پياده كردن نتانياهو از دوش كاخ سفيد
چرا كه معتقدند ايران از حماس و گروههاي مقاومت در فلسطين حمايت ميكند، اما اين صداها نسبتا در اقليت قرار دارند.
حجم فشارهايي كه در سالهاي گذشته امريكا به حماس و گروههاي مقاومت وارد كرده است و ميزان خشونتي كه اسراييل عليه غزه به كار ميبرد، ديگر افكار عمومي در امريكا نميپذيرند كه فلسطينيها را بابت درگيريهاي جاري سرزنش كنند. كمتر سابقه داشت كه در اردن و لبنان و اردوگاههاي آوارگان فلسطيني و حتي عربهاي ساكن مناطق اشغالي ۱۹۴۸ در حمايت از غزه وارد عمل شوند. به ويژه اعراب ساكن مناطق تحت كنترل اسراييل كه نزديك به ۲۰ درصد از جمعيت اين مناطق را تشكيل ميدهند، تا به امروز كمتر در مقابل حملات اسراييل به فلسطينيهاي غزه و كرانه باختري واكنش نشان ميدادند. اما براساس گزارشهايي كه رسانهها منتشر كردهاند، رقم درگيريهاي خشونتبار ميان اعراب و يهوديان در سرزمينهاي اشغالي ۱۹۴۸ در هفتههاي گذشته به شكل چشمگيري افزايش پيدا كرده است و عملا جامعه اعراب اسراييل هم براي حمايت از ديگر فلسطينيان وارد عمل شدهاند. اين وسعت اعتراضات، چه در مناطق اشغالي ۱۹۴۸، چه در لبنان و اردن و چه در اردوگاههاي آوارگان كمسابقه است و علاوه بر اين به افكار عمومي در امريكا و اروپا هم سرايت كرده است.
اسراييل در واكنش به اين حجم از مخالفت و اعتراض، فشار و خشونت را به حداكثر رسانده است تا با مشت آهنين جلوي گستردهتر شدن مقاومت عليه اشغالگري را بگيرد. بهرغم اينكه نتانياهو با جديت گفته است كه با همين حجم آتش تا رسيدن به همه هدفها به جنگ ادامه ميدهد، اما اين روش به نظر پايدار نميرسد و هر اندازه كه اين خشونتها ادامه پيدا كند و رقم تلفات مردم غيرنظامي در غزه و كرانه باختري افزايش پيدا كند، اعتراضات و واكنشهاي بينالمللي هم افزايش پيدا ميكند و به زيان اسراييل تمام ميشود.
در اروپا هم اعتراضها به عملكرد اسراييل افزايش پيدا كرده است و اگرچه هنوز قدرت در اختيار دولتها است و دولتها حمايت همهجانبه خودشان را از اسراييل اعلام ميكنند، ولي مردم و افكار عمومي مخالف اين رفتار هستند و اعتراض خودشان را چه از طريق تجمعها و چه از طريق رسانهها و شبكههاي اجتماعي به دولتمردان نشان ميدهند.
نبايد فراموش كرد كه در واشنگتن، جو بايدن بخشي از آراي خود را از اردوگاه يهوديان امريكا به دست آورده است و ضروري ميبيند كه تا اندازهاي براي حفظ اين پايگاه آرا در مورد اسراييل دست به عصا حركت كند. اما اين واقعيت را هم نبايد فراموش كرد كه عمر سياسي نتانياهو، بعد از دوازده سال حاكميت مستمر بر دولت اسراييل، به سرعت در حال تمام شدن است. دستكم به نظر ميرسد كه بايدن به سياست بياعتنايي به نتانياهو، با توجه به احتمال سقوط او از كرسي سياست ادامه بدهد. سياست عمومي امريكا در دوران بايدن، بازگشت به رويكردي مشابه رويكرد دو دولتي براي حل مساله فلسطين خواهد بود. بعد از ۷۳ سال ديگر براي همگان روشن شده است كه بهرغم همه جنگها و درگيريها و استفاده از همه نوع سلاح، محاصره و فشار عليه فلسطينيان، امكان ريشهكن كردن اين مردم از سرزمينهاي خودشان وجود ندارد. حيات ميليتاريستي اسراييل و زندگي پناهگاهي، در ميان يهوديان صهيونيست هم به تدريج با مخالفتها و مقاومتهايي مواجه شده است، به ويژه كه حالا عربهاي مقيم سرزمينهاي اشغالي ۱۹۴۸ هم به جمع معترضان و مقاومان اضافه شدهاند. زندگي به اين شكل براي يهوديان ساكن سرزمينهاي اشغالي روز به روز سختتر و غيرقابل تحملتر ميشود و آنها نيز به تدريج ضرورت پذيرش فلسطين را بيش از پيش احساس خواهند كرد.