امريكا و گفتوگوهاي استراتژيك با روسيه
به ويژه آنكه حوزه اختلافات و تنشها ميان روسيه و امريكا به حدي گسترده است كه دستيابي به توافق در تمام اين موارد نياز به سالها مذاكره دارد. با اين وجود واشنگتن و مسكو اين درك را درخصوص مسائل جهاني دارند كه بسياري از مسائل مرتبط با امنيت بينالمللي نظير مساله جلوگيري از اشاعه تسليحات كشتار جمعي يا تسليحات نامتعارف نياز به همكاري قدرتهاي بزرگ دارد. اين مساله موجب ميشود كورسوي اميدي براي همكاريهاي دو كشور وجود داشته باشد اما مسائلي مانند گستردگي اختلافات و سطح تنشها باعث ميگردد تا در كوتاهمدت يا ميانمدت انتظاري جدي براي حل و فصل مسائل اساسي ميان دو طرف مطرح نباشد. بهطور خاص اگر بخواهيم نگاهي به موضوع اختلافات دو كشور در موضوع كنترل تسليحات داشته باشيم، خواهيم ديد كه دولت بايدن جز درخصوص توافق «استارت نو» تمايلي براي بازگشت به توافقهايي كه ترامپ در سالهاي گذشته از آن خارج شده بود -نظير پيمان INF يا پيمان آسمانهاي باز- نداشته و ندارد. به آن معنا كه رويه حاكم بر سياست خارجي ايالات متحده در سطح كلان نشان ميدهد امريكاييها به اين پيمانها دستكم به صورت دوجانبه با روسيه باز نخواهند گشت. اگر هم قرار باشد پيمانهايي مشابه در دنيا وجود داشته باشد، آنها درگير شدن كشورهاي بيشتر در اين پيمانها به ويژه چين را ضروري ميدانند. بنابراين بايد تاكيد كرد واشنگتن تمايلي براي بازگشت به سازوكارهاي سنتي ندارد و خواهان شكلگيري پيمانهايي جديد با عضويت كشورهاي بيشتر است. واشنگتن بر اين باور است برخي پيمانها نظير INF در حالي براي ايالات متحده در برخي حوزهها محدوديتهايي ايجاد كرده بود كه نه تنها كشورهايي نظير چين به سرعت در حال پيشرفت و توسعه در آن حوزهها بودند بلكه روسيه نيز با نقض تعهداتش به شكل مخفيانه چنين كاري را انجام ميدهد. از اين نگاه چنين برميآيد كه شاهد نوعي بازگشت به گذشته در اين زمينه نخواهيم بود. ايالات متحده در دوره ترامپ بيشتر رويكردي ضد چيني داشت اما در دوره اخير واشنگتن ضديت با روسيه و چين را به صورت توأمان پيگيري ميكند. كاخ سفيد تلاش دارد تا از طريق تقويت ائتلافهاي سنتي به ويژه با كشورهاي اروپايي به اعمال فشار عليه روسيه و چين بپردازد و از راههاي مختلف اين افزايش فشار را دنبال كند. از راههايي نظير برجسته كردن مسائل داخلي در اين كشورها مانند حقوق بشر و دموكراسي و ايفاي نقش فعالتر در حوزههاي نفوذ روسيه و چين گرفته تا ائتلافسازيهاي منطقهاي عليه پكن و مسكو در دستور كار امريكاييها قرار دارد. در نتيجه روشن است كه ايالات متحده با اين تصور كه امكان دارد چينيها در آينده از امريكا در برخي حوزهها پيشي بگيرند و اگر قرار باشد ايالات متحده همچنان ابرقدرت باقي بماند ضرورت دارد كه روسيه و چين به صورت توأمان مهار شوند. براساس اين نگاه، مهار يكي و رها كردن ديگري اشتباه است و فايدهاي براي امريكا ندارد. آنها در برنامههاي كلانشان روسيه و چين را در يك قالب ميبينند و تلاش دارند سياستهايي براي كنترل پكن و مسكو، ايجاد بازدارندگي در برابر اين كشورها و مهار هر دوي آنها وضع و اعمال كنند. در مجموع بايد تاكيد داشت با توجه به نوع نگاه ايالات متحده به چين، به نظر نميرسد كه ايالات متحده بخواهد پيمانهاي دوجانبه پيشين خود با روسيه را به همان شكل پيشين احيا كند.