آخرين اخبار گردش « دلتا » و ظهور موج پنجم كرونا در سراسر كشور
كدام سياهنمايي ،آقاي وزير
سعيد نمكي : اين بلواها و سياهنماييها و فتنهانگيزيها را اگر كنار بگذاريم، يك روز گرد و خاكها ميخوابد و فضاي واقعيت نشان خواهد داد كه چه بود و گروهي چه كردند...
گروه اجتماعي
طي روزهاي يكشنبه و دوشنبه كه تهرانيها، بيشترين خاموشيهاي بيبرنامه و چند ساعته را تحمل كردند، يكي از نگرانيهاي مردم و زمزمههاي پررنگ محافل پايتخت، تاثير قطعيهاي مكرر و بينظم برق بر بيمارستانها و سلامت بيماران بستري بود. اخبار بياساس و نه چندان صحيح در شبكههاي اجتماعي پيچيده بود و برخي كاربران (بنا بر حدس و احتمال يا شايعاتي كه ميشنيدند) بابت قطع دستگاههاي اكسيژنساز در هنگام قطع برق و بند آمدن نفس بيماراني كه حياتشان وابسته به دستگاههاي برقي اكسيژنساز بود ابراز نگراني ميكردند. اما روساي يك بيمارستان دولتي و يك بيمارستان خصوصي و پرستاران يك بيمارستان دولتي در پايتخت، در گفتوگو با «اعتماد» در توضيح سيستم كابل كشي و برقراري جريان برق در مراكز درماني، اطمينان دادند كه اين سيستم به گونهاي طراحي شده كه جاي هيچ نگراني بابت سلامت بيماران بستري در زمان قطع برق نيست.
رييس يك بيمارستان خصوصي در شمال غرب تهران در گفتوگو با «اعتماد» گفت: «بيمارستان مجهز به چند ژنراتور قدرتمند بكآپ است و از دو منطقه برق ميگيرد كه در صورت قطع برق در يك منطقه، از جريان برق منطقه ديگر استفاده شود. حتي با فرض قطع شدن برق در هر دو منطقه، به دليل اتصال همان ژنراتورهاي قدرتمند به كل سيستمهاي بيمارستان، از زمان قطع جريان برق تا فعال شدن ژنراتورها، حداكثر 20 ثانيه طول ميكشد كه اين 20 ثانيه هم هيچ تاثيري بر عملكرد دستگاههاي بيمارستان و حتي تجهيزاتي مثل آسانسورها يا سيستمهاي حرارتي و دستگاههاي خنككننده و تهويه بيمارستان ندارد علاوه بر اينكه تمام بخشهاي حساس بيمارستان و به خصوص اتاقهاي جراحي، متصل به يوپياس (برق اضطراري) هستند و تمام اين تجهيزات به طور دائم بازبيني ميشود . تنها خطر اين است كه در زمان برقراري دوباره جريان برق شهري، سوييچهاي اتصال به خوبي كار نكند كه البته در نظارتهاي مستمر، اين نگراني هم بسيار كمرنگ است.»
خسرو صادقنيت؛ رييس مجتمع بيمارستاني امام خميني؛ بيمارستان آموزشي وابسته به دانشگاه علوم پزشكي تهران هم در گفتوگو با «اعتماد» درباره سيستمهاي اضطراري اين بيمارستان دولتي ميگويد: «خوشبختانه تمهيداتي انجام شده كه برق اين مجتمع بيمارستاني، هيچگاه قطع نميشود اما با اين حال، كل مجتمع و تمام واحدهاي بيمارستان، به ژنراتورهاي قوي متصل هستند كه در صورت وقوع هر اتفاق غير قابل پيشبيني، به برق اضطراري متصل شوند.»
پرستار يك بيمارستان آموزشي در جنوب تهران هم به «اعتماد» ميگويد كه در روزهاي يكشنبه و دوشنبه كه كل پايتخت در خاموشي غرق شده بود و مردم، دنبال خانهاي و سرپناهي روشن ميگشتند كه از داغي خشم و گرمازدگي و نااميدي نجات پيدا كنند. تمام بخشهاي بيمارستان، روشن و سيستم برق اين مركز درماني برقرار بود و تاكيد ميكند: «تمام بخشها مجهز به برق اضطراري است و نه فقط امروز، ما هيچ وقت قطع برق شهري را متوجه نشدهايم چون حتي ثانيهاي هم خاموشي نداشتهايم.»
