ادامه از صفحه اول
مجلس و دولت انقلابي؟
شايد پركارتر از احمدينژاد هيچ مديري را در حافظه خود نتوانيم پيدا كنيم، ولي چون شرايط مذكور در فوق را نداشت، پركاري مترادف با زيان رساندن بيشتر هم ميشود. پركاري نقطه قوت نيست، متعادل بودن در كار بهتر است، و البته مشروط بر عقلاني بودن برنامهها و نظارتپذيري. به علاوه پركاري به معناي وابسته كردن امور اداره كشور به شخص پركار نيز هست. اداره كشور بايد در چارچوب مقررات و تقسيم كار صورت گيرد و نه براساس فردمحوري. طبعا مقامات بالا نبايد در محدوده 40 ساعت كار كنند ولي 120 ساعت كار در هفته نيز عاقلانه نيست. مدير را خسته ميكند و ذهن را از كار كردن بازميدارد. آينده نه چندان دور نشان خواهد داد كه آيا منظور اصولگرايان از انقلابي بودن همينها است يا چيزي خلاف آن است. فعلا كه نميدانيم.
صبر مردم!
به كجا با اين سرعت وحشتناك در حركتيم؟ بايد قسم ياد كنيم كه ما مردمي خوب و هوشيار و صبور داريم .
صبورند چون نجيبند و آگاه و نميخواهند بيصبريشان به كشور آسيب بزند. مردم بهتر از مسوولان و مسوولانهتر از تصميمگيران متوجه طمع دشمنان هستند، صبر عظيم و تاريخي و غرورآميز مردم ناشي از ضعف و تيرهبختي نيست، با همه جفاها و نامهربانيها و سختيها و سيليها كه ديده و خوردهاند همچنان در انتظار فهم مسوولان هستند تا درك متقابلي به وجود آيد و احترام به خواست و اراده و نيازهاي ملت بدون هزينههاي سنگين حاصل آيد. ما كشور متمدني هستيم و حتي روستانشينانمان اگر به بيآبي اعتراض ميكنند نميخواهند شيشه يك بانك هم شكسته شود . از جمله بانوي عرب زبان و دردمندمان كه مظاهرات ما سلميه ...تاريخي و صدها هزار بار تكرار شد تا مسوولان بشنوند و قدر اين ملت را بدانند. وضعيت كرونا تنها يك نمونه از نابسامانيهاست، نمونه دردناكي كه ديگر آزاد و رها كشتار ميكند و گويي خيال رفتن ندارد.در اين زمينه وقتي آمار رسمي ابتلاهاي روزانه به 31 هزار نفر ميرسد و مرگ وميرها از 300 نفر عبور ميكنند (كه خود متوليان گفتهاند معمولا آمار واقعي دو تا سه برابر است) احتمالا وقت سلب اميد از مسوولان فرا رسيده است و مردم خود بايد با وسواس و سختگيري به داد خويش برسند و حداقل كرونا را با اراده خود دور كنند.