همفكري، جاي فضاي باز نقد و نظر را نميگيرد
حسين نورانينژاد
انتصاب آقاي محسني اژهاي به رياست قوه قضاييه، اگرچه يك انتصاب تخصصي و خارج از فضاي سياسي بايد ارزيابي شود، اما به هر تقدير با توجه به شناختي كه از سوابق و مواضع وي در دست است، خالي از اينگونه تحليلها نخواهد بود. آقاي محسني اژهاي يك فرد با سابقه در قوه قضاييه محسوب ميشود و پيش از اين معاون اول اين قوه بوده است. در زمان تصدي مسووليتهاي امنيتي مثل وزارت اطلاعات در دولت آقاي احمدينژاد هم خارج از مسائل مرتبط با اين قوه نبوده و قطعا جزو آشناترين افراد با چم و خم اين نهاد است. اما همانطور كه شناخت ايشان از قوه اهميت دارد، شناخت افكار عمومي از ايشان نيز خالي از اهميت نيست و چه بسا مهمتر است.
آقاي محسني اژهاي يك چهره سياسي، امنيتي و قضايي نزديك به بخش تند جريان اصولگرا شناخته ميشود. با توجه به فضاي فكري و سياسي روساي قوه قضاييه پس از دهه اول انقلاب، انتظار انتصاب يك فرد غير اصولگرا نميرفت اما با توجه به يكدستي قوا در مجلس و دولت، شايد انتظار چهره ملايمتري ميرفت كه رويكرد كمتر تند دوره آقاي رييسي را با سرعت بيشتري به پيش ببرد. به هر حال در شرايطي هستيم كه بخش بزرگي از جامعه خود را در قطع ارتباط با نهادهاي حاكميتي ميبيند و انتقال حس ملجا و پناه بيطرفي در عدليه داشتن، كمترين تدبير لازم براي اين شرايط است.
با اين اوصاف بايد ديد كه آيا آقاي محسني اژهاي به رغم تصويري كه از مواضع ايشان وجود دارد، حس بيطرفي و استقلال را به فضاي سياسي - اجتماعي كشور منتقل ميكند يا احيانا قرار است نقش پشتوانه و ضمانت اجرايي براي تصميمات و كارآمدي و احيانا ناكارآمدي دو قوه ديگر را ايفا كند. البته خارج از تاثير اين انتخاب در فضاي سياسي كشور كه بيتاثير بر همه شؤون ديگر زندگي شهروندان نيست، حل مسائلي چون اطاله دادرسي، مبارزه با ارتشاء و فساد، خاتمه سياست به چالش كشيدن استقلال نهاد وكالت و در نهايت، پاسخگويي و شفافيت بهتر نسبت به عملكرد اين قوه، مواردي هستند كه با توجه به اشراف كامل آقاي محسني اژهاي، اگر ارادهاش را داشته باشند، شدني است. اين بين، اولين كنش ديده شده از جانب دفتر آقاي محسني اژهاي، تماس تلفني با برخي كنشگران و طلب نظر و پيشنهاد بوده است. اقدام خوبي كه عينا از جانب دفتر آقاي رييسي هم انجام شده و اين كار گرچه جاي حق انتخاب و كنشگري نهادي و مدني و ايجاد فضاي باز نقد و نظر را نميگيرد، اما ميتواند فتح بابي براي يك سري گفتوگوها و افزايش درك متقابل باشد. حداقل اينكه حس انتقال حرفها و درد دلهاست. اميد كه در ادامه هم روال كار بر مبناي حسن ظن، تعامل، حاكميت قانون و رعايت حقوق همديگر باشد.