حالا كه روساي بيمارستانها، بيغرض و صادقانه ميگويند كه قطعي برق و خاموشي نداشتهاند، ميشود به اين گزينه فكر كرد كه از اين پس براي كارهاي ضروري، براي دوركاري و گذران اموري كه نيازمند برق و روشنايي است، برويم در محوطه بيمارستانها و نزديك به پريز برقشان چادر بزنيم. اين مزاح و شوخي نيست. وقتي مسوولان يك كشور، جز گردن كج كردن در مقابل اشتباهات قابل پيشگيري يا سوءمديريت ناشي از غرور و لجبازي و سياستزدگي، چاره ديگري بلد نيستند يا اگر بلدند، با مردم در ميان نميگذارند مبادا متهم به انتقاد از دولت شده يا مثلا مثل وزير بهداشت نازكدل، از «سياه نمايي» در اين ايام خوش و پررونق برنجند، چاره ديگري براي مردم نميماند جز اينكه خودشان دست به كار شوند و جاي خالي مديران مدعي را پر كنند. اما خوب بود مسوولاني مثل وزير بهداشت كه دايم زبان به شعر باز ميكنند و خود را سرباز خط مقدم ميبينند، به واقعيت درد مردم هم فكر ميكردند؛ به اينكه به دليل سوءمديريتها حالا «دلتا» به پايتخت هم رسيده، به اينكه يك ماه بعد از قول وزير بهداشت درباره توزيع ميليوني واكسن از «اين هفته» هنوز هزاران سالمند، كنج خانهها نگران اين هستند كه تكليف دومين دوز واكسنشان چه ميشود و فرزند و نوههايشان منتظرند ببينند وعده يك ماه قبل وزير بهداشت شاعر درباره توزيع ميليوني واكسن، كدام «شنبه» محقق ميشود.
ديروز، رييس مجتمع بيمارستاني امام خميني در پاسخ به «اعتماد» درباره آخرين وضعيت بستريها در بزرگترين مركز درماني كشور گفت: «بستريهايمان رو به افزايش است و حالا هم كه با موج پنجم مواجهيم، شيوع غالب، از نوع دلتاست و به نظر ميرسد بستريهاي جديد ما هم از مبتلايان دلتا باشند. البته هنوز آمارها را نديدهام كه بتوانم با قطعيت بگويم آيا كساني كه واكسن زدهاند هم بين مبتلايان هستند يا خير.»
خبر كه از اين بهتر نيست آن هم در حالي كه مردم روي قله گرانيها و بيپوليها ايستادهاند. دهه سوم خرداد، چند روز قبل از برگزاري انتخابات رياستجمهوري سيزدهم، وزير بهداشت پشت تريبون ايستاد و به مردم گفت كه از ذوق توليد وتوزيع انبوه واكسن، تا سپيده بامداد بيدار بوده ولي ديروز، سيستانيها و بلوچستانيهايي كه حالا تصوير لبهاي تشنه و داغمه بستهشان، عكس روز خبرگزاريهاي خارج از كشور شده، اشك ميريختند و ميگفتند اگر واكسن به اين استان رسيده بود، حالا عزيزانشان زنده بودند و هنوز زيرنويس شبكه خبر، بازپخش اين جمله تكراري از قول سخنگوي ستاد ملي مقابله با كروناست كه «مردم نگران دوز دوم واكسن نباشند، مردم منتظر پيامك باشند.»
چند روز قبل، يكي از پزشكان يكي از درمانگاههاي وابسته به وزارت نفت، به يكي از مراجعانش گفت: «كافي است مبتلاي دلتا از كنارتان رد شود؛ مسوولان هر چه گفتهاند فقط براي دلخوش كردن شما بوده. خطر سرايت دلتا قابل باور نيست.»
باز هم مردم مقصرند؟
يك سال قبل ميگفتيم در اين هياهوي امواجي كه به شهر و كشورمان ميرسد، اين مردم مقصرند كه فاصله اجتماعي و پروتكلهاي بهداشتي و استفاده از ماسك را رعايت نميكنند و توصيههاي وزارت بهداشت را كم اهميت ميشمرند. هميشه مردم مقصرند؟ يعني دولت، مسوولان وزارت بهداشت، اعضاي ستاد ملي مقابله كرونا هيچ وقت مقصر نيستند؟ شهر تهران از ابتداي اين هفته، براي چندمين بار در وضعيت قرمز قرار گرفته و بنا به اعلام مسوولان قرارگاه عملياتي مقابله باكرونا، اتحاديه اصناف هم به كسبه اعلام كرده كه مغازههاي عرصه اقلام و خدمات غيرضروري در گروه مشاغل 2و 3 و 4 تعطيل شده تا از ترددهاي منجر به تشديد اوضاع كاسته شود. از ديروز هم طبق دستور ستاد ملي مقابله با كرونا، در شهر تهران و تمام شهرهاي قرمز كشور، ادارات و دواير دولتي و خصوصي با 30 درصد كاركنان خود كار ميكنند و 70 درصد باقي، بايد خانهنشين و دور كار باشند. يا مسوولان كشور از احوال همديگر خبر ندارند، يا اگر خبر دارند در اين روزهاي باقي مانده از كار دولت دوازدهم، مشغول لجبازي و تلافي در مقابل يكديگر هستند. دور كاري يك معني ساده دارد؛ بايد كارهاي اداري و مكتوب، از طريق سيستم عامل و شبكه متصل به اينترنت و برق خانگي انجام و ارسال شود. خبرنگاران روزنامهها هم در زمره گروهي هستند كه از اسفند سال 98 و به محض ابلاغ بخشنامه ستاد ملي مقابله با كرونا درباره الزام دوركاري كاركنان بخش خصوصي و دولتي، مشمول دوركاري شدند.
اين، يك مصداق از سوءمديريت مسوولان است و يك مصداق از تاواني كه شهروندان بابت بيتدبيريهاي مديران ميپردازند.
* روز يكشنبه؛ 13 تير ماه، ساعت 11 و 30 دقيقه قبل از ظهر، برق منزل خبرنگار «اعتماد» قطع شد. احتمالا برنامه خاموشي در منطقه 4 همين بود. روال كار تحريريه روزنامه اين است كه ساعت رسمي كار براي ارسال گزارش و اخبار، بعد از ظهر آغاز شود. ساعت 13 و 30، جريان برق در منطقه 4 برقرار شد و چون بنايمان بر اين بوده كه به گفتههاي مسوولان اعتماد كنيم، خبرنگار دوركار «اعتماد» هم با اين خوشبيني، تداوم جريان برق را متصور بود. ساعت 17 و 45 دقيقه كه اوج كار تحريريه روزنامههاست، مجدد، جريان برق در منطقه 4 قطع شد و به دنبال قطع جريان برق، طبيعي است كه اينترنت و اتصال به شبكه تحريريه هم قطع ميشود در حالي كه صفحه اجتماعي روزنامه، منتظر يك گزارش 2 هزار كلمهاي است. ديروز لطف ديگر مسوولان اين بود كه آنتندهي گوشيهاي تلفن همراه در تمام مناطق پايتخت، دچار اختلال شديد بود و بنابراين، امكان برقراري ارتباط تلفني يا با استفاده از اينترنت گوشي هم غيرممكن بود. به واسطه بينظمي مسوولان، خبرنگار «اعتماد» لپتاپ و سيم شارژر و موس و پدموس به دست، راهي نزديكترين ايستگاه مترو ميشود كه يك پريز برق پيدا كند. در نزديكترين ايستگاه مترو خط 3، قبل از گيت ورودي، يك پريز برق وجود دارد و خبرنگار با نشان دادن كارت خبرنگاري، از رييس ايستگاه اجازه ميگيرد كه از پريز برق استفاده كرده و مشغول نوشتن گزارش شود. ساعت 19، ساعت كار رييس محترم ايستگاه تمام شده و از خبرنگار خداحافظي ميكند. نيم ساعت بعد، وقتي هنوز برق منطقه 4 وصل نيست، خانمي از مسوولان ايستگاه مترو، سراغ خبرنگار ميآيد و ميگويد كه مهلت استفاده از «پريز برق» تمام شده و خبرنگار بايد وسايلش را جمع كند و برود. خبرنگار ميگويد:« ولي برق منزل ما هنوز برقرار نيست.» و خانم مسوول ميگويد: «اين مشكل ما نيست. اگر هم اجازه داديم، به دليل خبرنگار بودن شما بود؛ زودتر كارتان را تمام كنيد و برويد.»
