دفاعي نو از فضيلتي كهن
سيدحسن اسلامي اردكاني
در برابر انديشه «مصرف ميكنم پس هستم» كه در پس زندگي مصرفگرايانه ما قرار دارد و هر روز ما را به سمتي ميكشد و به رنگي در ميآورد، همواره كساني بودهاند كه كمخواهي، اعتدال و ميانهروي را بهترين گزينه براي خوب زيستن معرفي كردهاند. حتي واژه «اقتصاد» در سنت ديني ما به معناي ميانهروي در ابعاد زندگي
بوده است.
جنبش مدرن كمينهگرايي يا مينماليزم تلاشي است براي احياي ارزشهاي كهن اخلاقي در عرصه مصرف. سوِند برينكمن، استاد روانشناسي و مطالعات ميانرشتهاي دانماركي، در كتاب فضيلت كناره گرفتن: هنر خويشتنداري در عصر افراط (2019)، ميكوشد تا چشمانداز تازهاي به اين مساله بگشايد و نشان بدهد كه همچنان نيازمند فضيلت باستاني اعتدال هستيم و امروزه بيش از هميشه به آن نيازمنديم.
در زمانهاي كه آزمندي ترويج و فزونخواهي تشويق ميشود، چرا بايد «امل» باشيم و از ميزان مصرف خود بكاهيم؟ در حالي كه همه جوش مصرف بيشتر را ميزنند، چرا من و شما بايد از مسابقه كنار برويم؟ برينكمن پنج دليل متمايز و مكمل پيش ميكشد تا ما را قانع كند لازم نيست كه در اين مسابقه كه همه درنهايت بازنده آن هستند شركت كنيم.
اولين دليل براي ميانهروي جنبه اجتماعي و سياسي دارد. منابع كره زمين محدود است و نميتواند پاسخگوي زيادهخواهي ما باشد. پس بهتر است قناعت پيشه كنيم. اين دليل خوبي است اما ممكن است كسي بگويد: چرا ديگران كوتاه نميآيند و ما بايد از خودمان
مايه بگذاريم؟
دومين دليل، برخلاف دليل اول، بسيار وجودي، شخصي و به اصطلاح اگزيستانسياليستي است. زندگي خوب نيازمند چند عنصر است از جمله «يكدلگي»؛ براي آنكه خوب زندگي كنيم، بهتر است چند چيز معين و مشخص را با همه وجود بخواهيم و از خير چيزهايي كه ذهن و ضميرمان را پريشان و وجودمان را پراكنده ميكند بگذريم.
سومين دليل رويكردي اخلاقي دارد و بر اين نكته تاكيد ميكند كه اگر بخواهيم كمي به نيازهاي ديگران توجه كنيم لازم است تا در زندگي خويش اعتدال داشته باشيم و اجازه بدهيم كه منابع محدود روي زمين
به همه برسد.
چهارمين استدلال جنبه روانشناختي دارد. ما در پي هر چه باشيم به سرعت به آن عادت ميكنيم، يعني در چرخه لذت گير ميكنيم. پس بهتر است مهارت و فضيلت قناعت را در خود پرورش دهيم و از داشتههاي خودمان لذت ببريم.
پنجمين استدلال از منظر زيباشناختي به ميانهروي و اعتدال نگاه ميكند. زيبايي در سادگي است و هر چه زندگي ما سادهتر باشد ميتواند طرح هنري زيباتري به شمار رود. از اين چشمانداز اعتدال ارزش زيباشناسانه دارد.
بدينترتيب، اعتدال در زندگي زمينهساز جامعه خوب ميشود، وجود ما را عمق ميبخشد، اهميت اخلاقي دارد، روان ما را آسوده ميسازد و به زندگي ما زيبايي ميبخشد.
ايده اصلي اين كتاب، يك ايده رواقي است كه از آزمون زمان سرفراز بيرون آمده است و نويسنده با يافتههاي اقتصادي، فلسفي و روانشناختي تازه آن را تقويت كرده است. فضيلت ميانهروي كه ميانه دو سر افراط و تفريط قرار دارد، همچنان اعتباري جهاني دارد و لازمه ثبات شخصيت و خوداستمراري رواني است. با لنگر ميانهروي است كه در اين درياي پرآشوب مصرفگرايي ميتوانيم همچنان خود را حفظ كنيم و هر لحظه به رنگي در نياييم.
ما بايد خودمان زندگي خويش را شكل دهيم. اما چگونه؟ دو راه دارد: يكي آنكه اراده خود را تربيت كنيم تا همواره با امواج مصرفگرايي پيش نرويم؛ دوم آنكه براي خود مناسكي تعريف كنيم و به آنها پايبند باشيم و نخواهيم هر كالاي تازه را مصرف كنيم. كمي محافظهكاري بد نيست.
از اين نويسنده تاكنون سه كتاب به فارسي ترجمه شده است كه فضيلت كناره گرفتن: هنر خويشتنداري در عصر افراط (ترجمه محمد ملاعباسي، تهران، ترجمان، 1399، 112ص) از آنها مختصرتر و خوشخوانتر است. ترجمه آن نيز در مجموع پذيرفتني و خواندني است.