بودن يا نبودن كيانوش
حسن لطفي
وقتي بيست و سه ارديبهشت امسال از طريق واتسآپ فيلم كوتاه پانزده دقيقهاي درباره كيانوش عياري به دستم ميرسد خوشحاليام فقط به خاطر عبور فيلمساز خوبي از مرز هفتاد سالگي نيست. دلم به اين خوش ميشود كه در كنار كساني كه در اين سالها نخواستهاند فيلمهاي او بر پرده سينما بيفتد عدهاي هستند كه او را ستايش ميكنند و براي تماشاي فيلمهاي او لحظهشماري ميكنند. عدهاي كه تعدادشان اگر زياد هم نباشد آنقدر هست كه دل كيانوش و افرادي مثل او را شاد كنند.
افرادي كه سرسپرده سينمايي هستند كه مردم را فريب نميدهد. سينمايي كه به تعبير خالق خانه پدري، آن سوي آتش، بودن يا نبودن و... زماني مطلوب است كه دو بيننده داشته باشد (به گفته عياري يك بيننده عدد تماشاگر اندك فيلمهاي خاص و هنري است سه بيننده نشانگر فيلمهاي پرمخاطب عامهپسند و دو بيننده عدد فيلمهايي است كه براي رضايت بيننده تن به هر متن و اجرايي نميدهند و از طرفي خيلي هم بيننده را نميپيچانند و ناراضي نميكنند. ميانه فيلمهاي سطحي و پيچيدهاند).
چيزي شبيه فيلمهاي خودش كه نه بيننده را خسته و دلمرده ميكند و نه هر بينندهاي را راضي! البته در بين فيلمهاي عياري فيلمهاي نسبتا پرفروشي همچون روز باشكوه شهر كوچك و دو نيمه سيب هم ديده ميشود. فيلمهايي كه نشان ميدهد اگر او تن به ساختن بودن يا نبودن، آن سوي آتش بيدارشو آرزو و... ميدهد از سر ناتواني در ساخت فيلمهاي گيشهاي و پربيننده نيست.
سينما براي او شكل و تعريف و اصول مشخصي دارد؛ اصولي كه نياز به عقبنشيني از آن نميبيند (حتي وقتي قرار است فيلمش با تغييراتي مجوز اكران بگيرد). اصولي كه باعث شده تا زندهياد عباس كيارستمي او را گزينه مناسبي براي ادامه ساخت فيلم خودش بداند (به گفته شادمهر راستين در فيلم كوتاهي كه از آن ياد كردم). اصولي كه بيترديد هيچ ربطي با ابتذال و دروغگويي به مردم ندارد. شايد به همين دليل است كه هنوز براي خيليها بودن كيانوش عياري در سينما اتفاقي مهم و ارزشمند است. خيليهايي كه دوست دارند خانه پدري و كاناپه را به صورت قانوني روي پرده سينماهاي ايران تماشا كنند.