باز هم نظام پزشكي
بابك زماني
چند روز پيش نتايج انتخابات نظام پزشكي اعلام شد. البته بايد به انتخابشدگان تبريك گفت و براي آنها آرزوي موفقيت كرد؛ اما با اين ترتيب و با اين تركيب به موفقيت سازمان در آينده نبايد خيلي دل بست و نبايد خيلي اميدوار بود. نه به اين خاطر كه برگزيدگان خصوصيات مثبت كمي دارند، برعكس، من اكثر اين برگزيدگان تهران را سالهاست از نزديك ميشناسم، اكثرا از پزشكان برجسته و شناخته شده كشور هستند؛ اما موضوع اين است كه برنامه و سيستم مثل هر جاي ديگري نقشي بسيار مهمتر از فرد ايفا ميكند. يك سيستم درست ميتواند فردي متوسط را ارتقا دهد و يك سيستم منحط ميتواند تواناييهاي برجستهترين افراد را زايل كند يا حتي باعث رشد رذيلانهترين خصايص در آنها شود.
يك نگاه اجمالي به انتخابشدگان تهران كافي است كه دريابيد هيچكدام از آنها هيچ برنامه مشتركي را پيشتر با ساير برگزيدگان منتشر نكردهاند. هيچكدام از برگزيدگان هيچ برنامه انفرادي هم نداشتهاند. احتمالا هيچكدام از برگزيدگان هيچگونه آشنايي قبلي با يكديگر نداشتهاند و نهتنها اين، بلكه به نظر ميرسد تفكرات و عقايد ايشان نيز با هم متفاوت يا حداقل نامشخص و مبهم است. البته بايد گفت فقدان برنامه را نبايد تنها خطاي منتخبين دانست. اساسا ملزومات تنظيم برنامه در كشور ما وجود نداشته است. انجمنهاي علمي و صنفي مرتبط با كار سلامت هيچ برنامهريزي خاصي براي نظام پزشكي نداشتند، احزاب كمرنگ موجود هم هيچ بيانيهاي حاوي اهداف و درخواستهايشان انتشار ندادهاند. برگزيدگان، نمايندگان جريانات خاصي با اهداف و برنامههاي خاص نيستند. كار به جايي رسيده كه مستقل بودن از احزاب و گروهها نوعي افتخار به حساب ميآيد! سازمان نظام پزشكي به عنوان سازمان صنفي پزشكان وظايفي برعهده دارد كه بهقدر كفايت پيچيده و حساس هستند وقتي كه درنظر بگيريم اين سازمان سه وجهي است و همزمان ارتباط و اختيارات دولتي هم دارد و در عين حال قرار است منافع مردم در كار سلامت را هم نمايندگي كند متوجه پيچيدگيهاي باز هم افزونتري ميشويم؛ بنابراين براي اصلاح امور ابتدا نياز به تصويري روشن از سيستم سلامت كشور داريم تا به كمك آن بتوانيم راهكارهايي مناسب براي مقابله با مشكلات پزشكان و سلامت پيدا كنيم. بيترديد اينيك فعاليت تئوريك جمعي است كه از توان يك نفر خارج است و بايد مدتي هم روي آن كار شده و به محك تجربه هم سپرده شده باشد. به علاوه اين تصورات مطلق نيستند و گروههاي مختلف پزشكان و مردم از زواياي مختلف ممكن است نظرات متفاوتي در مورد آنها داشته باشند كه سازمان نظام پزشكي محل تضارب اين آراي متفاوت خواهد بود. وقتي كه سنتي براي شكلگيري اين نظرات در احزاب و انجمنها وجود نداشته، وقتي ردصلاحيت گسترده حداقل امكان هماهنگي را زايل كرده و ميكند، وقتيكه سالهاست سازمان نظام پزشكي از تصميمگيريهاي مهم سلامت در عمل بركنار مانده وظيفه برگزيدگان جديد پيش از هر تصميمي، تاسيس ساخت و كارهاي مناسب براي تصميمسازي است. همه اينها بدون حضور جامعه پزشكي و بدون تكيه بر اين تنها منشا قدرت سازمان به جايي نخواهد رسيد.