البته اين خانم مسوول حق داشت. تاوان بينظمي دولت را مردم نبايد بدهند ولي ميدهند. تاوان حرفهاي بيپشتوانه مسوولان را مردم نبايد بدهند ولي ميدهند. مسوولان فقط يك بخشنامه ميدهند با عنوان «دوركاري»، ولي اين دوركاري چگونه بايد اتفاق بيفتد وقتي برق وجود ندارد؟ متاسفانه تا امروز، هيچ مسوولي در پايتخت، به خاطر شرايط دو روز گذشته، نه عذرخواهي كرده، نه توضيح داده و البته اين يك حكايت ديرينه است كه مسوولان ما در شأن خود نميبينند كه بابت قصور و اشتباه از مردم طلب بخشش كنند چون اصولا، معتقدند كه «اشتباه» در قاموس آنها نيست بلكه بدخواهان هستند كه آنها را متهم به سوءمديريت ميكنند. حالا مصداقهاي ديگر را مرور كنيم و ببينيم باقي شهروندان ملزم به «دوركاري» روز يكشنبه از سوءمديريت مسوولان چه كشيدند.
«درست همون موقع كه به خاطر پيك پنجم كرونا دستور دوركاري ميدن، جدول قطع برق هم اعلام ميكنن. خب تعطيل رسمي اعلام ميكردين!»
نميشود به شبكههاي اجتماعي مثل توييتر سر بزنيد و مثل اين نوشته را نبينيد. در روزهاي گذشته، گزارش شخصي افراد از اينكه در زمان قطعي برق گرفتار چه كاري بودند نوشته و منتشر ميشود. هزاران گزارش از اينكه در كدام منطقه چند بار و هر بار به چه مدت پرونده برق بسته شده و دستان نويسندگان اين مطالب را در پوست گردو گذاشته.
هر كسي به نوعي درگير تركيب نبود برق، هجوم كرونا و دوركاري در تهران است: «دوباره دوركاري به صورت كامل رو از سر گرفتيم. يكي يكي خبر ميدن كه برق نداريم.»
آن سوي قضيه كساني هستند كه اصلا ترجيح ميدهند جوري با خطر كرونا كنار بيايند و به جاي سروكله زدن با جدول خاموشي و قطع مكرر برق خانه به سر كار بروند: «به دليل قطعي برق و اينترنت، درخواست دادم حضوري برم شركت، شركت هم به دليل پيك پنجم كرونا دوركاري رو اجباري كرده!» در ميان آنچه در شبكههاي اجتماعي ميخوانيد اغلب دغدغهها مربوط به كارمندان بخش خصوصي است، بعضيها معتقدند در اين مدت دوركاري در بخش دولتي در عمل با بيكاري مساوي بوده چون ساختار دولتي امكانات و برنامهريزي بخش خصوصي براي كار از خانه را نداشته. يكي نوشته است: «براي مقابله با كرونا در كشورمان كه محروم است از واكسن، همچنان دوركاري را تشويق ميكنند اما توان تامين برق منازل را ندارن. وقتي دوركاري براي كارمندان دولت هم معني با مرخصي هست بيشتر از اين هم نميشه توقع داشت.»
خارج از نوشتههاي كوتاه شبكههاي مجازي، وقتي با كساني كه بين دوركاري و بيبرقي ماندهاند صحبت ميكني، خستگي و استيصال از وضعيت را ميشود آشكارتر شنيد. هيچ كدام حدس نميزدهاند كه قطعي برقي كه معمولا تابستانها سري بهشان ميزد ناگهان تبديل به وضعيتي شود كه عملا ساعتهاي بسياري از روزشان را تحت تاثير قرار دهد. كساني كه با «اعتماد» صحبت كردهاند ميگويند در دو، سه روز گذشته سه تا چهار بار برق محل سكونتشان قطع شده. از ساعتهايي كه برق ميآيد، براي شارژ كردن وسايل الكترونيكيشان استفاده ميكنند البته به اين اميد كه با قطع برق، اينترنت و آنتن موبايلشان هم دچار اشكال نشود.
«ح»، مهندس كامپيوتر است. روز شنبه را در شركت گذرانده و فقط از همكاراني كه شيفت خانهنشينيشان بوده شنيده كه درگير قطعي برق بودهاند و يكشنبه و دوشنبه را خودش در خانه با قطعيهاي مكرر و طولاني برق دست و پنجه نرم ميكرد. «امروز ساعت 11 برق رفت، هم هوا خيلي گرم است و هم لپتاپ من باتري مشكلداري دارد. سقف زماني كه ميتوانم با شارژ لپتاپ كار كنم يك ساعت است. من البته پاوربانك را شارژ كردهام و دمدست گذاشتهام و در دو ساعتي كه امروز برق نداشتم از همان شارژ باقي مانده سيستم استفاده كردم و از اينترنت گوشي كه به لپتاپ متصلش كردم.» باقي روز بايد تلفني با همكارانش در تماس ميبوده تا فهرست كارهاي روزشان را با هم مرور كنند و پيش بروند. شركت خصوصي آنها اين امكان را برايشان فراهم كرده كه ساعتهاي شناوري براي كار داشته باشند براي همين در روز، بايد حدود هفت، هشت ساعتي كه برق هست را به كار اختصاص دهد. موقع مصاحبه توضيح ميدهد كه اگر امروز باز برقش قطع شود ديگر نميداند بايد چه كار كند و اگر اين گرما و بيبرقي پيش برود ترجيح ميدهد حضوري به محل كارش برود. حوالي ساعت 3 بعدازظهر و درست بعد از پايان صحبت، پيغام ميدهد: «دوباره برق رفت.»
«ميم»، مشاور يك سازمان بينالمللي است. مدتهاست كه كارش از راه دور و بدون مشكل خاص پيش رفته است. در اين چند روز اما همه چيز به هم ريخته. قطعيهاي مكرر برق محل سكونت و صدمهاي كه به برنامه روزانه كارش خورده، ديگر برايش باوركردني نيست. ساعت 4 بعدازظهر كه با هم حرف ميزنيم، ميگويد: «از ساعت 10 و 40 دقيقه تا همين الان، جمعا 30 يا 40 دقيقه برق داشتم.» روز گذشته هم همين بساط بوده: «ديروز صبح يك كار بسيار فوريام انجام نشد كه گفتم بعدازظهر انجام ميدهم. از ساعت 5 و 20 دقيقه عصر تا نزديك 2 نيمه شب باز هم در مجموع يك ساعت برق داشتم و نتوانستم كارم را انجام دهم. امروز وسط ارايهام با همكاري در خارج از ايران، باز قطع شد و چون آنتن گوشي هم ميپرد حتي نميتوانم هاتاسپات كنم كه از اينترنت استفاده كنم، با گوشي، سرعت پايين است، تلفن خانه قطع شده. همه روز استرس داشتم، هنوز هم برق نيست واقعا نميدانم بايد چه كنم.»
نه كارهاي آنلاين را توانسته پيش ببرد نه حتي تماسهاي تلفني درستي برقرار كرده. ميگويد اين دو روز وضعيت چنان دور از انتظار بوده كه هنوز دستورالعملي براي ادامه كار به آنها ندادهاند. اگر وضعيت ادامه پيدا كند چه كار بايد بكنند؟ دوركاران بيبرق، وسط وضعيت قرمز و گرما و بيتدبيري، كلافه و سردرگم ماندهاند.
چرا سياه نمايي آقاي وزير ؟ كدام سياه نمايي ؟
وزير بهداشت ديروز به حجم يك طومار انتقاد كرد كه چرا منتقدان درباره وضعيت «سيستان و بلوچستان» و شرايط كنترل و مديريت كرونا در كشور سياهنمايي كردهاند. كدام سياهنمايي آقاي وزير؟ اينكه ملتي، اين همه سال محروم بودهاند و حالا هم از « دلتا» ميميرند، اين سياهنمايي است؟ اينكه صدها سالمند، دو هفته قبل كنار پيادهروهاي تهران 10 ساعت و 12 ساعت چشم انتظار واكسني بودند كه شما يك ماه قبلتر وعده توزيع ميليوني و انبوهش را داده بوديد ولي هنوز هم نوبت اين همه سالمند براي همان وعدهها نرسيده، اين سياهنمايي است؟ وقتي بيماراني، در راهروهاي بيمارستانهاي زاهدان و روي برانكارد و در انتظار تخت استاندارد به دليل خالي نبودن تخت، بستري شدهاند، اين سياهنمايي است؟ دلتا به پايتخت رسيده در حالي كه بسياري كشورها كه شما ميگفتيد در كنترل بيماري ناتوان بودهاند تازه امروز گرفتار موج چهارم شدهاند. اين هم سياهنمايي است؟ مردم براي واكسني كه به علت غرور و لجبازيهاي مسوولان، سر وقت و به موقع به دست مردم نرسيد، ميليونها تومان هزينه ميكنند و راهي تركيه و ارمنستان ميشوند تا تاوان سوء مديريت مديرانشان را با تحمل خفت و منت از سوي بيگانگان، پس بدهند. اين هم سياهنمايي است؟
خطر تكميل ظرفيت تخت هاي تهران ؛تهديد دوباره
طبق آخرين گزارش وزارت بهداشت، در شبانهروز 13 تا 14 تير، ۱۵۷ بيمار كوويد۱۹ در كشور جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان اين بيماري به ۸۴ هزار و ۹۴۹ نفر رسيد. در همين شبانهروز، ۱۶ هزار و ۲۵ بيمار جديد در كشور شناسايي شد و مجموع بيماران كوويد۱۹ در ايران به سه ميليون و ۲۷۰ هزار و ۸۴۳ نفر افزايش يافت .
