اندكي شادي بايد
غلامرضا امامي
به شادي گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم
من در ايران زاده شدهام. ايراني هستم و ايراني ميمانم. در اين خاك پاك ريشه دارم . بر زبر اين زمين سبز و زير اين آسمان آبي.
اما نزديك به نيم قرن است كه در رم ايتاليا زندگي ميكنم. شرقيترين كشور غربي. ميان مردمي مهربان و شاد با طبيعتي زيبا و تاريخي كهن. بچههايم «اميد» و «نويد» در ايتاليا زاده شدهاند.
من فوتباليست نيستم، اما فوتبال را دوست دارم و ايتالياييها را هم دوست دارم.
پريشب اميد و نويد و من و بسياري ديگر از ايرانيان در سراسر دنيا شاد شدند. به شادي و پايكوبي پرداختند.
انگليس خود را تافتهاي جدابافته ميداند. انگليسيها از اتحاديه اروپا خارج شدهاند. هنوز معيارشان «يارد» است نه «متر». هنوز در رانندگي در جهتي ديگر و به خلاف جهان ميرانند.
من نژادپرست نيستم. در ميان انگليسيها هم بسيار انسانهاي شريف ديدهام و دوستان فراواني داشتهام.
از ياد نبريم كه «صادق خان» شهردار لندن يك مسلمان شيعه با تباري از پدري پاكستاني است كه از پاكستان به انگليس آمد. كارش هم رانندگي اتوبوس بود.
زماني ملكه ويكتوريا گفت: آفتاب در سرزمينهاي انگلستان هرگز غروب نميكند.
زماني تاجران انگليسي، بردگان سياهپوست را از آفريقا دست و پا بسته به زنجير بر كشتي سوار ميكردند و در ميانه راه به دريا ميافكندند تا از كمپانيهاي بيمه غرامت بگيرند.
با همه اينها ديگر آفتاب در هواي ابري لندن انگلستان نميتابد. در زمين خودشان باختند. ديگر حملات و خشونت نژادپرستانه اوباش هواخواه تيم انگليس به رنگينپوستان و مهمانان ايتاليايي ورزشگاه نقشي ندارد. حنايشان
رنگي ندارد.
در اين روزهاي صعب و سختي كه بر ميهن ما و مردم ميگذرد، با همه دردها... پيروزي ايتاليا بسياري از همميهنان ما را در ايران و جهان شادان ساخت.
مبارك باد اين شادي و پيروزي.