نگاهی به رویکرد تهران و واشنگتن در مسیر احیای توافق هسته ای
برجام چطور نجات مييابد؟
علي واعظ، ولي نصر
اين روزها مقامات غربي درباره اين احتمال كه رويكرد ابراهيم رييسي، رييسجمهوري جديد ايران، در نهايت گفتوگوهاي ايران و غرب بر سر احياي برجام را به نابودي ميكشاند، ابراز نگراني ميكنند. توافق هستهاي ايران و گروه 5 بهعلاوه يك به واسطه خروج سال 2018 دونالد ترامپ از برجام، به اغما رفت. نگراني اصلي غربيها اين است كه ايران كه در حال حاضر گفتوگوها را به تعويق انداخته، به هنگام بازگشت به گفتوگوها خواستههايي جديد و غيرعملي را مطرح كند. اما واقعيت اين است كه مانع اصلي بر سر راه مذاكرات ديدگاههاي اصولگرايانه دولت رييسي نيست بلكه اين واشنگتن و تهران هستند كه در حل اختلافات اساسيشان كه حتي مذاكرات در وين را در دولت ميانهروي حسن روحاني با مشكل مواجه كرد، ناتوان بودهاند.
در حقيقت، به نظر ميرسد كه دولت جديد ايران مشكلي با ادامه مذاكرات و ادامه كار براساس آنچه دولت قبلي پيش برده بود، ندارد. تهران همچنان بر پيشرفتي كه بين ماههاي آوريل تا ژوئن در جريان شش دور گفتوگوها براي احياي برجام به دست آمد، سرمايهگذاري كرده است. اما اگر ايالات متحده امريكا و ايران نتوانند مواضع خود را بر هم منطبق كنند تا پلي بر روي شكافي كه آنها را از هم دور كرده ايجاد شود، هر دو همچنان در بنبست باقي خواهند ماند و اين بنبست به صورت بالقوه هم براي دو كشور و هم براي خاورميانه تبعات فاجعهباري به دنبال خواهد داشت. اگر آنها به دنبال نتيجهاي متفاوت هستند، بايد رويكرد متفاوتي نيز اتخاذ كنند.
تصورات غلط و سوءتفاهمات، مشكل اساسي دو طرف در ميانه اين رويارويي است. رفتار دولت بايدن با ايران رفتار با دشمني است كه با او در حال مذاكره است و در آن سو، ايران هم كه يك بار به واسطه خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال تحريمهاي سخت و بيرحمانه آسيبديده و زخمي شده، خود را در جايگاه طرف مظلوم و جفا ديده ميبيند. ايران معتقد است زمان به نفعش در جريان است. براساس ارزيابيهاي مقامات ايران، واشنگتن هر تحريمي كه ميتوانسته عليه ايران اعمال كرده و ديگر تحريم جديدي باقي نمانده و به رغم همه اين تحريمها، اقتصاد ايران توانسته مسير خود را ادامه داده و حالا حتي در مسير توسعه نيز قرار بگيرد. و حالا با توجه به رشد چشمگير برنامه هستهاي، ايران معتقد است ميتواند از اين مساله به عنوان اهرم فشاري مناسب براي گرفتن امتيازات بيشتر از غرب استفاده كند.
اما واقعيت اين است كه فروپاشي برجام بدترين سناريوي ممكن براي هر دو كشور است. اگر به هنگام ازسرگيري مذاكرات، دو طرف نتوانند رويه خود را عوض كنند، مذاكرات محكوم به گرفتار شدن در بنبست است. در صورتيكه چنين اتفاقي رخ دهد، دولت بايدن در داخل با فشار سياسي گستردهاي از سوي مخالفان كنار گذاشتن سياست فشارحداكثري دونالد ترامپ مواجه خواهد شد. اين در حالي بود كه بايدن از ابتداي رياستجمهوري خود اعلام كرده بود كه اين سياست يك شكست تمام عيار بوده است. مهمتر از اين، در صورت شكست احياي برجام، دولت بايدن مجبور خواهد شد تصميمات سختتري در قبال پيشرفتهاي هستهاي اخير ايران اتخاذ كند چراكه مسير برنامه هستهاي ايران در حال رسيدن به نقطه غيرقابل بازگشت است و احتمالا در آينده فشارها و درخواستهاي اسراييل براي استفاده از گزينه نظامي عليه ايران، بيشتر و علنيتر خواهد شد.
