تعجيل براي حفظ حياطخلوت
حسين مسعودنيا
خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان نقطه آغازين استراتژي جديد امريكا در منطقه غرب آسيا و خليجفارس مبني بر پايان دكترين مسووليتپذيري و حضور مستقيم نيروهايش در منطقه بود. در راستاي اين سياست جديد دولت امريكا در ماه آوريل اعلام كرد كه بيست هزار تن از نيروهايش را از عربستان به همراه سامانههاي موشكي پاتريوت و تاد از اين كشور خارج خواهد كرد. تامل در سياست خارجي امريكا در قبال منطقه خليجفارس بيانگر يك تحول اساسي در دكترين اين كشور در منطقه پس از پايان جنگ سرد مبني بر پذيرش مسووليت دفاع از متحدين خود بود. اكنون امريكا در حالي سياست جديد خود را مبني بر خروج نيروهايش از كشورهاي منطقه خليجفارس بهويژه عربستان، عملياتي ميكندكه نكات ابهامآميز متعددي در خصوص آينده امنيت منطقه و عربستان وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:
1- با خروج نيروهاي امريكا از منطقه، چه ساختار امنيتي جايگزين خواهد شد؟ 2- چگونه متحدين امريكا بهويژه عربستان در مقابل تهديدات خارجي ازجمله حملات هوايي پهپادي مبارزان يمني محافظت خواهند شد؟ 3- آيا تصميم امريكا مبني بر خروج نيروهايش از عربستان به همراه برخي از ديگر سياستهاي اين كشور مانند انتشار اسامي اتباع سعودي مقصر در حادثه يازده سپتامبر به معناي پايان ماهعسل رياض- واشنگتن است؟ 4- آيا سياست جديد خارجي منطقهاي امريكا در قبال عربستان به معناي تنزل اعتبار عربستان در سياست خارجي اين كشور در منطقه است؟ با توجه به چنين ابهاماتي طبيعي به نظر ميرسد كه عربستان و ديگر كشورهاي منطقه براي حفظ امنيت خود به دنبال راهكارهاي جديدي باشند چراكه امنيت آنها متكي به حمايت دولتهاي خارجي است. دولت عربستان براي جايگزيني اين خلأ امنيتي چند گزينه پيش رو دارد: 1- تشكيل يك ساختار امنيتي جديد از طريق مشاركت كشورهاي عضو شبهجزيره عربستان با محوريت خود براي مقابله با تهديدات خارجي، راهكاري كه قبلا در قالب شوراي همكاري خليجفارس ناكارآمدي آن مشخصشده است. 2- ايجاد ساختار امنيتي جديد با مشاركت تمامي دولتهاي منطقه از جمله ايران و عراق كه اين طرح نيز به دليل چالش در روابط عربستان با جمهوري اسلامي ايران و از سوي ديگر نگراني از به مخاطره افتادن نقش اين كشور در منطقه امكان شكلگيري آن تقريبا صفر است. 3- دعوت از كشورهاي ديگر از قبيل تركيه و مصر براي مشاركت در ساختار امنيتي منطقه كه اين راهكار نيز به دليل به مخاطره افتادن جايگاه برتريجويانه خود عربستان در منطقه، اين كشور حاضر به قبول آن نيست. لذا عربستان براي مقابله با بحران ايجادشده براي امنيت خود بر اثر تصميم امريكا درصدد تامين امنيت خود در قالب يك استراتژي كوتاهمدت و يك استراتژي بلندمدت برآمده است. استراتژي كوتاهمدت اين كشور براي تامين امنيت خود استقراض سامانههاي موشكي پاتريوت از يونان بوده است اما در بلندمدت براي عربستان امكان انتخاب يكي از دو گزينه ذيل هست: يكي نزديكي به روسيه و خريد سامانههاي موشكي اس -400 از روسيه براي دفاع از حريم هوايي خود. اما عربستان به دليل نگراني از پيامدهاي آن در روابط اين كشور با امريكا فعلا از آن به صورت موقت صرفنظر كرده است. دوم نزديكي به رژيم صهيونيستي و استقرار سامانه موشكي گنبد آهنين به جاي سامانه پاتريوت و تاد در اين كشور. بهنظر ميرسد عربستان راهكار دوم را انتخاب كرده است چراكه هر دو كشور عربستان و اسراييل بنا به دلايلي ترغيب به عملياتي ساختن اين راهكار هستند. 