گزارشهاي دريافتي نشان ميدهد كه تهران باز هم در شرايط بحران قرار گرفته و طي روزهاي آتي بايد در انتظار شنيدن خبر تكميل ظرفيت تمام تختهاي بيمارستاني پايتخت با مبتلايان كروناي از نوع «دلتا » باشيم . ديروز رييس بيمارستان فوقتخصصي نورافشار تهران از بستري شدن ۷۵۲ بيمار مبتلا به كرونا از ابتداي سال جاري تا پايان خردادماه خبر داد و گفت: «كل مراجعات به اورژانس اين بيمارستان در سهماه اول امسال، ۷ هزار و ۱۸ نفر بود كه از اين تعداد ۶ هزار و ۳۰۰ نفر با علائم بيماري كوويد ۱۹ مراجعه كردهاند.كل بستري در اين بيمارستان از ابتداي سال جاري ۱۶۶۲ نفر بوده كه ۷۵۲ نفر از موارد بستري، مبتلا به كوويد ۱۹بودند. »
سعيد نمكي، ديروز در آيين افتتاح 51 طرح دانشگاه علوم پزشكي تبريز گفت: « امروز روز گلايه نيست و ما قرار را بر اين گذاشتيم كه گلايه نكنيم زيرا جز تشويش افكار مردم و اضطراب بيشتر، چيزي منتقل نميشود.... وقتي ويروس انگليسي آمد، همه ديديد و خوانديد كه كشورهايي مانند انگليس با ديرينهاي بسيار پراقتدار در نظام سلامت و كشورهايي مانند فرانسه و بقيهاي كه ميزان تختشان نسبت به جمعيت حدود هفت برابر ماست، در هفتههاي اول زانو زدند و بيماران زيادي را در پشت در بيمارستانها و زمينهاي چمن و پاركها ديديد، اما با لطف خداوند و به همت غيورمردان و غيور زنان اين سرزمين هرگز چنين صحنهاي را در هيچ جاي جمهوري اسلامي ايران نديديد. همين الان كه عدهاي در سيستان و بلوچستان بلوا ميكنند، حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ تخت خالي در سيستان و بلوچستان داريم و آنلاين ميبينيم و رصد ميكنيم. اين بلواها و سياهنماييها و فتنهانگيزيها را اگر كنار بگذاريم، يك روز گرد و خاكها ميخوابد و باران و لطافت، فضاي واقعيت را نشان خواهد داد كه چه بود و گروهي چه كردند.... چه غمانگيز است فردي كه خود را اهل قلم ميداند، بنويسد در كشوري كه دوچرخه نميسازيم، چگونه ميخواهند واكسن توليد كنند، اين فرد يك ذره غيرت ملي ندارد در حالي كه آنتيبادي واكسنهاي پاستور و رازي در بدنش هست، توانمنديهاي داخلي را تكذيب ميكند..... اگر روزي احساس كنم زحمات همكارانم در حوزه بهداشت و درمان به عنوان مدافعان سلامت زير پا گذاشته ميشود و خون شهداي سلامت مورد بي احترامي قرار ميگيرد حتما پاسخ خواهم داد، من آمدهام تا روي مين بروم و از عملكرد خود نه، بلكه از عملكرد همكارانم تمام و كمال دفاع خواهم كرد..... ما پيك چهارم را افتخار آميزتر از همه جا طي كرديم. دو ماه قبل به ما گزارشهايي رسيد كه موارد سوش هندي در نقاطي از كشور پيدا شده است. در كوشكنار و عماني هرمزگان. در استان بوشهر، در استان آذربايجان غربي در شوط در كارخانهاي كه هنديها كار ميكردند. در استان يزد در يك كارخانه فولاد كه آنجا هم هنديها كار ميكردند. در قم كه ۹ نفر از بوشهر آمده بودند و در هتلي بودند. از دو ماه قبل داريم با موشك نقطهزن، شب و روز اين نقاط را ميزنيم و همه هم و غممان را صرف كرديم كه آتش اين گرفتاري دامن جاهاي ديگر اين مملكت را نگيرد. ... »