ايراد شفاهي و نقد كتبي
سيد حسن اسلامي اردكاني
- «سلام آقاي دكتر، ببخشيد فلان مقاله را كه در آن شماره منتشر كرديد، ديدم، به نظرم خيلي ضعيف است. تعجب كردم كه چرا چاپش كرديد!»
+«ممنونم آقاي دكتر، خوشحال ميشوم كه شما ملاحظات انتقادي خودتان را بر اين مقاله بنويسيد، ما هم منتشر خواهيم كرد. سريع هم منتشر ميكنيم.»
- «لطف داريد. واقعش اين است كه من نميرسم و فرصت ندارم و وقت زيادي از من ميگيرد.»
تمام.
اين گفتوگوي نسبتا مكرري است كه در مقام سردبير مجله با همكاران خودم دارم. تقريبا كمتر شمارهاي منتشر ميشود كه در پي آن همكاري و پژوهشگري تماس نگيرد و به ضعف و كاستي يك يا دو مقاله اشاره نكند. من هم توضيح ميدهم كه هر مقالهاي را پس از آنكه دستكم دو داور بررسي و تاييد ميكنند، منتشر ميكنيم. با اين حال هميشه احتمال دارد كه مقالات ضعيفي هم منتشر شود. مساله اين است كه اولا مكانيزمي وجود ندارد كه با پيمودن آن مطمئن شويم كه مقالات منتشر شده ديگر بيايراد خواهد بود؛ ثانيا و مهمتر آنكه اصولا تا مقالهاي منتشر نشود ضعف و كاستي آن آشكار نميشود و بخشي از وظايف ما در مقام كنشگران علم بررسي و اظهارنظر درباره اين مقالات منتشر شده است.
در واقع، كاركرد اصلي داوران مجلات علمي-پژوهشي آن است كه حضور كمترين معيارهاي علمي را در نگارش اين مقالات تاييد كنند. به اين معنا كه اين جُستارها محتواي منسجمي دارند، ساختار درستي برايشان انتخاب شده است، ارجاعات آنها نسبتا درست و دقيق و دور از ارجاعسازيهاي ناروا است و خلاصه آنكه در آنها الفباي گفتوگوي علمي در نظر گرفته شده است. و اينك اين مقالات آماده هستند تا وارد چرخه بحث و نظردهي علمي شوند.
مقالاتي كه منتشر ميشوند به هيچوجه معنايشان آن نيست كه بهترين مقالات هستند و از اعتبار علمي بالايي لزوما برخوردارند، بلكه صرفا نشان ميدهند كه واجد شرايط شركت در مسابقه علمي و گفتوگوي عالمانه هستند. حال اين گوي علم و اين ميدان علمورزي.
با اين حال، سلطه فرهنگ شفاهي در جامعه ما به گونهاي است كه افراد ترجيح ميدهند اشكالات و گاه كليگويي خود را به شكل شفاهي و تلفني منتقل كنند. اما مسووليت اقدامي جهت رفع اين نقص به عهده نگيرند.
اين فرهنگ در سطح عاميانه آن به شكل بدگويي و غيبت گسترش پيدا ميكند و در شكل عالمانهتر با بحثهاي شفاهي و گعدههاي دوستانه پيش ميرود. با اين همه، غالبا به توليد علم و گسترش فرهنگ نقادي و سخنسنجي نميانجامد.
در واقع، هدف داوري يا همتاداوري، تضمين درستي و «صحت» نتايج يا مدعيات يك مقاله نيست. بلكه نشان ميدهد كه در اين مقاله حداقل استانداردها و معيارهاي نگارشي رعايت شده است، اما درستي مدعيات در گرو نقد و پاسخ نقد و چرخش گفتوگويي است. و اين چيزي است كه در فرهنگ علمي ما كمتر وجود دارد و غالبا ترجيح ميدهيم اين نقدها را يا صرفا به زبان آوريم يا ديگران بنويسند. به هر حال وقتي كه سخني گفتيم، ديوار حاشا بلند است، اما نوشته ما را محدود و در نتيجه «مسوول» ميسازد.