شير پايبند
اي كه به حسن قامتت سرو نديدهام سهي گر همه دشمني كني از همه دوستان بهي
جور بكن كه حاكمان جور كنند بر رهي شير كه پايبند شد تن بدهد به روبهي
از نظرت كجا رود ور برود تو همرهي رفت و رها نميكني آمد و ره نميدهي
شايد اگر نظر كني اي كه ز دردم آگهي ور نكني اثر كند دود دل سحرگهي
سعدي و عمرو زيد را هيچ محل نمينهي وين همه لاف ميزنيم از دهل ميان تهي
سعدي