خنجركشي ايران و امريكا
ايران همين حالا هم احساس ميكند كه توازن قدرت در منطقه در نتيجه پيروزي طالبان در افغانستان و خروج آشفتهوار امريكا از اين كشور، به نفعش رقم خورده است. ايران ميتواند متحدان منطقه خود در عراق و سوريه را تشويق كند تا بر نيروهاي امريكايي فشار بيشتري وارد كنند تا آنها را وادار به ترك منطقه كنند. البته افزايش تنشها ميتواند براي ايران هزينهساز باشد. علاوه بر اين پيشرفتهاي هستهاي ايران نيز ميتواند بار ديگر ايران را به عنوان كشوري كه در مقابل جامعه بينالمللي ايستاده است، مطرح كند. هر چقدر كه ايران بيشتر از خطوط قرمز برجام عبور كند، اروپاييهاي ممكن است به سمت بازگرداندن تحريمهاي شوراي امنيت كه زماني برجام آنها را ملغي كرده بود حركت كرده و تحريمهاي جداگانهاي را نيز عليه ايران به اجرا بگذارند. در نتيجه طي شدن اين روند، تجارت ديگر كشورها نيز با ايران سختتر خواهد شد. و همه اين مسائل رنج و فشار بر مردم ايران را بيشتر خواهد كرد؛ مردمي كه تاكنون نيز در ميانه بحرانهاي گوناگوني از بحرانهاي زيستمحيطي گرفته تا فشارهاي اقتصادي و همهگيري ويروس كرونا گرفتار آمدهاند. علاوه بر اين حركت بيشتر ايران به سمت عبور از خطوط قرمز برجام احتمال انجام عملياتهاي خرابكارانه اسراييل عليه تاسيسات و زيرساختهاي هستهاياش را افزايش خواهد داد.
چنانچه ايران و امريكا بر سر برجام رودررويي يكديگر بايستند تبعات منطقهاي اين اقدام نيز زياد خواهد بود. چنانچه ايران و امريكا به روي يكديگر خنجر بكشند، منطقه در بيثباتي و درگيريهاي بيشتر فرو رفته و پيشرفتي كه ممكن بود در سايه كاهش تنشها ميان ايران و برخي از همسايگان عربش، حاصل شود از ميان خواهد رفت. در ادامه واشنگتن نيز با طيفي از آشوبها از افغانستان تا مرزهاي فلسطين اشغالي مواجه خواهد شد. از ديدگاه دولت بايدن، شكست مذاكرات وين موجب ميشود دستوركار جامع سياست خارجي امريكا مبني بر چرخش از خاورميانه به سمت موضوعات جهاني نظير مبارزه با تغييرات آب و هوايي و رويارويي با قدرتهاي بزرگي نظير چين، نابود شود. اين روند حتي ممكن است امريكا را بار ديگر به لحاظ نظامي در خاورميانه گرفتار كند.
شيطان در جزييات است
چالش تهران و واشنگتن اين است كه چطور برجام را كه يك بار توسط دولت ترامپ كنار گذاشته شده است، بار ديگر احيا كنند. بعد از شش دوره مذاكره، ايالات متحده امريكا موافقت كرده اكثر تحريمهايي را كه در دوران ترامپ عليه ايران اعمال شده ملغي كند. اما تهران معتقد است برخي از اين تحريمها كه همچنان برقرار است مشخصا در تضاد با متن اوليه برجام است. براي مثال بعد از اينكه شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه پيشنهادي امريكا درباره تمديد تحريمهاي تسليحاتي عليه ايران را رد كرد، دولت ترامپ به صورت يكجانبه تحريمهايي را در خصوص خريد و فروش سلاح با ايران اعمال كرد. ايران معتقد است اين سياست امريكا تلاشي براي ارعاب ديگر كشورها از وارد شدن به معامله با ايران است در حالي كه هيچ قانون بينالمللي چنين معاملاتي را ممنوع نميكند. اما دولت بايدن معتقد است اگر اين تحريمها را بردارد دست ايران در سوريه بازتر شده و موقعيت امنيتي ايران در منطقه در مقايسه با ديگر كشورها تقويت خواهد شد.
