غرب اولويت ايران نيست
جواد منصوري
سياست خارجي كه به معناي واقعي تامينكننده منافع ملي بالطبع موجد اعتبار و اقتدار براي جمهوري اسلامي باشد بايد بر اين اساس باشد كه بتواند با تمامي كشورهاي دنيا، رفتاري متناسب، متعادل و متوازن داشته باشد. به عبارت ديگر، در اين سياست خارجي روابط برمبناي احترام متقابل و درك طرف مقابل، ميتواند رفتار شايستهاي را تنظيم كند. شاخص روابط خارجي ما بدينترتيب معين ميشود كه دولتها با ما چگونه رفتاري دارند تا ما رفتار خودمان را با آنها تنظيم كنيم. ما ميخواهيم با تمام دنيا رابطه داشته باشيم، با تمام دنيا تعامل داشته باشيم، ميخواهيم حتي با تمام دنيا دوست باشيم؛ اما به يك شرط: به اين شرط كه آنها هم همين خواست را براي ما داشته باشند.
حضرت امام(ره) سال 1362 عين اين عبارت را فرمودند كه در صحيفه نور هم هست كه ما ميخواهيم با تمام دنيا حتي امريكا رابطه داشته باشم، البته اسراييل كه داخل آدم نيست، اين هم تعبير خود ايشان است. گفتند حتي امريكا، اگر كه آدم بشود. لذا شعار نه شرقي نه غربي كه در پي انقلاب آمد معنايش اين است: نه سلطه شرق و نه سلطه غرب، نه وابسته به شرق و نه وابسته به غرب. بنابراين ما با تمام دنيا در چارچوب منافع ملي، حيثيت و هويت و اقتدار ملي خودمان رابطه را تنظيم ميكنيم، بقيه كشورهاي دنيا هم با ما همينگونه رفتار ميكنند. علت اينكه ما با بعضي كشورها به بنبست و حالت تخاصم ميرسيم، دقيقا نقطه آغازش از سوي طرف مقابل است. اگر بخواهم به سالهاي 1357 و 1358 برگردم، به صراحت به شما ميگويم كه ما قصد درگير شدن يا تنشآفريني يا قطع رابطه و امثال اينها را با هيچ كشوري در دنيا نداشتيم، جز يك مورد، آن هم مصوبه شوراي انقلاب درخصوص قطع رابطه با رژيم نژادپرست آپارتايد آفريقاي جنوبي بود. دولتهاي ديگر بودند كه با رفتار خودشان با ما، روابط ما را با خودشان به شكل كنوني در آوردند. ما با دولتهاي اروپايي بارها و بارها بحث احترام متقابل و منافع مشترك برمبناي رفتار قانوني داشتيم، اما آنها حاضر به عمل كردن به تعهداتشان نشدهاند. ما در بيانيه الجزاير نهايت انعطاف را در مقابل امريكاييها نشان داديم، امريكاييها در بيانيه الجزاير امضا كردند كه متعهد ميشويم چهار اصل را در رابطه با ايران مراعات كنيم: 1- در امور داخلي ايران دخالت نكنيم و دو و سه و چهار، از همان روز اول همان اولي را اجرا نكردند و هيچ يك از سه تاي ديگر از تعهداتشان را هم مراعات نكردند. بنابراين اگر رابطه با امريكا تيره است، به دليل رويكرد ايران نيست، بلكه اين امريكا بود كه در تمام مقاطع عليه ايران توطئه و رفتارهاي خصمانه كرد. مقام معظم رهبري هم موضعشان همين است ميگويند اينها نه تعهداتشان را اجرا ميكنند، نه منافع ما را قبول ميكنند و نه احترام به حاكميت ما ميگذارند.
ما در قضيه افغانستان سال 2001 همكاري عجيبي با امريكا كرديم، نتيجه چه شد؟ بلافاصله ما را به عنوان محور شرارت معرفي كردند. اينها نكات مهمي است كه افراد بايد به آن توجه كنند. متقابلا روابط ما با بسياري از كشورها از ابتداي انقلاب بسيار عادي و رو به توسعه بوده، تعامل و همكاري داشتيم و مشكلي هم با هيچ كدام از آنها نداشتيم. دليلي ندارد كه از ترس عدهاي يا از روي ملاحظه عدهاي روابطمان را با اين كشورها محدود كنيم. از جمله اين كشورها چين است. ما در طول 40 سال گذشته هيچ مشكلي با چين نداشتيم. بنابراين دليلي ندارد كه ما اين روابط را ادامه ندهيم و توسعه ندهيم. فرضا اگر روزي روزگاري رفتار چين عوض شود، بالطبع رفتار ما هم عوض خواهد شد. گروهي مدعي هستند كه چين كمونيست بود يا رابطه با چين مخالف شعار نه شرقي نه غربي است، اساسا از عدم درك شعار نه شرقي نه غربي و ناتواني از درك وضعيت كنوني روابط ما با چين است.
