• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4940 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۹ خرداد

صف‌هاي گمشده

حسن لطفي

چه كسي گمان مي‌كرد دو سال بعد از برگزاري سي و هفتمين جشنواره جهاني فيلم فجر، يكي مثل من دلش براي صف‌هاي طويلي كه جلوي چارسوهاي 1 تا 7 تشكيل مي‌شد، تنگ شود. صف به جاي خودش حتي دلم براي افرادي كه براي ديگران صندلي نگه مي‌داشتند هم تنگ شده است. ديگراني كه هنوز هم از دست‌شان گله دارم. اما راستش را بخواهيد وقتي در شلوغ‌ترين فيلم‌هاي جشنواره سي و هشتم هم صندلي‌ها خالي است و ديگر از صف‌هاي طولاني جلوي چارسوها خبري نيست، دل آدم مي‌گيرد. تنها چيزي كه اندكي از اين دلگيري كم مي‌كند اميد به آينده و بعضي از فيلم‌هايي است كه پس از ماه‌ها روي پرده سينما و كنار ديگران مي‌بينيم. ديگراني كه گاه تعدادشان به انگشتان دو دست هم نمي‌رسد و فيلم‌هايي كه همه جور فيلمي در آن پيدا مي‌شود. از آن سوي آتش كيانوش عياري و نان روزانه كينگ ويدور و چهارصد ضربه تروفو گرفته كه مرمت شده‌اش حس خوبي به بيننده مي‌دهد تا فيلم‌هاي ديگري كه تا به تماشايش ننشيني نمي‌داني چطور فيلمي است. فيلم‌هايي كه براي من با خداحافظ اتحاد جماهير شروع شد. فيلمي كه اگر چه با طنزش شرايط سخت روزگار قبل از گورباچف را در شوروي به سخره گرفته و نكوهش مي‌كند، براي ساكنان كشورهاي زيادي دورويي ماموران دولتي، فساد اداري، رشوه‌خواري، بي‌عدالتي و فقر و نداري موجود در آن آشناست. انگار نه انگار كه لاري راندا (نويسنده و كارگردان فيلم) بخشي از خاطرات خودش را به تصوير كشيده است. بيشتر شبيه فيلمي از فيلمسازي در كشور خودشان است. البته لاري راندا در كنار اين ناملايمات، از عشق، ايثار، نوعدوستي و تلاش هم حكايت‌هاي نسبتا جذابي دارد. حكايت‌هايي كه همچون نماي پاياني فيلم روزنه‌هاي اميدي را به روي شخصيت‌هاي فيلم و بيننده باز مي‌كند. برخلاف فيلم در كنار دريا كه مشقت‌هاي سه دختر مهاجر ويتنامي را با پاياني تلخ (شايد شبيه زندگي واقعي‌شان) به تصوير كشيده است. تلخي كه به نظر بعضي‌ها لازمه سينماي اجتماعي است. بعضي‌هايي كه چندان تمايلي به پايان خوش ندارند و به وفاداري فيلم به واقعيت نمره بالاتري مي‌دهند. (فيلم كه تمام شد يكي از اين بينندگان بي‌آنكه من و رفيق همراهم را بشناسد در ستايش فيلم به سادگي فيلم، دوريش از ملودرام و پايان خوبش اشاره كرد.) با آنكه از كارگردان فيلم (آكيو فوج يموتو) چندان شناختي ندارم و چهره او را براي اولين‌بار روي پرده و قبل از شروع فيلم ديدم (آن هم در حالي كه به زبان ژاپني يا ويتنامي از فيلمش مي‌گفت) گمان مي‌كنم در صورت حضور در پرديس چارسو ترجيح مي‌داد از شنيدن حرف‌هاي او حس خوبي پيدا مي‌كرد؛ حس خوبي كه بي‌شباهت به ديدن صف‌هاي گمشده در جشنواره‌هاي بعدي جشنواره جهاني فيلم فجر نيست.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون