چالشها در مسير پيوستن به يك سازمان بينالمللي و فرصتهايي كه پيش روي ايران است
راه طولاني شانگهاي
محمدحسين لطفالهي
سند عضويت دايم جمهوري اسلامي ايران سرانجام روز جمعه به تأييد سران كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي شانگهاي رسيد تا تهران سرانجام پس از سالها تلاش، امكان تبديل شدن به نهمين عضو اصلي اين سازمان بينالمللي را پيدا كند. سيدابراهيم رييسي روز پنجشنبه 16 سپتامبر در اولين سفر خارجي خود به عنوان رييسجمهور ايران عازم شهر دوشنبه، پايتخت تاجيكستان شد تا در نشست بيستمين سالگرد تشكيل سازمان همكاريهاي شانگهاي شركت كند. بختيار خاكيموف، نماينده ويژه رييسجمهور روسيه در سازمان همكاريهاي شانگهاي پيش از اين گفته بود يكي از دستور كارهاي اصلي نشست پيش رو، بررسي عضويت كامل ايران در اين سازمان است. روز جمعه، 17 سپتامبر سران كشورهاي عضو سازمان همكاريهاي شانگهاي سرانجام سند عضويت دايم ايران در اين سازمان را تأييد كردند تا در شرايطي كه انتقادهاي زيادي نسبت به تأخير در آغاز مذاكرات هستهاي و سرنوشت نامعلوم تلاشها براي رفع تحريم عليه دستگاه ديپلماسي دولت سيزدهم مطرح ميشود، اين اتفاق به عنوان اولين دستاورد دولت ابراهيم رييسي در عرصه سياست خارجي ثبت شود. با اين وجود، براي رسيدن به اين نقطه، ايران مسيري طولاني را پيموده و تلاشهاي بسياري صورت گرفته تا در نهايت راه براي حركت به سوي عضويت دايم در سازمان همكاري شانگهاي باز شود.
مسير پرپيچ و خم
سازمان همكاريهاي شانگهاي با عضويت چين، روسيه، قزاقستان، ازبكستان، تاجيكستان و قرقيزستان در سال ٢٠٠١ ميلادى و با هدف مقابله با «سه شيطان: تروريسم، جداييطلبي و افراطگرايي» در منطقه، ايجاد شد. در ژوئن 2017 هند و پاكستان نيز به اين سازمان بينالمللي پيوستند تا اعضاي دايم آن به 8 كشور برسد. به نوشته انستيتوواشنگتن، ايران براي اولينبار در سال 2004 درخواست حضور به عنوان عضو ناظر در اين سازمان را ثبت كرد و يك سال بعد در جولاي سال 2005 اعضاي دايم سازمان همكاريهاي شانگهاي در نشستي كه در آستانه برگزار ميشد، حضور ايران به عنوان عضو ناظر را تأييد كردند. در سال 2008 تهران درخواست كرد تا به عضو دايم سازمان همكاريهاي شانگهاي تبديل شود، اما كشورهاي چين، ازبكستان و قزاقستان در آن زمان نگران بودند چنين اتفاقي، وضعيت بينالمللي سازمان همكاري شانگهاي را تضعيف كند؛ چرا كه برنامه هستهاي ايران باعث شده بود روابط ايران و غرب متشنج شود و ايران ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گيرد. اين نگراني موجب شد اعضاي SCO در نشست سال 2010 در تاشكند مصوب كنند كه هر كشوري مشتاق عضويت كامل در اين سازمان بينالمللي است، نبايد مشمول تحريمهاي سازمان ملل متحد باشد. پس از امضاي توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5 در سال 2015 و همچنين صدور قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران كه بر اساس آن تمامي قطعنامههاي پيشين شوراي امنيت عليه ايران ملغي اعلام شد، شرايط متفاوتي پديد آمد و دور تازهاي از گفتوگوها براي پيوستن جمهوري اسلامي به سازمان همكاري شانگهاي آغاز گشت. در فاصله 6 ساله 2015 تا 2021 عوامل متعددي باعث ميشد روند پذيرش عضويت دايمي ايران در شانگهاي به كندي سپري شود؛ پيوستن ساير اعضاي ناظر (هند و پاكستان) در نوبت بررسي بود، روابط ايران و تاجيكستان به دليل پذيرش اپوزيسيون اين كشور در تهران با مشكل روبرو شده بود و از سوي ديگر، پكن مايل نبود شانگهاي به عنوان سازماني در ضديت با غرب و ايالات متحده مطرح شود.
