بگو مگوها درباره رد صلاحيت كانديداهاي شاخص
انتخابات رياست جمهوري همچنان ادامه دارد
حمايت از راي مردم
عملكردها در تاييد صلاحيت كانديداهاي اين دور از انتخابات رياستجمهوري ديگر تنها يك نگراني و اعتراض حزبي و جرياني نيست. حالا ديگر تنها يك گروه خاص نيستند كه رد صلاحيت چهرهها و نيروهاي شاخصشان براي حضور در انتخابات نگرانشان كرده است. اگرچه اصلاحطلبان به عنوان ناكامان اصلي نظارت استصوابي بيشترين آسيب را از اين غائله ديدهاند و گروهي از اصولگراها سرگرم برنامههاي تبليغاتي كانديداهاي محبوبشان هستند اما نگراني اصلي حالا «جمهوريتي» است كه بخش عمدهاي از هر دو طرف ماجرا معتقدند با اين رفتار به خطر افتاده است. حالا ديگر محمدرضا عارف كه اين سالها به خاطر سكوت نسبت به مشكلات مورد انتقاد قرار گرفته هم به صدا آمده و نسبت به اين وضعيت ابراز نگراني كرده است. عارف كه خود يكي از اولين چهرههايي بود كه بحث كانديداتورياش مطرح و در عين حال از نخستين گزينههايي بود كه از ورود به صحنه و اعلام نامزدي انصراف داد و در بيانيه انصراف خود «ايجاد بستر انتخاباتي عادلانه رقابتي و براساس موازين قانوني» را وظيفه حاكميت عنوان كرد حالا بيانيهاي ديگر را در انتقاد به نتيجه بررسي صلاحيت كانديداهاي رياستجمهوري سيزدهم صادر كرده و با يادآوري تجربه قريب به ۴۰ سال حضور خود در عرصه مديريتي كشور و با تصريح بر اينكه «به عنوان يكي از دلسوزان كشور و ملت امروز بيش از هر زمان ديگر نگران ايران است» ابراز عقيده كرده كه «هر گونه ايجاد محدوديت براي ياران انقلاب و كساني كه دل در گرو ايران عزيز دارند» اقدامي ناصواب و مغاير اهداف اوليه انقلاب اسلامي است. اين چهره سياسي اصلاحطلب معتقد است جمهوري اسلامي كه موجوديت خود را از راي ملت گرفته و بنيانگذار فقيد نظام نيز ميزان را راي ملت ميدانست؛ در نتيجه تاكيد كرده كه ابتناي امور و مشروعيت نظام بر راي ملت از محكمات انديشه بنيانگذار جمهوري اسلامي بوده و به اين دليل انتخابات بايد تجلي اراده ملت باشد.همان طور كه محمدرضا عارف تاكيد دارد «زماني ميتوان انتظار مشاركت پرشور مردم را در انتخابات داشت كه سوالات ملت به عنوان ولينعمت حاكمان در موضوع بررسي صلاحيت با پاسخ قانعكننده همراه باشد». آيتالله سيدحسين موسوي تبريزي، عضو مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم هم در گفتوگويي با پايگاه خبري- تحليلي جماران شركت در انتخابات را «به معناي سهيم شدن در سرنوشت كشور و خود» تفسير كرده و بر اين اساس گفته «نميتوانيم بگوييم ايهاالناس ما اين 4 نفر را گفتهايم و شما هم حتي اگر اين 4 نفر را بد ميدانيد به يكي از آنها راي بدهيد.» به عقيده او ملت بايد اطمينان داشته باشند و راي بدهند. او گفته كه اين رويه «اصلا حرام است به كسي كه به نظرش بد است، راي بدهند. انتخابات را براي اين گذاشتهاند كه آقا يا خانم رايدهنده خودش انتخاب كند. لذا امروز هم چند نفر اعلام شدهاند و اگر كسي اطمينان دارد كه خوب است بايد نسبت به سرنوشت كشور حساس باشند و احساس مسووليت كنند. اما اگر چون اصل نظام خوب است و واجب است كه ما آن را حفظ كنيم به كساني كه قبولشان نداريم يا خداي ناكرده ضعفهاي آنها را ميدانيم، راي بدهيم نه عقلاني و نه شرعي است. موسويتبريزي كه در زمان حيات بنيانگذار جمهوري اسلامي دادستان كل انقلاب بود همچنين تاكيد كرد كه «ما بايد مصلحت را توجه كنيم و با زور هم نميشود بگوييم مردم حتما بايد اين نظام را دوست داشته باشند.» موسوي تبريزي با تاكيد بر اينكه «اگر كسي كوچكترين فهم و درك سياسي داشته باشد اين را ميفهمد كه پشتيبان مهم هر نظامي دو چيز است؛ يا دلها و حضور مردم يا ديكتاتوري است» به پيروزي انقلاب اشاره كرد و گفت:«هر كسي كوچكترين اطلاعاتي از قبل پيروزي انقلاب اسلامي داشته باشد و در انقلاب شركت كرده باشد، متوجه ميشود كه اين انقلاب هرگز بدون حضور مردم و حركت جمعي مردم امكان پيروزي نداشت». او كه سالها پيش همچنين پس از انقلاب با امام همراه بوده از رفتار بنيانگذار جمهوري اسلامي در قبال شوراي نگهبان گفته و تاكيد كرده است:«امام گاهي در رابطه با انتخابات به شوراي نگهبان يا افراد ديگر عتاب ميكند كه شما چهكاره هستيد؟! مردم اين را ميخواهند. در رابطه با رد صلاحيت كانديداها كه آن موقع تازه درباره چند نفر شروع شده بود، امام آنها را ميخواست و عتاب ميكرد و ميگفت چرا اين كار را ميكنيد؟ امام ميگفت اين حكومت متعلق به پابرهنهها و كساني است كه به خيابان آمدند و فرياد «اللهاكبر» زدند.» بنابر گفتههاي موسويتبريزي، بنيانگذار جمهوري اسلامي چنان بر اين نظر خود استوار بوده كه «هيچكس حتي حاج احمد آقا(ره) جرات نميكرد يك كلمه بگويد كه خلاف خواسته مردم صحبت شود»؛ چراكه «حضرت امام براي خودش هم عصمت قائل نبود و قائل نبود كه نبايد او را نقد كنند؛ چه برسد به شوراي نگهبان. بارها به شوراي نگهبان عتاب كرد كه اين كار را نكنيد». اگرچه موسويتبريزي مهمترين ميراث امام را «جمهوري اسلامي؛ نه يك كلمه كم و نه يك كلمه بيشتر» ميداند و تاكيد دارد كه «حتي اسلاميت هم بايد براساس مصلحت مردم باشد، اگر قانوني ولو به ظاهر اسلامي خلاف مصلحت، پيشرفت و اعتلاي جامعه باشد، امام جلوي آن را ميگرفت» اما ظاهرا اين ميراث و اين نوع نگاه ديگر ميان همه جريانهاي سياسي طرفدار ندارد. حالا سالهاست كه گروهي معتقدند، عملكردها از آنچه بنيانگذار جمهوري اسلامي وعده داده و دنبال ميكرد، دور شده و ديگر نشاني از آن جمهوريت وجود ندارد! گذر از روزهاي انقلاب و فوت امام(ره) سبب شد به مرور ديدگاههاي او از ياد برود و آرمانش به فراموشي سپرده شود. احتمالا همين موضوع سبب شده كه فرمانده رييس قرارگاه عمار نسبت به گفتههاي نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي واكنشي تند نشان داده است. سيدحسن خميني كه خود در پي مشورت با رهبري و توصيه ايشان به عدم نامزدي در انتخابات پيشرو حاضر به ثبتنام و ورود به انتخابات نشد و پيشاپيش از اين رقابت كنار كشيد بعد از رد صلاحيت گسترده چهرههاي شناخته شده اصلاحطلب و اصولگرا از سوي شوراي نگهبان از اين گفت كه اگر در اين شرايط تاييد صلاحيت شده بود، كنار ميكشيد؛ چراكه معتقد است:«دولت برآمده از اين انتخابات توان حل هيچ مشكلي ندارد و خود را هم در مقابل مردم و هم در مقابل خدا مسوول خواهند يافت و ناتوان در حل مسائل صحنه را ترك خواهند كرد.» اما مهدي طائب، فرمانده قرارگاه عمار ظاهرا از تمام گفتههاي سيدحسن خميني فقط همان بخش انصراف از ادامه حضور در عرصه رقابت را «شنيده» و با بيان اينكه «شنيدم آن نوه امام[حسن خميني] گفته من جاي كانديداها بودم، استعفا ميدادم» گفت:«حالا آدم متوجه ميشود كه چرا مقام رهبري به او گفت به صلاحت نيست بيايي رييسجمهور بشوي!» اين روحاني اصولگرا اين طور كه پيداست گفتههاي پيشين سيدحسن خميني را كه پرسيده بود «مگر ميشود نظام همان نظام امام باشد و مردم در آن حق نداشته باشند؟! اينكه كسي بگويد اگر مردم در انتخابات شركت نكنند هم مشروعيت نظام باقي است ناشي از نشناختن روح و ماهيت جمهوري اسلامي است. اين فكر ناشي از انديشه تحجر يا انديشه غربگراست» نشنيده با بيان اينكه «امام به گندهتر از تو نوشت، به منتظري كه تو[حسن خميني] شاگردِ شاگرد او هم نميشوي، نوشت كه به دليل ديدگاههايت اگر رهبر ميشدي، حكومت را به دست ليبرالها و امريكا ميسپردي» خطاب به يادگار امام گفت:«شما، نوه امام خيلي خوب است كه بروي آن رنجنامه پدرت را بخواني و از تاريخ عبرت بگيري!» جالب آنكه همزمان با انتشار اين ويديو از سخنراني مهدي طائب كه به يادگار امام با لحني تند هشدار عبرت آموختن از تاريخ ميدهد، گوشهاي ديگر از اين سرزمين، سردار سعيد قاسمي هم دست به تهديد ملت و چهرههاي سياسي زده است. اين نظامي بازنشسته در يك سخنراني- كه طي 24 ساعت گذشته ويديوي آن در فضاي مجازي دست به دست شده- اظهارات تندي درباره محمدجواد ظريف، عفت مرعشي(همسر آيتالله هاشميرفسنجاني)، حسن روحاني و حتي محمود احمدينژاد مطرح كرده و آنها را با القابي عجيب و توهينآميز خطاب قرار داده است. سردار قاسمي در اين سخنان با بيان اينكه «اگر به كف خيابان بيايد، خودم به كف خيابان ميآيم. من را ميشناسيد، به بابام و ننم در مقابل شهداي حرم ...{رحم نميكنم}» تاكيد ميكند كه اتفاقي، سر سوزني، آب از آب تكان نخواهد خورد و شرايط فرق كرده و حزبالله داخل و خارج در اوج قدرت است!»