ما با هر دولتي كه حاضر باشد با ما از موضع برابر، از موضع قانوني و در شرايط احترام متقابل تعامل كند، آماده به تعامل هستيم. مگر براي ما كشور الف با كشور ب چه فرقي دارد؟ چيزي كه براي ما مهم است اين است كه روابط انساني، روابط قانوني، احترام متقابل و هويت مستقل داشته باشيم.
در واقعيت و شرايط فعلي ما ظاهرا با امريكا و متحدان اين كشور مثل كانادا، استراليا و بخشي از اروپا، ظاهرا در اولويت روابط خارجي ما نيستند. اولويت روابط خارجي ما در حال حاضر بيشتر با كشورهايي است كه در آسيا قرار دارند، روسيه، چين، كشورهاي جنوب شرق آسيا و كشورهاي آفريقايي در راس اولويتهاي ما قرار دارند. متاسفانه در طول يك دهه گذشته ما كمترين توجه را به كشورهاي آفريقايي داشتيم، عليرغم اينكه آنها واقعا علاقهمند هستند كه با ما روابط داشته باشند. بعضي از اين كشورهاي آفريقايي امكانات و فرصتهاي بسيار خوبي دارند، كشورهايشرق و غرب آفريقا و آفريقاي جنوبي فرصتهاي بسيار زيادي براي ايران دارد. بايد كار جدي و دقيق براي روابط با اين كشورها انجام شود. نبايد اين روابط زير سايه شعار حمايت از مستضعفان و اينها قرار بگيرد. بايد ببينيم كاري كه چين در آفريقا انجام داده، بينظير است، براي اينكه فرصتها در آفريقا فوقالعاده است.
اگر با هر دولتي صرفنظر از روابط آن دولت با ديگر كشورها، روابط برقرار كنيم، مشكلي در روابط خارجي ما با كشورهاي ديگر به خصوص كشورهاي آسيايي و آفريقايي ايجاد نميشود. لزومي ندارد كه ما براي حضور در كشورهاي آفريقايي با رقبا و ديگر كشورها اصطكاك پيدا كنيم. همين الان ما با عمان روابط بسيار نزديك و صميمانهاي داريم و اين روابط هم بسيار جاي گسترش و تعميق دارد، عمان با ما روابط متعادل و عادي دارد. كويت هم همينطور، خيلي از كشورهاي دوست و شركاي كويت و عمان ممكن است با ما مشكلات داشته باشند، اما اين دليل نميشود كه ما روابطمان را با اين كشورها توسعه ندهيم. در مورد آفريقا هم همينطور است، ممكن است برخي رقبا يا دشمنان ما با اين دولتها همكاري داشته باشند، اما دليل نميشود كه ما وارد همكاري و تعامل با كشورها، بدون توجه به روابطشان با ديگر كشورها نشويم.
متاسفانه در طول يك دهه گذشته ما روابطمان را با بسياري از كشورها كه خيلي ميتوانند منافع ما را تامين كنند تعطيل كردهايم، مثلا پاكستان، هندوستان، بنگلادش و در آسياي جنوب شرقي بسياري از فعاليتهاي ما متوقف شده است. الان در آسياي جنوب شرقي بسيار امكانات بالاي خوبي وجود دارد، اما عملا در دو، سه دهه گذشته بيشترين توجه و آنتن ما به سمت غرب چرخيده بود و اين فرصتها را از دست دادهايم. به نظر من اين رويكرد اشتباه بود. جالب است كه حتي برخي محصولات شرق آسيا را ما از كشورهاي اروپايي ميخريم. سود تجارت را به اروپا ميدهيم. به صورت جدي بايد به ديپلماسي اقتصادي رسيدگي كرد. ديپلماسي اقتصادي عبارت از اين است كه يكسري افراد متخصص اقتصاد بينالملل هم در ستاد و هم در نمايندگيها داشته باشيد تا فرصتها، بازارها، سرمايهها و توليدات و صنايع را شناسايي كنند. آسيا و به ويژه شرق آسيا، بعد از آن آفريقا و در مرحله سوم امريكاي لاتين بايد در اولويت سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قرار بگيرند.