1- هر دو كشور به عنوان متحدين استراتژيك امريكا در منطقه احساس ميكنند كه جايگاه آنها در سياست خاورميانهاي امريكا در دوران جديد تنزل يافته است. 2- اين راهكار در تداوم راهكار ايجاد محور عبري- عربي در منطقه براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران است. 3- اسراييل از طريق اين امتياز يك گام ديگر به دشمن اصلي خود در منطقه يعني جمهوري اسلامي ايران نزديك ميگردد. 4- حضور نيروهاي نظامي اسراييل در عربستان و منطقه از نظر دكترين امنيت دفاعي در راستاي سياست اين كشور مبني بر دور كردن تهديدات امنيتي از مرزهاي خود و در مقابل نزديك شدن به دشمن است. 5- اجراي دكترين عبري - عربي در راستاي سياست اصلي اسراييل مبني بر گسترش نفوذ سياسي، اقتصادي و امنيتي خود از نيل تا فرات است. اما به نظر ميرسد مهمترين پيامد راهكار عربستان براي تامين امنيت خود از طريق همكاري با اسراييل به مخاطره انداختن منافع ايران در حياطخلوت خود يعني خليجفارس باشد و اين در حالي است كه جمهوري اسلامي ايران در هيچ شرايطي حاضر به چشمپوشي از اين منطقه حساس و قبول نزديك شدن تهديد به مرزهاي خود نيست. دولت ايران براي مقابله با اين تهديد دو راهكار پيش روي خود دارد: يكي نزديكي به ساير كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس و ايجاد يك ساختار امنيتي با مشاركت آنها بدون حضور عربستان، راهكاري كه تقريبا امكان عملياتي شدن آن به دليل نفوذ سياسي و معنوي عربستان در اين كشورها تقريبا صفر است. راهكار دوم تنشزدايي با كشورهاي منطقه بهويژه عربستان بهمنظور ايجاد ساختار جديد امنيتي در منطقه در چارچوب برنامه صلح هرمز از طريق مشاركت همه كشورهاي منطقه ازجمله ايران و عراق. يكي از راههاي عملياتي ساختن چنين ساختار امنيتي تنشزدايي با عربستان، اعتمادسازي در روابط ايران با كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس و همكاري با سازمانهاي بينالمللي جهت حل بحرانهاي منطقهاي از جمله بحران يمن است. نگارنده بر اين باور است كه راهكار دوم يعني ايجاد ساختار امنيتي جديد با مشاركت تمامي دولتهاي منطقه امكان عملياتي شدن آن در مقطع كنوني به دو دليل بيشتر است. 1- رييسجمهور جديد ايران آقاي رييسي اولويت خود در سياست خارجي را گسترش روابط با همسايگان بهويژه همسايگان جنوبي ذكر كرده است ضمن آنكه از قبل نيز چند دور مذاكره ميان نمايندگان ايران و عربستان در بغداد صورتگرفته است. 2- دولت عراق آمادگي خود را براي ايفاي نقش ميانجي در بهبود روابط ايران و عربستان اعلام كرده است، كشوري كه روابط نزديكي با دو طرف دارد. لذا دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بايد بدون تعلل اولا با اتخاذ راهكارهاي مناسب درصدد برآيد تا مانع از حضور نيروهاي نظامي رژيم صهيونيستي در منطقه گردد و ثانيا با استفاده از فرصت فراهمشده بر اثر شكاف در روابط عربستان با امريكا از طريق وساطت دولت عراق درصدد تنشزدايي در روابط با كشورهاي منطقه بهويژه عربستان برآمده و زمينه را براي حل بحرانهاي منطقهاي از جمله بحران يمن و ايجاد ساختار جديد امنيتي در منطقه فراهم كند.