رييس بهزيستي قرچك هشدار داد
۷۵درصد خودكشيها در خانوادههاي فقير و متوسط اتفاق ميافتد
گروه اجتماعي: رييس بهزيستي قرچك با بيان اينكه نقش رسانهها در انتشار اخبار خودكشي ويرانگر است، گفت: «كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق در حال تغيير است.»
اردشير بهرامي در گفتوگو با خبرنگار ايلنا با بيان اينكه خودكشي تابع يكسري از مسائل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در جامعه است، گفت: «معتقدم اثرات روحي و رواني ناشي از كرونا مانند خودكشي، تازه در حال شروع شدن است. اگرچه در طول يك سال و نيم گذشته، كرونا روي مشكلات روحي و رواني مانند افزايش خشونتها، انزواي اجتماعي، خشونت خانگي و خودكشي تاثير داشته، اما مانند خيلي از رخدادهاي ديگر مانند زلزله كه در دوره بحران، انسجام اجتماعي شكل ميگيرد در اين دوره نيز در كوتاهمدت اين انسجام شكل گرفته و شايد تصور كنيم در اين شرايط جامعه زنده است و همه به يكديگر كمك ميكنند اما كرونا نه تنها يك بيماري، بلكه يك بحران اجتماعي است و تاثيرات آن را در زندگي پس از گذراندن بحران باتوجه به اينكه نظم جامعه از بين رفته و معاش خيلي از افراد دچار اختلال شده و روابط و مناسبتهاي اجتماعي از بين رفته است، خواهيم ديد.»
اين جامعهشناس و پژوهشگر با بيان اينكه ميزان تابآوري افراد در جامعه در حال كم شدن است و سطح تحمل و مداراي اجتماعي افراد كاهش پيدا كرده، افزود: «البته كرونا به تنهايي باعث افزايش خشونت و خودكشي نميشود، بلكه مشكلات اقتصادي، تورم و بيكاري نيز در اين فرآيندها تاثيرگذار است. بررسي آمارها در اين زمينه روند رو به رشد را به ما نشان ميدهد چنانكه در سال ۹۹ نسبت به ۹۸ ميزان مرگ و مير به دليل خودكشي افزايش پيدا كرده و اين نشان ميدهد پيكهاي متعدد كرونا در اين زمينه چه ميزان تاثير داشته است. در اورژانس اجتماعي نيز در اين مدت ما بنابر تماسهاي گرفته شده، شاهد افزايش خشونتها هستيم و اين نشانگر اين است كه آستانه تحمل جامعه پايينتر آمده و انسانهايي كه زمينه بروز خودكشي دارند در شرايط پاندمي كرونا زودتر به كام مرگ و سمت
خودكشي ميروند.
معتقدم تاثيرات كرونا تازه در حال بروز است و اگر سياستهاي دولت نتواند راهي براي اين خشم فروخورده كرونا پيدا كند، قطعا با مشكلات بسياري مواجه خواهيم شد، چراكه مرگهاي ناشي از بيماري كرونا مرگهاي طبيعي نيست، بلكه يك نوع مرگي است كه شرايط اقتصادي، سياسي و شرايط دولت در آن دخيل بوده است. با توجه به اينكه كرونا در تمام كشورهاي دنيا رخ داده و همه را درگير كرده است، ميزان توانمندي مقابله با بيماري در كشورها ممكن است از سوي افراد يك جامعه مورد سنجش قرار گيرد و بنابراين مرگهاي ناشي از كرونا در دوران شيوع اين بيماري، باعث
نارضايتي مردم شد.»
رييس سابق دبيرخانه آسيبهاي اجتماعي استان تهران درباره كانونهاي خودكشي گفت: «اگر ميگوييم بهطور مثال خودكشي در برخي استانهاي غربي زياد است به اين منظور نيست كه همه استان با اين آسيب مواجه است بلكه در چند شهرستان اين آسيب وجود دارد، اما مهم اين است كه در آخرين بررسيها مشخص شده كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق كشور از جمله استانهاي كهگيلويه و بويراحمد، هرمزگان، مركزي، گيلان، تهران و حتي خراسان شمالي در حال تغيير است. علاوه بر اين، هنوز در استانهاي غربي مانند ايلام آمار خودكشي بالاست اما اين آمار يك روند كاهشي تدريجي دارد، البته اين روند خيلي قابل توجه نيست، اما در يكسري از مناطق ديگر كشور وضعيت خودكشي در حال شيوع است و اين موضوع نگرانكننده است و اگر در گذشته در برخي از مناطق غربي اين آسيب وجود داشت در حال حاضر بسياري از مناطق كشور درگير
اين آسيب هستند.
ما بايد به اين موضوع توجه داشته باشيم كه خودكشي نيز مانند ساير موضوعات قدرت شيوع دارد و متاسفانه نقش رسانهها در انتشار اخبار خودكشي بسيار ويرانگر است، چراكه اصول حرفهاي در انتشار اخبار خودكشي رعايت نميشود و تيتر خودكشي در سرتيتر خبرها قرار ميگيرد مانند خبر خودكشي دختران اصفهان، در حالي كه نمود خودكشي در اصفهان بسيار كم است، اما وقتي رسانهها چنين اخباري را منتشر ميكنند و اعلام ميكنند كه در پلي در اصفهان فردي اقدام به خودكشي كرده است، جامعه اين را ميپذيرد كه اصفهان نيز كانون خودكشي است و اين رفتار به عنوان يك رفتار براي مواجهه با مشكلات زندگي روزمره تلقي ميشود. بنابراين سياستها بايد به نوعي باشد كه تدبيري براي پيشگيري از خودكشي در آنها وجود داشته باشد.»
بهرامي افزود: «در كل جامعه ما آمار خودكشي روند رو به رشدي دارد و اين روند طي سالهاي ۹۷ تا ۱۴۰۰ رشد بيشتري از سالهاي قبل داشته است؛ سياستهاي ما اگرچه علمي است، اما نتوانسته درقبال اين رشد كارآمد باشد. اگر برنامههاي جامع و كاملي در سطوح مختلف در خانواده، مدرسه، رسانه، فضاي شهري، محيط كار و... اجرا نشود، قطعا روند رو به رشد ادامه خواهد داشت، چراكه با شرايط امروز ما بسيار ارتباط دارد و ما نتوانستهايم اين مرگها كه قابل پيشگيري و پيشبيني است
را كنترل كنيم.
براساس مطالعات ميداني بنده، ۷۵درصدخودكشيها در خانوادههاي فقير و متوسط و دچار مشكلات اقتصادي و اختلالات روحي و رواني اتفاق ميافتد. خودكشي از طبقات پايين جامعه كه دچار مشكلات روحي و رواني بودند به طبقات اجتماعي داراي تخصصهاي علمي رخنه كرده و اين نشان از يك بحران در جامعه است و اين براي جامعه خطرناك است، چراكه اين افراد الگو و مرجع در جامعه هستند و اين موارد باعث افزايش نااميدي و يأس و مرگِ نشاط
اجتماعي ميشود.
خودكشي يك كنش اعتراضي است. فردي كه اقدام به خودكشي ميكند ممكن است به مرگِ معنا رسيده باشد. معتقدم انساني كه در طبقه مرفه خودكشي ميكند، تفاوتي با فردي كه در طبقه فقير خودكشي ميكند ندارد، چراكه ممكن است آن فرد در طبقه فقير يا متوسط درگير يكسري نارضايتي در مسائل خرد خانواده باشد و نگاه انساني به او نشود و مورد خشونت باشد، اما فرد طبقه مرفه نسبت به خشونت تعميم يافته به جهان هستي و پيراموني خود اعتراض داشته باشد و اقدام به خودكشي كند. بنابراين نبايد تصور كنيم كه تفاوت بنيادين بين خودكشي در طبقه پايين جامعه و خودكشي در بين افراد مرفه جامعه وجود دارد. علاوه بر اين، فساد در سيستمهاي مالي و اداري نقش زيادي در نااميدي و در نهايت افكار خودكشي دارند، جايي كه اميد ميميرد خودكشي ايجاد ميشود و جايي كه احساس خوب، انسان دوستي و حمايتگري ميميرد خودكشي جايگزين ميشود.»