خبر
امام خميني(ره) اصلاحطلب بود
حجتالاسلام علي سعيدي ظهر جمعه در سخنراني پيش از خطبه نماز جمعه مصلي رشت با بيان اينكه نظام ديني از رهبري، شريعت الهي و مردم تشكيل شده است، گفت: «تا مردم در كنار رهبري حضور فيزيكي نداشته باشند، حاكميت ديني شكل نميگيرد لذا مردم در حدوث و بقاي انقلاب نقش دارند.» به گزارش مهر؛ سعيدي، رييس دفتر عقيدتي- سياسي فرمانده معظم كل قوا با اشاره به اينكه برخي اصلاحطلبان به ولايت فقيه التزام ندارند، بيان كرد: «برخي كانديداي اصولگرا نيز بر موج منافع شخصي سوار ميشوند و در طول اين ۳۲ سال مردم در انتخابات اغلب به منافع شخصي خود پايبند بودند كه برخلاف منافع ملي است.» رييس دفتر عقيدتي- سياسي فرمانده معظم كل قوا با اشاره به اينكه برخي دولتها روي منافع مردم موجسواري ميكنند كه بدترين نوع رقابت است، افزود: «قانون بايد اصلاح شود و از كانديدا درباره وعدههايشان تضمين بگيرند، زيرا دادن وعدههايي مانند برداشتن سربازي اجباري از عهده رييسجمهور خارج است.» او با بيان اينكه امام خميني(ره) اصلاحطلب واقعي بود اما امريكا را شيطان بزرگ ميدانست در حالي كه برخي اصلاحطلبان امروزي آن را كدخدا ميدانند، گفت: «مردم بايد هوشمند باشند و درست انتخاب كنند و امانت را به امانتدار بسپارند.»
راهي جز اصلاح نداريم
فيضالله عربسرخي، كنشگر سياسي اصلاحطلب در مورد ضرورت توجه به اصلاحطلبي گفت: «در بحث ضرورت توجه به اصلاحات و اصلاحطلبي تفاوتي نميكند كه در چه موقعيت و شرايطي قرار داشته باشيم. در واقع براي ايجاد دگرگوني در رويه، ضوابط يا افراد، دو راه بيشتر وجود ندارد. يعني يا بايد به زور و روش انقلابي متوسل شد يا روش اصلاحي. با اين توضيح كه منظور از روش اصلاحي توجه به شيوه قانوني، مسالمتجويانه و تدريجي است؛ در واقع اين موارد ويژگيهاي اصلاحطلبي است. البته به اين شكل نيست كه فكر كنيم مثلا روش اصلاحي براي اين دوره يا دوره خاصي ميتواند كارايي داشته باشد. به هرحال چون نسل حاضر در ۵۰ سال گذشته انقلاب را تجربه كرده و هزينههاي آن را هم متحمل شده، به نظر من به سمت روشهاي انقلابي نخواهد رفت. پس وقتي قرار بر كنار گذاشتن اين شكل از روش گذاشته ميشود، اگر طرفدار تغيير و بهبود باشيم، روشي كه براي ما باقي ميماند، نميتواند چيزي جز روش اصلاحي باشد.» به گزارش «اعتمادآنلاين» او همچنين ادامه داد: «براي اصلاحخواهي از كدام تاكتيكها استفاده شود، ميتواند نسبت به شرايط مختلف متغير باشد. يعني ممكن است يك نفر شركت در انتخابات را لازمه اصلاحطلبي بداند و نفر ديگري راي ندادن را راهي براي رسيدن به اصلاحات قلمداد كند. نكته اين است، هر دو اين حالتها ميتواند روشي براي اصلاح امور باشد. در كل ويژگي روش اصلاحي اين است كه از چارچوبهاي قانوني خارج نميشود. احيانا اگر هم بخواهد از قانون خارج شود، روشهاي مدني را براي خود در نظر ميگيرد و كمترين توجهي به خشونت نخواهد كرد. در چنين حالتي كسي كه قانون را نميبيند، ميايستد و مجازات تخطي از قانون را هم ميپذيرد. بنابراين به نظر من، ما و جامعه ما راهي جز اصلاحطلبي ندارد.»