از سوي ديگر برخي از اقداماتي كه غرب انتظار دارد ايران انجام دهد بسيار پيچيده است. براي مثال غرب انتظار دارد ايران زمان گريز هستهاي خود را به عقب برگرداند. براساس برجام زمان گريز هستهاي ايران بايد يك سال باشد اما حالا تخمين زده ميشود كه زمان گريز هستهاي ايران تنها يك ماه است. يعني اگر ايران اراده كند به سمت ساخت سلاح هستهاي برود، ميتواند ظرف مدت يك ماه يك بمب هستهاي بسازد. با توجه به پيشرفتهاي هستهاي ايران ديگر از حركت ايستادن سانتريفيوژها براي افزايش زمان گريز هستهاي ايران كفايت نميكند. آنچه نياز است اين است كه خطوط مونتاژ و زيرساختهاي سانتريفيوژهاي ايران اساسا برچيده شود كه ايران اين اقدام را تحقيرآميز تلقي ميكند و معتقد است اين اقدامات فراتر از تعهداتش ذيل برجام است. مشكل ديگر اين است كه كدام كشور گام نخست را بردارد. ايران معتقد است امريكا بايد گام نخست را در برداشتن تحريمها بردارد و سپس ايران زمان كافي براي راستيآزمايي اقدامات امريكا را داشته باشد. آنگاه ايران به تعهدات برجامي خود بازخواهد گشت. اين خواستهاي بود كه آيتالله عليخامنهاي آن را صراحتا بيان كرده است. دليل بيان اين درخواست بياعتمادي ايران به پايبندي امريكا به تعهداتش است. بياعتمادي كه در دوران ترامپ شديدتر نيز شد. نكته ديگر درخواستهايي است كه طرفين فراتر از برجام مطرح كردهاند. امريكا انتظار دارد برجام چارچوبي براي مذاكرات بيشتر باشد و ايران به توافقي طولانيمدتتر و قويتر درباره جايگاه منطقهاياش متعهد شود. ايران نيز از واشنگتن خواسته تعهد بدهد كه امريكا يك بار ديگر از برجام خارج نخواهد شد.
نجات برجام
واقعيت اين است كه رخ دادن بدترين سناريو در خصوص امريكا و ايران به هيچوجه غيرمنتظره نيست. بايدن نياز دارد سياست در مورد ايران را خود پيش برده و بهايش را بپردازد و برنامه هستهاي ايران را به عقب برگرداند. دكترين بايدن در خصوص اجتناب از گرفتار شدن در باتلاق نظامي ديگري به وسيله اولويت دادن به ديپلماسي نشان ميدهد كه بايدن آماده پذيرش اين چالش است. در عين حال همتاي ايراني او حالا قدرت بسياري در ايران دارد؛ بنابراين اين انگيزه را دارد كه اجازه ندهد دشمنش درخواستهاي حداكثري مطرح كند. براي شكست اين بنبست هر دو طرف بايد از خطوط قرمزي كه عبور كردهاند به عقب برگردند. هيچ دليلي وجود ندارد كه ايران همچنان از بازگشت به مذاكرات امتناع كند چراكه بازگشت به مذاكرات نه به لحاظ حقوقي و نه به لحاظ زماني ايران را به چيزي متعهد نميسازد و حتي ممكن است اين بازگشت برخي از نگرانيهاي تهران را نيز در خصوص نقصان لغو تحريمها برطرف كند. در آن سو نيز به نفع امريكا نيست كه صرفا با اصرار بر حفظ تحريم تسليحاتي ايران، فرصت به عقب برگرداندن برنامه هستهاي ايران را از دست بدهد. چه اينكه تحريم تسليحاتي ايران تاكنون هم نتوانسته آسيبي به صنعت و فعاليتهاي نظامي ايران وارد كند. علاوه بر اين ايالات متحده امريكا و كشورهاي اروپايي ميتوانند به دنبال زمان گريز هستهاي كوتاهتري باشند. اگر زمان يك سال گريز هستهاي قابل دسترسي نيست اين كشورها ميتوانند به زمان 9 يا 10 ماه رضايت دهند كه مسلما بهتر از زمان گريز هستهاي يك ماه فعلي است.
فراتر از برجام، امريكا بايد از گفتوگوها ميان ايران و همسايگان عربش براي حل و فصل برخي اختلافات منطقهاي بر سر نقش ايران در منطقه، حمايت كند. البته هيچ كدام از اين راهكارها براي خارج كردن مذاكرات از بن بست، راهكارهاي آساني نيستند. اما اگر ايران و امريكا به نجات برجام اميد دارند بايد براي يافتن ايدههاي جديد از خود تمايل نشان بدهند. هدف ديپلماسي بايد استفاده از لحظهها باشد. بايد به خاطر داشت كه گفتوگوهاي وين ممكن است آخرين شانس طرفين براي نجات برجام باشد. و نجات برجام گزينهاي بهتر و بسيار كمهزينهتر از ديگر گزينههايي است كه پيش روي دو كشور قرار گرفته است.
منبع: Foreign Affairs
ترجمه: آرمين منتظري