نگاهي به «كمان كماندار زندگي است» آخرين اثر پائولو كوئيلو
ذنِ ژاپني در چله كمان
منيره پولادوند |اگر اندكي به فلسفه علاقه داريد، شايد كتاب «كيمياگر» را خوانده باشيد. پائولو كوئيلو در طول زندگي خود حدود 20 كتاب از جمله شاهكارهاي پرفروشي مانند «كيمياگر» را نوشته كه بر ميليونها انسان در سراسر جهان اثرات زندگيبخش داشته است. او اكنون دهه هفتم عمرش را سپري ميكند و شايد بتوان او را مشهورترين نويسنده معاصر برزيلي دانست كه بيش از 500 ميليون نسخه از آثارش در سراسر دنيا به فروش رفته است. كتاب اخير او، «كماندار» (ترجمه فارسي با عنوان «كمان كماندار زندگي است»، ترجمه مسيحا وثيق، نشر شورآفرين) هم مانند آثار ديگرش الهامبخش است؛ آنطور كه فيگارو مينويسد: «نوشتههاي كوئيلو مانند يك مسيرِ انرژي است كه خوانندگان را ناخواسته به سوي خودشان و به سوي ماهيت دروني مخفي و اسرارآميزشان سوق ميدهد.» پائولو كوئيلو در «كماندار» داستانِ جذابِ كماندارِ چيرهدستي را كه پندهاي فلسفي به همراه دارد روايت ميكند. كوئيلو با استفاده از چارچوبِ افسانهاي، فصلهاي كوتاهي را درهم ميآميزد كه با كارهاي هنري ساده اما مهيج درهم آميخته شدهاند. داستان از همان پسر جوان آغاز ميشود؛ پسر، غريبهاي را به نجار محل، تتسويا، راهنمايي ميكند. غريبه ادعا ميكند تتسويا كماندار چيرهدستي است كه استادي خود را از ديگران پنهان كرده است. غريبه براي اثبات مهارت بيشتر، از تتسويا درخواست مسابقه ميكند، اما وقتي كه تتسويا نوبتش ميشود، هدف خود را هنگام حفظ تعادل روي پل سستي كه ناپايدار است نشانه ميگيرد. درسِ تتسويا اين است كه غريبه نميتواند رقابت كند چون -او در شرايط ايدهآل و كنترلشده عمل كرده است- زماني كه غريبه قادر به انجام اين كار تحت شرايط سخت و دشوار باشد ميتواند استاد شود. پس از از رفتن غريبه، پسر و تتسويا به دكان نجاري باز ميگردند و تتسويا با گوهر تفكر و انديشه قصد دارد مهارت تيراندازي را همانطور كه خودش آموخته به پسر بياموزاند، مانند «هرگز از پرتاب تير ممانعت نكنيد حتي اگر ترس از اشتباه كردن شما را فلج كند و هنگامي كه تير پرتاب شد ديگر از دست كماندار كاري ساخته نيست جز اينكه مسيرش را به سمت هدف دنبال كند.» روايت ساده است و عمل نگه داشتن كمان و پرتاب تير استعارهاي كاملا واضح براي انجام بهترينها و تلاشي براي تعالي است. با وجود اين طرفداران روايتهاي كوئيلو مانند كوئيلو چيزهاي زيادي براي تامل كردن پيدا ميكنند. كوئيلو در افسانهاي درباره يك استاد كماندار، به جايگاه دوره جديد خود بازميگردد. اين يك جمعبندي آزادانه از اصول فلسفي است كه به شكل يك رمان ظاهر ميشود. اين داستان سناريوي كلاسيك شاگرد-استاد است. داستان تمام و كمال از پند و اندرز كردن تتسويا براي پسر هنگام بازگشت به دهكده شكل ميگيرد. «راه و رسم كمان» را ميتوان به اين شكل خلاصه كرد: ما همان چيزي ميشويم كه مدام انجام ميدهيم؛ با خودتان درباره تعاملات، گفتوگوها و ارتباطات اجتماعي و هر آنچه كه روح شما را تغذيه ميكند صادق باشيد؛ آمادهسازي همه چيز است؛ به خود فرصت نفس تازه كردن دهيد؛ وضعيت بدني برازنده و نگرشي زيبا داشته باشيد. البته چنين اصولي در رشتههاي مختلف به كار برده ميشود. برداشت نهايي گيجكننده است؛ ممكن است چيزي كه در آن بهترين هستيد چيزي كه دوست داريد نباشد، ولي بايد آن را به عنوان رسالت نهايي خود بپذيريد، همانگونه كه تتسويا نجاري را انتخاب كرده است. «كماندار» روايت مينيماليستي شامل يك پيشگفتار، مجموعهاي از سيزده درس سليس و يك گفتار پاياني است كه با تصويرسازيهاي درخشانِ كريستف نيمان همراه شده. فصلها كه از چند سطر تا چندين صفحه هستند، جزييات حركات مناسب بدن را كه يك كماندار تازهكار براي سرآمدشدن بايد فرا بگيرد را بيان ميكند. همچنين در اين فصلها روابط بين كماندار و كمان، تير و هدف بررسي ميشود و هم اينكه چه كسي بايد كماندار تازهكار را در طول سفر به سوي چيرهدستشدن در اين هنر همراهي كند. كوئيلو اين آموزهها را از ديدگاه استاد بازگو ميكند و به داستان حسي از تمثيل يا افسانهاي جاوداني ميبخشد. زبان او بيش از آنكه دستورالعملهاي گامبهگام باشد، تداعيكننده شعر است. در اينچنين روايتگويي ساده كتاب، پيامِ پيچيدهتري نسبت به چگونگي بهتر كشيدن زهِ كمان پنهان شده است و آن درك خويشتنِ متعالي و احترام به مراحل مختلف زندگي است. اين داستان مانند اصول تائوييسم، حسِ لذت و كاميابي را كه حاصل تمرين بيوقفه و هدف آگاهانه است، نشان ميدهد. راوي همچنين بر خرد و دانايي كه شاگرد ميتواند از تمام تجربياتش، حتي از به اصطلاح شكستهايش، به دست آورد تاكيد ميكند. آگاهي شاگرد از احساسات منفياش ميتواند به جاي ممانعت از رشدش، منجر به رشد او شود. گفتارهاي پاياني نويسنده اشاره به معنويت و تفسيرهاي ذن ژاپني از تيراندازي با كمان دارد كه اساس بسياري از پيامهاي كتاب است.