نتايج پيوستن ايران به شانگهاي
از زمان تأييد سند عضويت دايم ايران از سوي اعضاي اين سازمان همكاري، تا نهايي شدن عضويت كامل فرايندي بروكراتيك بايد طي شود و نياز به امضاي مجموعهاي از توافقهاست. كارشناسان معتقدند پيوستن به سازمان همكاريهاي شانگهاي براي ايران فوايدي خواهد داشت. خبرگزاري تاس روسيه در اين باره مينويسد: «ايران در شرايطي به سازمان همكاريهاي شانگهاي ميپيوندد كه سياستهاي يكجانبه امريكا عليه اين كشور ادامه دارد. تهران در اين شرايط ميتواند از اين فرصت براي تقويت روابط منطقهاي و افزايش نفوذ سياسي خود استفاده كند.» به نوشته تاس، اين يك فرصت عالي براي تعميق تعامل ايران و كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي از جمله روسيه، چين، هند، پاكستان و كشورهاي آسياي ميانه است. نيكول گراجِوسكي، كارشناس امنيت ملي موسسه بلفر دانشكده كندي دانشگاه هاروارد در خصوص پيوستن ايران به شانگهاي مينويسد: «اعتباري كه ايران از عضويت دايمي در اين سازمان به دست ميآورد بسيار مهم است. پيوستن به سازمان همكاري شانگهاي يك هدف ديرينه براي تهران بوده است- نه به عنوان جنبهاي از رويكرد سياسي اين كشور در قبال خاورميانه، بلكه به عنوان گسترش تلاشهاي آن به منظور تقويت مشروعيت و روابط بينالمللي جمهوري اسلامي با شرق. در بيشتر موارد ايران به عنوان يك قدرت حامي وضع موجود در آسياي ميانه عمل كرده و ضمن احترام به نفوذ و قدرت چين و روسيه، به حمايت از تماميت ارضي كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي پرداخته است. تهران حالا از اين عضويت دايم براي تقويت روابط با كشورهاي آسياي ميانه بهره خواهد برد و تلاش خواهد كرد خود را همسو با اهداف چين در مقابله با «سهشيطان: تروريسم، جداييطلبي و افراطگرايي» نشان دهد.»
شانگهاي و مساله افغانستان
پس از شكلگيري رسمي سازمان همكاري شانگهاي، با توجه به اهداف اين سازمان و تغييراتي كه در طول سالهاي گذشته در آن به وجود آمده، افغانستان به دليل شرايط ويژهاي كه به خصوص پس از سال 2001 داشته، خواهناخواه در محور توجه شانگهاي قرار گرفت. در ماههاي اخير با خروج نظاميان امريكايي از افغانستان و تشكيل دولت از سوي گروه شبهنظامي طالبان در اين كشور، مساله افغانستان به يك چالش بزرگ امنيتي و سياسي در منطقه بدل شده است و طبعا توجه سازمان همكاريهاي شانگهاي نيز به اين موضوع افزايش يافته است.
انستيتوواشنگتن در اين خصوص نوشته «در سال 2017، سازمان همكاري شانگهاي تصميم گرفت گروه ارتباطي SCO – Afghanistan را به منظور ايفاي نقش پررنگتر در تحولات اين كشور احيا كند. اكنون ايران بخشي از اين تلاش است و روسيه نيز تأكيد دارد تهران بايد در مذاكرات چهارجانبه روسيه، چين، پاكستان و امريكا پيرامون موضوع افغانستان مشاركت داشته باشد.» بر اساس تحليل اين موسسه، «با اين حال اختلاف نظرها ميان كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي در خصوص مساله افغانستان، توانايي اين سازمان در پيشبرد گفتوگوهاي معنادار و موثر در اين خصوص را محدود ميكند. ازبكستان و تاجيكستان رويكردي كاملا متضاد با طالبان اتخاذ كردهاند، ايران به نوبه خود حمايت پاكستان از حمله طالبان به مقاومت پنجشير را محكوم كرده و خواستار تشكيل دولت فراگير در كابل شده است و نگاهها در روسيه، چين و پاكستان و هند متفاوت است. بهرغم اين تفاوتها، اعضاي سازمان همكاري شانگهاي به دليل منافع عميق درهمتنيده خود در امنيت منطقه، نگراني فراواني براي ثبات در افغانستان دارند.» در اين ميان گروهي از كارشناسان معتقدند، حتي اگر اختلافات ساختاري در نگاه اعضاي شانگهاي به مساله افغانستان ناديده گرفته شود و اجماعي در اين باره به وجود آيد مشخص نيست سازمان همكاريهاي شانگهاي تا چه اندازه بتواند در عملياتيسازي سياستهاي خود در ميدان افغانستان موثر عمل كند.