• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4990 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۱ مرداد

آپارتمان جامعه

محمد خيرآبادي

در سرزميني ناشناخته، سياست مدير يك آپارتمان چند طبقه با تعداد واحدهاي زياد است. او صاحب يكي از واحدهاي آپارتماني است كه ساكنان آن، اموري مشخص را به او واگذار كرده‌اند تا كارها روي نظم و انضباط و به بهترين شكل ممكن انجام شود. سياست با فرهنگ، اقتصاد، صنعت، كشاورزي، محيط زيست، منابع انرژي و بسياري از اهالي اين ساختمان همسايه است و فقط يك امتياز نسبت به ديگران دارد و آن هم اينكه چون مهندس است، مدتي مديريت امور را به او محول كرده‌اند تا از توانايي‌اش در محاسبات و برنامه‌ريزي و تخصصش در خصوص مسائل فني ساختمان استفاده كنند. سياست چون مدير ساختمان است، خود را مجاز مي‌داند كه در همه امور بدون نظرخواهي از ديگران تصميم بگيرد و عمل كند. او حتي پا را فراتر گذاشته و از روي كليد همه واحدها يكي براي خودش ساخته و وقت و بي‌وقت، با اجازه و بي‌اجازه، وارد خانه همسايه‌ها مي‌شود و درباره موضوعات داخلي هر واحد تصميم‌گيري مي‌كند. سياست مهندس است و اين خصوصيت مهندسي است. مهندس هميشه مي‌خواهد امورات تحت كنترلش باشد و آنها را از نقطه الف به نقطه ب هدايت كند. سياست درباره همسايه‌اش فرهنگ، چيزهاي زيادي مي‌داند، به خصوص كه وقتي صداي اهالي فرهنگ بالا مي‌رود، از ديوارهاي نازك و بي‌كيفيت ساختمان عبور مي‌كند و به راحتي به گوش سياست مي‌رسد. در نتيجه سياست به وفور در صحبت‌هايش از كلماتي مثل فرهنگ‌سازي، فرهنگيان، كار فرهنگي، فرهنگ و تمدن، فرهنگ و هنر و ... استفاده مي‌كند. رابطه سياست با همسايه ديگرش اقتصاد هم، همين‌طور است. سياست كاملا خود را به اقتصاد وارد و آگاه نشان مي‌دهد و عباراتي مثل رشد اقتصادي، اولويت مسائل اقتصادي، اقتصاد مولد، اقتصاد پويا و... از دهانش نمي‌افتد. او بسيار دلسوز است اما يك چيز را نمي‌داند و همان يك چيز دردسرساز است. او مي‌خواهد كار فرهنگ و اقتصاد را با امر و نهي سامان دهد. مدام براي‌شان بخشنامه و قانون مي‌گذارد. مي‌خواهد فرهنگ و اقتصاد را مهندسي كند و هر روز مي‌بيند كه اوضاع بدتر مي‌شود. يك روز اطلاعيه‌اي جديد در تابلو اعلانات نصب مي‌كند و طبق آن از اهالي واحد فرهنگ مي‌خواهد كه سازهاي موسيقي را به هيچ‌وجه به ساير اهالي ساختمان نشان ندهند. چرا؟ چون او دلايلي براي خود دارد و دلش به حال آينده اين ساختمان مي‌سوزد. نتيجه چه مي‌شود؟ بعد از مدتي از تمام واحدهاي ساختمان صداي انواع موسيقي‌هاي گوشخراش، كم محتوا و نازل به گوش مي‌رسد. يك روز ديگر مي‌گويد اهالي فرهنگ نبايد فلان فيلم را بسازند. نتيجه‌اش اينكه در گذشته گاهي در روزهاي تابستان در پاركينگ جمع مي‌شدند و به كمك ويديو پروژكتور روي پرده، فيلم تماشا مي‌كردند و الان سال‌هاست براي تماشاي فيلم دور هم جمع نشده‌اند. يك روز ديگر قانوني براي اهالي اقتصاد تنظيم مي‌كند با عنوان «قانون تثبيت قيمت‌ها» و اعلام مي‌كند كه همه قيمت‌ها از امروز تا اطلاع ثانوي بايد ثابت بمانند. نتيجه اينكه چيزي نمانده برسند به جايي كه اهالي اقتصاد چيزي براي عرضه نداشته باشند. اخيرا هم تصميم گرفته محتواي وارد شده به گوشي موبايل همه اهالي ساختمان را چك كند و همه منتظرند ببينند نتيجه اين اقدام به چه صورت و طي چه زماني مشخص خواهد شد؟ از آنجا كه به نظر مي‌رسد عقلاي ساكن خانه سياست به فرياد ديوانگان ساكن خانه فرهنگ و اقتصاد و محيط‌زيست و... توجهي ندارند، بايد منتظر ماند و ديد چگونه با روش دستوري و بخشنامه‌اي، اين كشتي توفان زده را به ساحل امن و آرامش مي‌رسانند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون