ضرورت تغيير نگرش
بابك زماني
انتخابات نظام پزشكي دو روز ديگر در حالي برگزار ميشود كه همين فضاي محدود شده انتخابات هم قادر نبوده است در رويكردهاي اساسي جامعه پزشكي و سازمانهاي او و نحوه تعامل اجتماعي اين سازمانها كوچكترين تغييري ايجاد كند. اولين رويكرد اين است كه گويا با انتخاب افرادي براي هياتمديره سازمان يا براي هر نهاد ديگري قرار است همه چيز در غياب ما به سامان مناسب برسد و پس از اين ديگر هيچ نيازي به مداخله مسوولانه و احيانا پرهزينه ما نخواهد بود و از اينرو اولا خصوصيات مثبت افراد بسيار مهم است، ثانيا در صورت عدم وجود افراد مناسب امكان بهبودي وجود ندارد و ميتوان قيد شركت در انتخابات را هم زد. واقعيت اين است كه توان افراد براي ايجاد تغييرات مثبت، محدود و وابسته به شرايط است اما تخريب و تغييرات منفي هيچ حدي ندارند و در هر شرايطي امكانپذير است. روند دورههاي اخير كه يكسره به سمت بدتر شدن بوده، تاييدي است بر اين مدعا، به خصوص كه اين بدترشدن نه به چشم آمده و نه طبعا تلاشي براي مقابله با آن صورت گرفته است. توهم بهبودي و انتظار بهروزي در شرايطي كه امكان آن با نحوه كار و فعاليت سازمان موجود نبود، مانع برنامهريزي عملي براي جلوگيري از تخريب بيشتر بوده است. اگر راه و چارهاي براي جلوگيري از بدتر شدن انديشيده شود و با موفقيت به عمل درآيد ميتوان در آينده در مورد راههاي بهبودي هم انديشيد وگرنه خير! بنابراين براي اجتناب از روند محتوم بدتر شدن است كه بايد در اين انتخابات شركت كرد و افرادي را بر ديگري ترجيح داد؛ ولو دايره نفوذ اين افراد هم محدود باشد.
با اينقدر و اين ذره انتظار است كه راه براي فعاليتهاي مستمر صنفي ديگر باز ميماند. رويكرد ديگر كه شايد اهميت بيشتري داشته باشد، آن است كه جامعه پزشكي و سازمانهاي آن كه مانند ساير سازمانهاي جامعه مدني كشور ما دچار فقر سياست هستند، فقط از نگاه و از زاويه ديد مسوولان بالادست به وقايع مينگرند، آنها را نقد ميكنند، به آنها توصيه ميكنند، هشدار ميدهند و حداكثر با بيانيههايي تند و شديداللحن آنها را به باد اعتراض ميگيرند. به جامعهاي كه سازمان صنفي آن محسوب ميشوند، راهكار ارايه نميدهند و جامعه را از نتايج برخي سياستها در عمل آگاه نميكنند. مثلا اطلاع نميدهند كه چه بخشهايي همين امروز به تعطيلي كشيده شده و در آينده چه بخشهايي مستقل از خواست افراد تعطيل خواهد شد. به جامعه پزشكي رهنمود داده نميشود كه تا كجا تاب بياورند و چگونه و با چه وسيلهاي صداي خوردن كفگير به ته تشت را به گوش جامعه برسانند. در اين نوع رويكرد، جهان عرصه يكهتازي مسوولان و ارادههاي آنهاست. فقط بايد موفق شويد ايشان را قانع كنيد و راه را نشانشان بدهيد. سازمان نظام پزشكي اگر بخواهد محلي از اعراب داشته باشد بايد بتواند به عنوان يك نيروي مستقل با كنش و واكنش خود در عمل بر تصميمات بالادستي موثر افتد و براي اين كار چارهاي نخواهد داشت جز آنكه بر نيروي جامعه پزشكي متكي باشد و براي اين كار بايد بتواند صداي جامعه پزشكي شود. يعني ابتدا جامعه پزشكي را مخاطب قرار داده و براي رفتارهاي اين جامعه در برابر مسائل مختلف اجتماعي كه مربوط به سلامت ميشوند، رهنمود بدهد. با شاخكهاي خود احساسات جامعه پزشكي، مصالح و منافع او در تحقق بهترين كيفيات سلامت را درك كند، بسياري از واكنشهايي را كه هماكنون هم وجود دارند منعكس كند و از جامعه پزشكي بخواهد چگونه بهطور جمعي واكنش نشان دهد. كافي است چنين نيرويي در عرصه اجتماعي حضور خود را نشان دهد تا معلوم شود تا چه حد ميتواند موثر واقع شود. آيا منتخبان جديد اهميت اين رويكرد جديد و اين به اصطلاح پارادايم شيفت را درك خواهند كرد؟ يا عاملين سختگيريهاي جديد در تاييد صلاحيتها به هدف خود يعني اجتناب از چنين رويكردهايي دست خواهند يافت؟