ز خارا به بريدن تا ز خرگاه
بلي چون رفت بايد زين گذرگاه ز خارا به بريدن تا ز خرگاه
برين تن گو حمايل بر فلك بستبه سرهنگي حمايل چون كني دست
به گوري چون بري شير از كنارم كه شيرينم نه آخر شير خوارم
نه آن طفلم كه از شيرين زباني به خرمايي كليجم را ستاني
درين خرمن كه تو بر تو عتابست به يك جو با منت سالي حسابست
نظامي