آقايان! نفت، گاو شيرده نيست
حميدرضا شكوهي
حتي اگر انتخابات رياستجمهوري در اين دوره مثل دورههاي قبل پرشور هم نباشد، باز هم نفت موضوع جذابي براي كانديداهاست. صحبت بر سر امكان صادرات حدود 2 ميليون بشكه نفت در صورت لغو تحريم است كه با قيمت امروز نفت، روزانه 140 ميليون دلار است. به اين رقم، درآمد حاصل از صادرات فرآوردههاي نفتي را كه در اين دولت به بركت تكميل پالايشگاه ستاره خليج فارس، رونقي بيسابقه گرفته و درآمد حاصل از صادرات محصولات پتروشيمي را كه در اين دولت در قالب طرح جهش دوم پتروشيمي، رشد بينظيري داشته و همچنين درآمد صادرات گاز به تركيه و عراق را اضافه كنيد تا اهميت مجموعه نفت و شركتهاي تابعه آن را براي رييس دولت آينده دريابيد. پس نفت فينفسه براي هر دولتي حساس است. چه دولتي كه قرار بود نفت را بر سر سفرههاي مردم ببرد و چه كانديداهايي كه براي وعده افزايش يارانه نقدي، چشم به درآمدهاي نفتي دوختهاند. اما واقعيت آن است كه پيشنياز بهرهگيري از درآمدهاي حاصل از فروش نفت خام و همچنين صادرات سادهتر گاز، فرآوردههاي نفتي و محصولات پتروشيمي، لغو تحريمهاست. لغو تحريمها در دولت اول حسن روحاني موجب رشد ناگهاني فروش نفت شد و تحقق رشد اقتصادي كمسابقه 12 درصدي در سال 95، حاصل رشد درآمدهاي نفتي كشور بود كه در سالهاي 95 و 96 و پيش از خروج ترامپ از برجام، تبديل به موتور محرك اقتصاد كشور شده بود. اينكه مدام، شعار افزايش يارانه نقدي سر دهيم، دردي را از كانديداها دوا نميكند؛ چراكه ابتدا بايد براي لغو تحريم فكري كرد تا هم صادرات نفت و هر آنچه مربوط به نفت است راحتتر انجام شود و هم نقل و انتقال مالي با سهولت صورت گيرد. پس شايد بتوان مهمترين اولويت دولت آينده را در حوزه نفت، تلاش براي لغو تحريم دانست...
هرچند بعيد است كانديداهاي فعلي، برنامهاي جدي براي اين موضوع داشته باشند و همين امر، نگرانكننده است.
لغو تحريم، نه تنها در حوزه فروش نفت و گاز و فرآوردههاي نفتي و محصولات پتروشيمي حايز اهميت است، بلكه براي توسعه ميادين نفت و گاز تشنه سرمايهگذاري ايران، از نان شب هم واجبتر است. ايران به عنوان دارنده دومين ذخاير گازي و سومين ذخاير نفتي جهان، پتانسيل بسيار بالايي براي توليد نفت و گاز و حضور موثرتر در بازارهاي جهاني دارد. ايران دومين ذخاير گاز جهان را دارد اما در بين ده كشور اول صادركننده گاز هم نيست و در حوزههايي همچون الانجي هم حرفي براي گفتن ندارد. در توليد نفت هم به دليل عدم توسعه كافي ميادين، نتوانسته از پتانسيل بالايي كه دارد به خوبي استفاده كند. اين در حالي است كه تا پنج يا نهايتا 10 سال ديگر كم كم تقاضا براي نفت كاهش مييابد و ماندن نفت در زير زمين، به معناي از دست دادن فرصتها و هدر دادن ذخايري است كه ميتوان امروز آنها را تبديل به سرمايه و ارزش افزوده كرد؛ در غير اين صورت، 10 سال ديگر، اين ذخاير، ارزش مالي امروز را نخواهد داشت. برخي كارشناسان معتقدند ايران پتانسيل توليد 8 ميليون بشكه نفت در روز را دارد و اگر همين امروز براي توسعه ميادين با بهرهگيري از سرمايه خارجي و تكنولوژي پيشرفته اقدام كنيم، باز هم از كشورهاي ديگر همچون عراق عقب هستيم، پس نبايد بيش از اين فرصتها را از دست داد. در مجموع، تلاش براي رفع تحريم با دو هدف تسهيل ورود به بازارهاي جهاني و همچنين جذب سرمايه و تكنولوژي پيشرفته براي توسعه ميادين نفت و گاز، بايد مهمترين اولويت رييس دولت آينده باشد. اما بايد ديد كانديداهاي محترم، به نفت صرفا به عنوان گاو شيرده براي تامين منابع يارانه نقدي و هزينههاي جاري نگاه ميكنند يا به فكر تامين نيازهاي اين منبع مالي قدرتمند هم هستند! تا به حال كه نفت، نقش گاو شيرده تامين يارانه نقدي را براي كانديداهاي محترم داشته است!