگذاري، نقض آشكار و نفرتانگيز قوانين بشردوستانه بينالمللي است. ما اين حمله را با شديدترين الفاظ نكوهش ميكنيم.»
در سوگ مردم کابل!
فرش قرمز
لیلا! بیا به خانه سوی کوچه رو مکن
شهر از خطر پر است، تو سنگ و سبو مکن
چُپ باش، سربهزیر بمان، چادری بپوش
از جبر و از حساب، دگر گفتوگو مکن
مکتب نرو، کتاب نخوان، کور و کر بمان
این قدر خون به قلب منِ «غم درو» مکن
داغی نشسته بر سر داغی تو، دخترم
چاک جگر به سوزن هجران رفو مکن
هوشیار باش،کوتر جلد هوایی ام
در چشم گربه خاک بزن، بق بقو مکن
فریاد ما به گوش دو عالم نمیرسد
کوه از صدا کر است، عبث های و هو مکن
خون تو فرش قرمز ملابرادر است
با خون قلبِ مادر غمگین وضو مکن
لیلا گرفت دفتر خود را و مشق کرد
فردا از آن ماست به این قصه خو مکن
ابوطالب مظفری ( شاعر افغان)
كاربران شبكههاي اجتماعي ساعاتي پس از حملات تروريستي در كابل، با هشتگهاي #دشتبرچي، #مكتب سيدالشهدا و #كابلاتك توجه جامعه جهاني را به اين جنايت جلب كردند. كاربران ايراني در فضاي مجازي چون توييتر نخستين افرادي بودند كه به همدردي با مردم افغانستان در اين جنايت پرداختند.
يكي از كاربران توييتر از افغانستان با انتشار اين تصوير نوشت: «در كنار جسد دختر خردسال، كتاب كمپيوتر «صنف يازدهم» بود. روي جلدش نوشته بود: «از معلم كيميا پرسيدم كه عشق چيست؟ گفت كه عشق عنصر است.»»
حسين مددي از هزارههاي افغانستان با انتشار اين تصوير نوشت: «اين دستان مشت كرده بازمانده دخترك هزاره و چشمان حيرانش را نميشود نگاه كرد و غم به دل بيداري نزد! برادر يا شايد نامزدي كه با هزار هزار اميد به ديدن زخمي خود رفته و حالا ميخكوب واقعيتي تغييرناپذير شد.»