• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5012 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۸ شهريور

يادداشتي به بهانه آغاز به كار وزير جديد فرهنگ

تجويز يا كارگزاري فرهنگ؟ مساله اين است

بهنام ناصري

يكم- سال‌ها پيش، زماني كه جوان نوبالغي بودم، دولت هفتم سر كار آمد. دولتي با شعارها و برنامه‌ها و طبعا سياست‌هايي متفاوت از آنچه در يك و نيم دهه قبل از آن به ياد داشتم. كتاب و سينما و موسيقي و ...، جادوي نويافته زندگي آن روزها و‌اي بسا مُمِد حياتم بود و پيداست كه در كابينه دولت هفتم، بيش از همه چشم به راه وزير پيشنهادي و برنامه‌هايش باشم. پخش تلويزيوني جلسه بررسي اولين وزير فرهنگ دولت هفتم در مجلس پنجم را به مدد حافظه بيمارگونم، نما به نما، به ياد دارم. از مخالفت‌هايي كه عطاالله مهاجراني را دگرانديش مي‌دانستند تا موافقاني كه مي‌كوشيدند بر سوابق مكتبي و معنوي او تاكيد كنند. به ياد دارم سيدمحمود دعايي، نماينده وقت تهران را كه در ردِ انتساب مهاجراني به جريان روشنفكري ادبي، شعري از احمد شاملو را -كه آن‌ وقت‌ها هنوز سه سالي به ديدارش با ملك‌الموت در تابستان 79 مانده بود- خواند: «گر بدين سان زيست بايد پاك/ من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود چون كوه/ يادگاري جاودانه بر تراز بي‌بقاي خاك» جلسه با راي اعتماد همه وزراي پيشنهادي به پايان رسيد و از آن ميان كمترين آرا مربوط به سيد عطاالله مهاجراني بود. هم او كه ازش نقل است كه -نقل به مضمون- وزارتخانه تحت تصدي خود را منادي فرهنگ دانسته بود و نه مكلف به ارشاد.
دوم- 9 سال بعد از آن، زماني را به ياد دارم كه وزير ارشاد وقت در دولت نهم در يكي از سخنراني‌هايش بالصراحه گفت: «آن دوراني كه مي‌گفتند ما وزير فرهنگيم و نه ارشاد سپري شده است.» تقابل اين سخن با آنچه وزير دولت هفتم مي‌گفت، تنها تقابل دو وزير يا نقد يك وزير به همتاي خود در دو دولت قبل نبود. تقابل دو ديدگاه رايج به مقوله فرهنگ بود. يكي در پي برائت از هر گونه رويكرد تجويزي به فرهنگ و هنر و ديگري در سويه مقابل، آشكارا باورمند به تكليف راهبري فكري جامعه فرهنگي و هنري و بنا به بيان صريحش: «ارشاد». پاسخ وزير دولت هفتم به همتاي خود در دولت نهم البته بحث اصلي اين يادداشت نيست كه -نقل به مضمون- استدلال كرده بود دانش و سابقه مسوولان نظارت و ارشاد با دانش و تجربه توليدكنندگان فرهنگي قياس‌پذير نيست و حكايت از «فاصله شگفت‌انگيز ميان اين دو قبيله» دارد و پرسيده بود كه وزارتخانه با كدام دانش و تجربه مي‌خواهد اهالي فرهنگ و هنر را ارشاد كند؟
سوم- از برآيند دو ديدگاه مطروحه در سطرهاي بالا درمي‎يابيم كه بزنگاه مشتركي در سياست‌هاي فرهنگي هر كشوري وجود دارد و آن، نوع نگاه دولت‌ها به نسبت ميانِ «دولت و ملت» است. موضوع را در قالب پرسشي مي‌توان طرح كرد از اين قرار كه آيا دولت خود را كارگزار و البته ناظر بر امور مردم و از جمله فعالان و توليدكنندگان آثار فرهنگي و هنري مي‌داند يا مرشد و راه‌بلد آنها؟ به نظر مي‌رسد پاسخ به اين پرسش، در حكم شفافيت‌بخشي به سياست‌هاي فرهنگي هر دولتي است. محتوايي كه فارغ از برنامه‌هاي كلي و كميت‌محوري كه ارايه شده، انتظار مي‌رود به زودي در سخنان و اظهارنظرهاي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت سيزدهم كه اين روزها به عنوان معتمد دولت و مجلس بر كرسي عالي وزارتخانه تكيه زده، جاري شود.
چهارم- در آنچه تاكنون از سوي وزير به عنوان برنامه‌ها و ديدگاه‌ها مطرح‌شده، كمتر گزاره‌اي در رد يا تاييد هر يك از دو ديدگاه فوق ديده مي‎شود. براي پي بردن به نظرگاه وزارتخانه جديد خصوصا در ارتباط با مقوله كتاب و ادبيات، لابه‌لاي برنامه‌هاي پيشنهادي وزير يك گزاره مرتبط يافتم؛ آنجا كه از «كاهش تصدي‌گري آشكار و پنهان نشر و سپردن بيشتر امور به بخش خصوصي» مي‌گويد. اين از سرراست‌ترين گزاره‌ها در سخنان و برنامه‌هاي ايشان است. حال پرسش اين است كه آيا كاهش تصدي‌گري را مي‌توان در حكم افزودن بر استقلال اهالي فرهنگ و خصوصا نويسندگان و پديدآورندگان آثار ادبي از قيد و بندهاي تجويزي از يك سو و بازدارندگي‌هاي بروكراتيك از سوي ديگر دانست؟ آيا وزارت فرهنگ با اين برنامه مي‌خواهد امور مربوط به اهالي هنر و فرهنگ را به دست خودشان بسپارد و با كاهش نقش تجويزي و متصديانه وزارتخانه، بر نقش كارگزارانه اين دستگاه متمركز شود. اينها پرسش‌هايي است كه انتظار مي‌رود شفاف پاسخ بگيرند. پرسش‌هايي كه حتما بعضي‌ها پاسخ‌شان را پيش‌بيني‌پذير ومطرح شدن‌شان را فاقد موضوعيت مي‌دانند. به هر حال كار رسانه همين است. خويشتنداري از قضاوت و نيت‌خواني و طرح مطالبه و پرسش و انتظار شفافيت در پاسخ‌ها. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون