ببر خيزان، اژدهاي پنهان
مرتضي ميرحسيني
فيلم «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» كه از روي رماني به همين نام نوشته وانگ دولو و به كارگرداني آنگ لي ساخته شد، يكي از پديدههاي سال 2000 بود و آن سال و سال بعد 40 جايزه معتبر سينمايي را از آن خود كرد. مثلا آن سال در چنين روزي در فستيوال فيلم تورنتو جايزه بهترين فيلم از نگاه تماشاگران را برد و چند ماه بعد اسكار بهترين فيلم غيرانگليسيزبان سال 2001 را دريافت كرد (نسخه اصلي فيلم به زبان ماندرين است). عنوان فيلم (و نيز رمان) به قطعهاي از يك شعر كهن چيني، متعلق به قرن ششم اشاره دارد: «پشت صخره در تاريكي/ شايد ببري پنهان باشد// و آن ريشههاي درهمپيچيده/ شبيه اژدهايي خميده است» كه شرح و تفسير آن چندان آسان نيست، اما ميگويند تعبيري است از ناگفتههاي اشتياق و دلدادگي در جوامع متمدن و پايبند به آداب و رسوم و رازهايي كه مردم نجيب و درستكار ميدانند و دربارهاش سكوت ميكنند. داستان فيلم به چين در قرن نوزدهم يا شايد سالهاي پيش از آن برميگردد و حوادثش در سالهاي فرمانروايي سلسله چينگ (1644 تا 1912) اتفاق ميافتد. هرچند ماجرا و كنش و واكنشهاي قهرمانان آن چندان ارتباطي به «تاريخ» ندارد و «گذشته» جز براي نقش و نگار زدن به پسزمينه داستان كار خاص ديگري نميكند. شمشير باارزشي كه زماني در مالكيت شمشيرزني سرشناس بوده به سرقت ميرود، عشقي قديمي و سركوبشده دوباره زنده ميشود، ازدواج مصلحتي دو خانواده قدرتمند سر نميگيرد و رازهاي مخفي، يكي پس از ديگري افشا ميشوند. داستان چهار شخصيت اصلي دارد كه هيچكدامشان به آنچه ميخواهند، نميرسند و «سرنوشت» هر يك از آنان را به شكلي زمين ميزند. «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» پر است از صحنههاي مبارزه و شمشيرزني و از اينرو آن را در دسته فيلمهاي رزمي جاي ميدهند، هرچند برخي اين فيلم را درامي عاشقانه ميدانند. جالب اينكه فيلم در ميان چينيها به اندازه تماشاگران غربياش محبوب نشد و روايت تصويري آنگ لي از رمان وانگ دولو به دل مخاطبان سرزمين مادري ننشست. چينيها فلسفه پشت فيلم را عميق و جدي نديدند و لهجه بازيگران را هم نپسنديدند (ميگويند لهجه بازيگران فيلم در صحبت به زبان ماندرين جعلي و باورناپذير است) اما غربيها فيلم را دوست داشتند و ركوردي در زمان اكران برايش رقم زدند: «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» فقط در ايالات متحده امريكا 128 ميليون دلار فروخت و به اولين فيلم خارجي تبديل شد كه مرز 100 ميليون دلار فروش را پشت سر ميگذاشت. بعد از «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» بازار فيلمهاي اينچنيني رونق گرفت و تعدادي فيلم، با داستانهايي متفاوت اما حال و هوايي مشابه توليد و عرضه شدند كه در ميانشان «قهرمان» (2002) و «خانه خنجرهاي پرنده» (2004) - هر دو ساخته ژانگ ييمو- از فيلمهاي ديگر مشهورترند. اين فيلمها هنوز هم مخاطبان زيادي دارند، اما موفقيت «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» ديگر تكرار نشد (مجله امپاير سال 2008 اين فيلم را در فهرست 500 فيلم برتر تاريخ سينما، در رتبه 497اُم جاي داد). از حواشي جالب فيلم اينكه انتخاب اوليه كارگردان براي ايفاي نقش اصلي جت لي بود، اما او كه اميدي به موفقيت فيلم نداشت و از فيلمنامه هم خوشش نيامده بود پيشنهاد بازي در اين فيلم را نپذيرفت. ناگفته نماند «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» دنبالهاي هم با عنوان «شمشير سرنوشت» (2016) دارد كه داستان آن هم برگرفته از قسمت ديگري از رمان وانگ دولو («شهسوار آهنين، گلدان نقرهاي») است و حوادث سالهاي پس از مرگ لي موباي و بازگشت گرگ خاموش را روايت ميكند.